امشــب همــه در عالــم امکـــــان بی سلسـله ان دمسـت و پریـــشان امشــب بکشـد جاذبـه ی عــــشق از عمــق ضمـیر فطـــرت پنــهان امشــب نشــود ساکت و خــاموش آتشـــکده ی سیــــنه ی انـــــسان امشـب بشکسـت سـد غــرور را سیـــلی که شـــد از دیــــده گریـان امشـــب بزنــم تیـــغ سرانــــــجام بر پیکـــره ی ظلمــــت هجـــران امشـب شب وصل با همه دوری لبیــک مــــن و خالــــق سبـــحان امشــب شـــب پرواز مـــن و تــو در عطـــر خــوش نـم نـم بــــاران امشــب شـــب دیدار مــن و تـــــو دریـــای یفیــــن ســاحل ایمـــــان امشـــب شــب میـــلاد دوبـــــــاره تا باز چـــه کشــد آیــنه از جـــان امشــب شــــب فریـــاد ستــــــاره بغضی که شکست در دل طوفـان
"سیدمحمدحسن هاشمی |
پ.ن ۱: وقتی یک آدم رو دنیای خودت می کنی کوچکترین اشتباه اون آدم تمام دنیای تو رو داغون می کنه . پس به اندازه ی آدمها دست نزنید
پ.ن ۲: خدایا اندکی نفهمی عطا کن که راحت زندگی کنم. مردم از بس فهمیدم و به روی خودم نیاوردم
اسمت همیشه همراهمه
نگاه به ماه همیشه در یادم است
تو نزدیکی به من
از راه می رسی
تموم دنیا در بر نگاهت سجده میکند
ممنون آموزگار خوبی ها
تو تموم دنیامیی
تو دلیل شب پرسه های منی
تو دلیل اشک های گونه هامن
تو تموم حرفامی
تو تموم تموم منی
تو ستاره درخشون اسمونمی
سلام افسانه جونم
-----------------------------------
لقمان در آغاز، برده خواجه ای توانگر و خوش قلب بود.
ارباب او در عین جاه و جلال و ثروت و مکنت دچار شخصیتی ضعیف و در برابر ناملایمات زندگی بسیار رنجور بود و با اندک سختی زبان به ناله و گلایه می گشود، این امر لقمان را می آزرد اما راه چاره ای به نظر او نمی رسید، زیرا بیم آن داشت که با اظهار این معنی، غرور خواجه جریحه دار شود و با او راه عناد پیش گیرد.
روزگاری دراز وضع بدین منوال گذشت تا روزی یکی از دوستان خواجه خربزه ای به رسم هدیه و نوبر برای او فرستاد.
خواجه تحت تأثیر خصائل ویژه لقمان، خربزه را قطعه قطعه نمود به لقمان تعارف کرد و لقمان با روی گشاده و اظهار تشکر آنها را تناول کرد تا به قطعه آخر رسید، در این هنگام ....
خواجه قطعه آخر را خود به دهان برد و متوجه شد که خربزه به شدت تلخ است.
سپس با تعجب زیاد رو به لقمان کرد و گفت: چگونه چنین خربزه تلخی را خوردی و لب به اعتراض نگشودی؟!!
لقمان که دریافت زمان تهذیب و تأدیب خواجه فرا رسیده است، به آرامی و با احتیاط گفت: واضح است که من تلخی و ناگواری این میوه را به خوبی احساس کردم اما سالهای متمادی من از دست پر برکت شما، لقمه های شیرین و گوارا را گرفته ام، سزاوار نبود که با دریافت اولین لقمه ناگوار، شکوه و شکایت آغاز کنم.
خواجه از این برخورد، درس عبرت گرفت و به ضعف و زبونی خود در برابر ناملایمات پی برد و در اصلاح نفس و تهذیب و تقویت روح خود همت گماشت و خود را به صبر و شکیبایی بیاراست...
