امشــب همــه در عالــم امکـــــان بی سلسـله ان دمسـت و پریـــشان امشــب بکشـد جاذبـه ی عــــشق از عمــق ضمـیر فطـــرت پنــهان امشــب نشــود ساکت و خــاموش آتشـــکده ی سیــــنه ی انـــــسان امشـب بشکسـت سـد غــرور را سیـــلی که شـــد از دیــــده گریـان امشـــب بزنــم تیـــغ سرانــــــجام بر پیکـــره ی ظلمــــت هجـــران امشـب شب وصل با همه دوری لبیــک مــــن و خالــــق سبـــحان امشــب شـــب پرواز مـــن و تــو در عطـــر خــوش نـم نـم بــــاران امشــب شـــب دیدار مــن و تـــــو دریـــای یفیــــن ســاحل ایمـــــان امشـــب شــب میـــلاد دوبـــــــاره تا باز چـــه کشــد آیــنه از جـــان امشــب شــــب فریـــاد ستــــــاره بغضی که شکست در دل طوفـان
"سیدمحمدحسن هاشمی | ![]() |
پ.ن ۱: وقتی یک آدم رو دنیای خودت می کنی کوچکترین اشتباه اون آدم تمام دنیای تو رو داغون می کنه . پس به اندازه ی آدمها دست نزنید
پ.ن ۲: خدایا اندکی نفهمی عطا کن که راحت زندگی کنم. مردم از بس فهمیدم و به روی خودم نیاوردم
سلام افسانه خانوم
خوبی
امیدوارم از برکات رمضان تا اینجا بهره برده باشی
ممنونم که به این گوشه دنیا هم سر میزنی
دستت درد نکنه آبجی جون
سلام دوست گرامی

ممنون از لطفتون
شما لطف دارید من همیشه خواننده ی مطالب وبلاگ خوبتون هستم
به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ...
بسیار زیبا بود فرشته ی آسمانی گرامی
مطالب جدیدت هم خیلی خوب و قشنگه
آفرین به شما
شما لطف دارید نظر لطفتونه
سلام افسانه جون خوبی ؟
ممنون که بهم سر زدی
وبلاگ خیلی زیباو دلنشینی داری
بااجازه تون لینکتون میکنم با عنوان وبتون
شمام اگه دوست داشتی منو باعنوان وبم یا رهابانو بلینک
قربان تو
یا علی تا بعد
اول به نام عشق. . . دوم به نام تو. . . سوم به یاد مرگ . . .
بر لوح شیشه ای قلبت بنویس: یا تو و عشق،
یا من و
مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرگـــــــــــــــ
سلام مهربونم
عزیز دلمی
ندگی چه می گوید؟
امروز که از خواب بیدار شدم
از خودم پرسیدم: زندگی چه می گوید؟
جواب را در اتاقم پیدا کردم...
پنکه گفت: خونسرد باش!
سقف گفت: اهداف بلند داشته باش!
پنجره گفت: دنیا را بنگر!
ساعت گفت: هر ثانیه باارزش است!
آیینه گفت: قبل از هر کاری، به بازتاب آن بیندیش!
تقویم گفت: به روز باش!
در گفت: در راه هدف هایت، سختی ها را هُل بده و کنار بزن!
زمین گفت: با فروتنی نیایش کن!
...
سلام سمانه ی عزیزم
ممنون مهربونم
بر نیمکت اولین قرارمان ∙
∙ ∙
∙ جای تو نشسته ام ∙
∙∙
∙ تا جای خودم خالی باشد ! ...
سلام تبسم قشنگم
عزیز دلمی
اونکه میخواست منو بفهمه نتونست..........
اونکه میتونست بفهمه نخواست.............
این شد که تنهایی تمام قد منو بلعید!!!
سلام
مهرتان را سپاس
من این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم
بی قرارم ، ساختم با دوری ات ، نشستم به انتظار آمدنت ، من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم
چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده ی گرفتارم
به عشق تو نشسته ام در برابر غروب ، این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم
من این نامهربانی هایت را دوست دارم ، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتی هایت را دوست دارم ، هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچه های دلت کردی ، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ، بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم ، آن نگاه های سردت را دوست دارم
بی خیالی هایت را دوست دارم ، اینکه نمیایی به دیدارم هم بماند،غرورت را نیز دوست دارم....
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم....
هر چه بگویی دوست دارم ، هر چه باشی دوست دارم ، مرا دوست نداشته باشی ، من دوستت دارم
من این ابر بی باران را دوست دارم ، من این کویر خشک و بی جان را دوست دارم، این شاخه خشکیده و بی گل را دوست دارم ، من اینجا و آنجا همه جا را با تو دوست دارم....
من این شب زنده داری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطا است و من گناهکار ،من گناه کردن را با تو دوست دارم...
بی مهری هایت به حساب دلم ، اشکهایم را که در می آوری نیز به حساب چشمانم من این حساب اشتباه را دوست دارم-
سلام آموزگار مهربانی
محبت کردید بزرگوار
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
باز هم سپاسگزار مهرتون هستم
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم...
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست.... اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی .
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی .
برایت همچنان آرزو دارم
دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان
بیتردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدینگونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دستکم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،
تا که زیاده به خودت غره نشوی.
و نیز آرزومندم
مفیدِ فایده باشی
نه خیلی غیرضروری،
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است؛
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا
نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند
چون این کارِ سادهای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران
ناپذیر میکنند.
و با کاربردِ درست صبوریات برای دیگران
نمونه شوی.
و امیدوام اگر جوان هستی
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی.
و اگر رسیدهای، به جواننمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرندهای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره
گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.امیدوارم
که دانهای هم بر خاک بفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود
دارد. بعلاوه، آرزومندم پول داشته
باشی
زیرا در عمل به آن نیازمندی
و برای اینکه سالی یک بار
پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: «این مالِ من است »
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ
دیگری است!
و در پایان، اگر مرد
باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید، یا پسفردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
اگر همهی اینها که گفتم فراهم شد
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم .
ویکتور