سلام اعظم جونم
داستانهای لقمان حکیم همه درس است و پند
ممنون مهربونم
یک شمع می تواند بدون آنکه خاموش شود
هزاران شمع دیگررا روشن کند
مثل مهربانی که هیچ وقت با
تقسیم شدن کم نمی شود
زیباست که ببینی کسی میخندد
و زیباتر اینکه بدانی خودت
باعث خنده اش شده ای.......[گل]
سلام
وقتتون به خیر
نماز روزه تون قبول حق
التماس دعا[گل]
سلام
از شما هم قبول
محتاج دعا
درود برافسانه خانم گرامی
قرآن ! من شرمنده توام
اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه
مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه کس مرده است ؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم
خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام
اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته ،
یکی ذوق میکندکه ترا فرش کرده ،
یکی ذوق میکند که ترا با طلا نوشته ،
یکی به خود میبالدکه ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... !
آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن ! من شرمنده توام
اگر حتی آنان که ترا میخوانند و ترا میشنوند ،
آنچنان به پایت مینشینند
که خلایق به پای موسیقی های روزمره مینشینند .
اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند
مستمعین فریاد میزنند " احسنت ...!"
گوی مسابقه نفس است
قرآن ! من شرمنده توام
اگر به یک فستیوال مبدل شده ای
حفظ کردن تو باشماره صفحه ،
خواندن تو آز آخر به اول ،
یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟
ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ،حفظ کنی ،
تا اینچنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنانکه وقتی ترا میخوانند چنان حظ میکنند ،
گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است
آنچه ما با قرآن کرده ایم
تنها بخشی از اسلام است
که به صلیب جهالت کشیدیم
--------------------------------------------------
افسانه خانم نمیدونم شکلکهای خجالت درسته یا نه
اگه احیانا اشتباهه خودتون زحمت بکشید ودرستش کنید.البته ببخشید که جسارت کردم ها
سلام جناب باقریان بزرگوار
واقعا ای تاسف دارد انشالله که خداوند دلهای ما را منور گرداند به تلاوت قرآن
بله درستند انشالله که سلامت و سعادتمند باشید و دل پر مهرتان به انوار قرآن منور گردد
eltemase doa
سلام عزیزم
محتاج دعا
سلام
قدر را قدر بدانیم
منتظرتووونم سریع بیایید[گل]
سلام
حتما
...
ما را به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحر خیز که صاحب نفسانند....!
سلام عزیز همدل...صبح تون بخیر ....طاعات قبول و در این ایام التماس دعا[گل]
سلام
محتاج دعا دوست گرامی
اعجاز عــلـــــی(ع)
درشبهــای قــدر
...................
آن شب، شب مـوعــود که اودرنظـــرش بود
نـان و نـمکی ســاده غــذای سحــرش بود
تــاریــخ ِغـــریــبانــــه تـــرین غـــربت عالــم
چون سایه درآن خلوت شب پشت سرش بود
می رفـــت چـــه آرام بــه مــحــراب عبـــادت
یک عالـمه تنــهایی و غــم .همـسفرش بود
صد پاره دلی داشـت چو. گلبــرگ گل سرخ
در وسعـت دریــایی خـــون جـــگــرش بود
تـــاریـــخ بـــه عـــمــرش نتــوانـست بفهـمـد
رازی که علــی نیمــه ی شــب نظــرش بود
تـصویـر غـــم انـــگیز تــرین زمــــزم کـوثــر
درگوشه ای ازچشمــه ی چشمان تـرش بود
او رفت فــراســـوی زمــان ، شـهـپر عاشق
آنجا که جهــان سایه ای از بال و پــرش بود
شــق القمـــر اعـجــاز نبــی بــود و شـب قدر
اعـجــاز عــلی نــیز. به شــق القمـــرش بود........شعر...هاشمی زاده
سلام جناب هاشمی زاده ی بزرگوار
دستمریزاد بسیار زیبا بود ممنون که خاطرات کهنه را مهمان اشعار زیبایتان می کنید
التماس دعا در این شبهای عزیز آنجه از من به دل دارید در این شب عزیز بر من ببخشید
دیـگـر نـه "شـلــوار پــاره" نـشــانهـــ ی "فـــقـر" اســـت ....
نــه "سکــوت" عــلامــت "رضــایـت"....
دنــیـــــــــای غـــریـبـیــست
ارزشـــــــــــها "عـــــــــــــــــــوض" شـده اند
و "عـــــوضــــــــــی هــا"، بــا ارزش
سلام عزیزم
ممنون مهربونم
[گل]من اگر عاشقانه می نویسم..........[گل]
[گل]نه عاشقـم ، نه شکست خورده ام !........[گل]
[گل]فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بمانـد .........[گل]
[گل]در ایـن ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها......[گل]
[گل]فقـط تمـرین آدم بـودن میکنم !...................................[گل]
[گل]همیــن .......................................................................[گل]
سلام عزیز دلم
ممنون نازنینم
سلام خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟
این آدرس جدیدمه..
بخاطر ی مسئله شخصی مجبورشدم آدرسو تغییر بدم...
خوشحال میشم این آدرسو لینک کنی...
سلام
ممنون ازلطفتون
چشم
ناله کن اى دل به عزاى على / گریه کن اى دیده براى على
آپم
سلام
خدمت رسیدم
سلام...
ایام به کام.
سلام
بر شما هم به کام
...
آخه اینهمه :
" سلام به روی ماهت
عزیز دلی "
" سلام
مهرتان را سپاس "
" سپاس آموزگار مهربانی "
" باز هم سپاس "
" مهرتان را سپاس "
" سلام عزیز دلم
ممنون مهبونم "
" سلام برادر خوبم
محبت کردید بر شما هم مبارک "
" سلام عزیز دلم
نظر لطفتونه "
" سلام
ممنونم محبت کردید "
" ممنون آموزگار مهربانی "
.
.
.
.
.
.
" بسیار زیباست
ازتون ممنونم "
" سلام
خدمت می رسم "
.
.
.
" سپاسگزار مهرتون هستم "
و گشتن و یافتن در 1335 کامنت تو و
درس از لطف و مهربانی هایت و . . . خیال نمی کنی TALE ما را به حسادت ورزیدن به تو سوق میدهد ؟!
به شب های احیا رسیده ایم
التماس دعا TALE مهربون
قول بده ما را هم در زمزمه های دعا های شبانه ات به زبان آری
تا شاید
به این کرامت و مهربانی و الطاف تو حسادت نورزیم
قول دادی ها معلمم
سلام همزبان خوبم
وای شرمنده ام به خداا
من روسیاه بسی محتاج دعا هستم
چشم قول میدم شما را به زبان آورم و برایتان دعا کنم هر چند که محتاج دعای خیر شما بزرگوار هستم
درست در لحظه ی آخر ،
در اوج توکل و در نهایت تاریکی...
نوری نمایان می شود...
معجزه ای رخ می دهد...
خدایـــی از راه میــرسد....
سلام افسانه جان
ممنون گلم خیلی محتاجم به دعا....
سلام سارا جونم
من نیز محتاج دعای خیرتون هستم
التماس دعا
سلام خواهر خوبم
تویه این شبهای عزیز ازتون التماس دعا دارم ما را فراموش نکنید
شاد باشی و سلامت...
سلام برادر خوبم
محتاج دعای خیرتان هستم برادر
بهروز باشید
سلام
کسی که از صدا می گفت..//
به لب مهر سکوت می زد ..//
و ما را بالای بالا برد ..//
ولی سنگ سقوط می زد ..//
چه ها گفتند و نشنیدم ..//
بدی کردند و بخشیدم ..//
زتیغ گریه ، اشکها ریختیم..//
ولی باز ، به روی انها خندیدیم ..//
سکوت ، حرف ها دارد ..//
ولی چشم و دهان بسته ..//
ببین ای خوب دیروزی ..//
کجا بودیم ، کجا هستیم!!//
امشب را بر شما التماس دعا .//
سلام رویا جونم
خوبی مهربونم؟
ممنون عزیز دلم
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی!
نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه
سلام نگین جان
عزیز دلمی
سلام افسانه جان.دعاگوت هستم.التماس دعا.ممنونتم
سلام الهام نازنینم
محتاجمبه دعا مهربون
روح من...
چه شیب و نشیبی در توست
روح من ...
گاه چنان بلندایی داری ...!!
که یک سر می رسی به اوج ،
و گاه حقارتی چنان ...!
آن چنان که می ترسانیم ، از آن همه انسان نبودنم ...
چه تناقضی دارد این عروج و هبوط تو ...
عروجی که قریب است به خدایت
و هبوطی که غریب است حتی برای خودت !
و او ...
خدای تو ...
همیشه ...
چه بزرگوارانه همراهت است
در این مکرر پر تلاطم ...
چه صبری دارد بر آشفتگی هایت
و چه بی صبر است بر بازگشتت...
چه رحمی دارد بر تو خداوندگار رحیمت ...
روح من ...
::::::::::::::::::::::::::::::::
سلام افسان عزیز ، ساده میگویم ...
شب قدر است و التماس دعا
[گل][گل][گل]
سلام دوست بزرگوار
محتاج دعا دوست گرامی
سلام
دوست عزیزم خوبی؟
متنات جالب و زیبا بود...
چرا نظر سنجیاش خاموشه؟
درهر حال
منم آپم
دوست داشتی حتمن بم سر بزن
خوشحال میشم نظرتو راجب متن جدیدم بخونم
منتظرت هستم...
سلام بر شما
ممنونم شما خوب هستید؟
خدمت رسیدم
دوست داشتنَت
گنـــــــــــاه باشد
یا اشتــــباه
گناه می کنم ، تـــــو را
حتــــــی به اشتباه …..!
سلام عزیز دلم
ممنون مهربونم
سلام افسانه ی من
نماز وروزه هات قبول درگاه حق باشه
خیلی دلم برا خودت وجملات زیبات تنگ شده برام دعا کن 20 روز دیگه کنکور فنی دارم
اولین سالگرد ازدواجمون بود اپ کردم دوست دارم نظرتو بدونم
منتظرتم
سلام قاصدک عزیزم
طاعات شما هم قبول حق
ای جانم انشالله که به حق صاحب این روز ها و شبهای عزیز در این آزمون سربلندباشید
خدمت رسیدم مهربونم انشالله که خوشبخت باشید وسالیان سال زندگی آرام و عاشقانه ای داشته باشید
امشب تمام آینه ها را صدا کنید
گاه اجابت است ، رو به سوى خدا کنید
اى دوستان آبرو دار در نزد حق
در نیمه شب قدر مرا هم دعا کنید
التماس دعا
محتاج دعا آموزگار خوبم
مشب این دل یاد مولا می کند / لیلة القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا / نغمه ی فـزت و رب الکعبه را
التماس دعا
دلت را با خداوند آشنا کن / ز عمق جان خدایت را صدا کن
دل غفلت زده مانند سنگ است / مس دل را به یاد او طلا کن
به پیش او گشا دست نیازی / به درگاه بلند او دعا کن . . .
التماس دعا
مبادا لیلة القدرت سر آید
گنه بر ناله ام افزونتر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد
ولی این بنده ات سامان نگیرد
مبادا لیلة القدرت سر آید
گنه بر ناله ام افزونتر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد
ولی این بنده ات سامان نگیرد
خواهرم افسانه سلام
نمیتونم براشما کامنت خصوصی بذارم ، بهم میگی؟...
سلام آموزگار خوبم
کامنت خصوصی؟
شما کامنت تان را بگذارید اگر خواستید قید کنید تا من تائیدش نکنم
باز هم سپاسگزارم
یا رب ز تو امروز عطا می طلبم / هشیاری و بخشش خطا می طلبم
مقبولی روزه و نماز و طاعات / از درگه لطفت به دعا می طلبم . . .
باز هم سپاس
سلام افسانه جونم
---------------------------------------
و آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت
دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند...
اما دوتکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم
،
فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه
امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد...
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،
به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود
لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.
اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.
در زندگی، معنای واقعی
سرسختی، استواری و مصمم بودن را،
در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.
گاهی لازم است کوتاه بیایی...
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست
و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوزی که نبینی....
ولی با آگاهی و شناخت
و آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت
سلام به روی ماهت اعظم جان
حدیثی است از حضزت علی (ع) که ببخش تا بخشیده شوی
ممنون اعظم جونم محبت کردید
درود بر افسانه خانم گرامی
------------------------------------------
کــــمک خداوند .......!!!
بعضی وقتا از خودم می پرسم: مگه من چه گناهی کردم
که خداوندچینین مشکلی سر راه من قرار داد ؟
برای پاسخ به این سوال یک مطلب جالب خوندم:
یک روز دختری که از درس جبر نمره نیاورده بود، قلبش شکسته شده بود و بهترین دوستش هم او را ترک کرده بوده به مادرش گفت : همش اتفاق های بد می افته !
مادر که در حال کیک پختن بود از او پرسید که آیا کیک دوست دارد ؟
و دخترک جواب داد : البته من عاشق دست پخت شما هستم !
مادر مقداری روغن مخصوص شیرینی پزی به او داد
دخترک گفت :اه...! حالم را به هم می زنه !
مادر تخم مرغ خام پیشنهاد کرد ،و دختر گفت : از بوش متنفرم !
این بار مادر رو به او کرد و پرسید: با کمی آرد چطوری ؟
و دختر پاسخ داد که از آن همه بدش می آید .
مادر با چهر ای مهربان و متین رو به دخترش کرد و گفت : بله شاید مهمه اینها به تنهای به نظرت بد بیایند ولی وقتی آنها را به اندزه و شیوه مناسب با هم مخلوط کنی یک کیک خیلی خوشمزه خواهی داشت .
خداوند نیز این چنین عمل می کند .
ما خیلی وقتها از پیشامدهای ناگوار از پروردگارمان شکایت می کنیم در حالی که فقط اومی داندکه این موقعیت ها برای آمادگی در مراحل بعدی زندگی لازم است و منتهی به خیر می شوند .
باید به خداوند توکل کرد و اطمینان داشت که همه این موقعیت های به ظاهر نا خوشایند معجزه می آفرینند.
مطمئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد چون در هر بهار برایت گل می فرستد وهر روز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند .
پروردگار هستی با اینکه می تواند در هر جای از دنیا باشد قلب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگویی گوش می کند .
و تو باید صبور باشی و این مراحل را طی کنی
سلام جناب باقریان بزرگوار
خداوند الرحم الراحمین است
همانا شیطان به خداوند عرض کرد
بارالها بندگان تو، دوست مى دارند تو را و نافرمانیت کنند و دشمن مى دارند مرا و فرمانبرى من کنند؟
پس جواب آمد من عفو کنم فرمانبرى آنان را از تو به خاطر دشمنى که با تو دارند، و ایمان آنان را مى پذیرم اگر چه مرا فرمانبرى نکردند به دوستى که با من دارند.
ازتون ممنونم بزرگوار
دوری ما از خدا و حکمتهای خدا برای ما.....
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغهء دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟
گفت: عزیز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی. من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنهااینگونه می شود تا همیشه شاد بود.
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟
گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست، از این راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهی رسید.
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم نباشتی؟
گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی آخر تو بندهء من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی.
گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟
گفت: اول بار که گفتی "خدا" آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، اگر تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار می کردی همان بار اول شفایت می دادم.
گفتم: مهربانترین خدا ! دوست دارمت ...
گفت: عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...
خدایا به خاطر همه عنایاتی که به من داری ازت ممنونم.
تو تمام لحظه های نیازم فقط خواستمت. ولی تو منو واسه همیشه میخوای . توی این لحظه های تردید و تنهایی تنهام نذار. قدرت خواستن و رسیدن عطا کن به این وجود ناتوان و کمکم کن تا من بر زمان حکم برانم، نه آنکه گوش به فرمان بادا بادای ایام باشم ...
کمکم کن تا پیش از آنکه مرا بفهمند به سوی درکشان گامها بردارم
هستند مردمانی که چیزی ندارند. ولی ممکن است خداوند به ایشان ملک و زمامداری بدهد و نیز هستند کسانی که دارای ملک و پادشاهی هستند ولی خداوند ملک و زمامداری را از ایشان می گیرد. از این رو بایسته است که با آگاهی داشتن نسبت به این صفت، روی آوردن ما به خداوند با توجه به جایگاه ما به خداوند سبحانه و تعالی در قضیه ملک و پادشاهی باشد
باز هم ممنون جناب باقریان گرامی
سلام
شماره 47 رو برات ثبت کردم
لطفا پس از قرائت بهم اطلاع بده
سلام
محبت کردید
قرائت شد بزرگوار
او راحـت از مــَن گـذشـت ..
اگــر خـُـدا هـَم از او راحــت بـُـگـذرد
قیــامت را مــَن بـــِـــپا میــکــــُــــنــــَـــم ...
سلام افسانه جان
ممنون مهربونم
عشق تو شوخی زیبایی بود که خدا با قلب من کرد... زیبا بود اما شوخی بود. حالا تو بی تقصیری، خدای تو هم بی تقصیره. من تاوان اشتباه خودمو پس میدم. تمام این تنهایی تاوان جدی گرفتن ان شوخی است...
سلام
سپاسگزارم
" بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..
بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ
با این همه بنــد
چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..
سلام فهیمه خانم خودم
عزیز دلمی
ز بیابان بوی گندم مانده است
عشق روی دست مردم مانده است
آسمان بازیچه ی طوفان ماست
ابر نعش آه سرگردان ماست....
باز هم یک روز طوفان می شود
هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیزان تا غدیر
باده ها می نوشم از جوشن کبیر
آب زمزم در دل صحرا خوش است
باده نوشی از کف مولا خوش است
فاش می گویم که مولایم علیست
آفتاب صبح فردایم علیست
هر که در عشق علی گم می شود
مثل گل محبوب مردم می شود
تا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
.......
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد
بغض چندین ساله ی ما باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
یا علی گفتیم و دریا خنده کرد
عشق ما را باز هم شرمنده کرد
یا علی گفتیم و گلها وا شدند
عشق آمد قطره ها دریا شدند
یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم
مست از آن دستی که می دانی شدیم
یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت
کوفه در تزویر خود پایان گرفت
کوفه یعنی دستهای ناتنی
کوفه یعنی مردهای منحنی
کوفه یعنی مرد آری مرد نیست
یا اگر هم هست صاحب درد نیست
عده ای رندان بازاری شدند
عده ای رسوایی جاری شدند
آن همه دستی که در شب طی شدند
ابن ملجم های پی در پی شدند........
از سکوت و گریه سرشارم علی
تا همیشه دوستت دارم علی
- دکتر محمود اکرامی فر -
کتاب: « دریا تشنه است »
سلام جناب مرادی گرامی
طاعات قبول بزرگوار
محبت کردید
سلام عزیز صمیمی و روزتون خوش[گل]
...
دکتر حسن دلبری
بعد از تو زمین زیر ندامت می سوخت
با زخم تو کوفه در سلامت می سوخت
چاهی که در آن نیاز شب می خواندی
کر بود وگرنه تا قیامت می سوخت...!
سلام
محبت کردید دوست عزیز
روردگارا به من آرامش بده تا بپذیرم آنچه را نمی توانم تغییر دهم.
دلیری ده تاتغییر دهم آن چه را می توانم تغییر دهم.
بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم.
مرا فهم ده تا متوقع نباشم؛دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند.
سلام
ممنون دوست گرامی
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
بخیل واقعی کسی است که نام مرا بشنود ولی بر من صلوات نفرستد.
[گل]منتظر نظرات شما عزیز می باشم[گل]
سلام
سپاس از این هدیه ی زیبا و ارزشمند
الهم صلی علی محمد و آل محمد
خدمت می رسم
درود بر شما افسانه خانم گرامی
-----------------------------------------------
بحر طویل حضرت علی(ع)
آن امامی که پیمبر پی فرموده دوار به غدیرخمش اندر نظر خلق سراسر به خلافت بستوده زسماء روح الامین سوی زمین آمد و از رب ودود آیه اکملت و لکم دینکم آورد فرود و به ولایت شه امی به جلال و حسب شأن یدالله بیافزود به حضار سوی بیعت او امر بفرمود به ترحیب به ترجیب علی شد سرو پای همه خلق جهان نعره بخ بخ به فلک رفت ازآن فظ غلیضی که چو وی پا ننهاده سوی اقلیم وجود عاقبت کار پس از سید لولاک پی غصب خلافت به در خانه اش افروخت زکین آتش و در گردن او بست طناب و اسد الله از این مرحله دلگیر و چو شیری که شود بسته به زنجیر کشیدند وصی نبی و بن عم داماد گرامش همه روبَه صفتان یک دل و یک زور از آنجا سوی مسجد وآن حجت خلاق مبین را چو نبد یار و معین زجفا خانه نشین دین خدا گشت به بازیچه و دستی که در خیبر از او کنده شد از جا به رسن بسته و پیوسته کشیدی اسدالله از این غصه زدل آه و ز افسردگی کید و نفاق حیل امت پیغمبر خاتم به فلک رفت از آن سینه بی کینه پر داغِ علی ناله جانکاه و چه شد وقت کزین دیر محن بال زندطایر روحش به جنان کرد به محراب دعا نسل زنا ملجم بی دین مرادی زدم تیغ سرانور او را چو قمر شق و شد از ماتم او خانه دین منهدم و زلزله افتاد به هفت ارض مطبق زفلک روح الامین ناله و فریاد بر آورد و دل ملک وملک را همه خون کرد و در افکند به معموره هستی زعزایش ابد الدهر چو نی ناله و پوشید به بالای حسین و حسن از مرگ پدر کسوت ماتم به سر زینب خونین جگر از داغ فلک ریخت زغربال اجل خاک عزا را.
------------------------------------------------
سالگرد ضربت خوردن مولا علی(ع) وشهادت آن حضرت وآن مرد حق وحقیقت و عدالت وخوبیها را به شما تسلیت عرض میکنم
سلام جناب باقریان بزرگوار
دل را زعلی(ع) اگر بگیرم چه کنم
بی مهر علی(ع) اگر بمیرم چه کنم؟
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان علی(ع) اگر نگیرم چه کنم ؟
من نیز شهادت امام حق و حقیقت را خدمت شما تسلیت عرض می کنم
التماس دعا
سلام بر افسانه جون خودم
-----------------------------------
یا رب دل مرده ی مرا احیا کن / بر روی گدای نیمه شب در وا کن
سوگند به قطره قطره ی خون علی(ع) / پرونده ی اعمال مرا امضا کن .
شهادت شفیع شیعیان و مولای متقیان، علی علیه السلام بر شما تسلیت باد
سلام مهربونم
خوبی اعظم جان؟
من نیز شهادت شفیع روسیاهان را خدمت شما تسلیت عرض می کنم
التماس دعا مهربونم
سلام
پست های بالا نظراتشون باز نبود
طاعات و عباداتتان قبول باشه اهسانه جان
سلام دوست گرامی
طاعات شما هم قبول حق
التماس دعا
سلام افسانه جان
خوبی عزیزم؟ التماس دعا در این شب های عزیز دارم ببخشید من کمتر نت میام انشااله بعد از ماه رمضان بیشتر بهت سر می زنم
فدای مهربونی هات عزیز دل
سلام به روی ماهت جوانه جونم
ممنون مهربونم شما خوبید؟ محناج دعای خیرتون هستم
خواهش می کنم نازنینم من همیشه به یادتون هستم و منتظر حضور مهربونتون
جوانه جون منو نگاه می دونی یعنی چی ؟یعنی اینکه من دیگه طاقت ندارم پیشاپیش عید فطر مبارک
راستی قالب نو مبارک خیلی خوشگله
ای جانم
نگاهت زیباست نازنین افسانه
بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را!
سلام هنگامه جونم
عزیز دلی
بهتر است زندگی را همان جور که واقعا هست بپذیریم،نه انجور که خیال می کردیم باشد.
بهترین راه برای اجتناب از دردسر، وجود مسولیت مشترک است.
آرزو هایتان را جدی بگیرید.
ممنون آموزگار خوبم
چه تفاوت آشکاری است بین
هوسی که لذتش می رود و پشیمانیش می ماند
و طاعتی که رنجش می رود و پاداش ابدی دارد . . .
ممنون آموزگار خوبم
.
عشق مانند شن روان است، اگر به آن چنگ بزنید از میان دستان شما خواهد لغزید
به آرامی پیمانه ای از آن بردارید تا روح شما را لبریز کند.
همچنان که شن در جستجوی پر کردن فضای خالی دستان شماست . . .
سلام
سپاسگزار مهرتون هستم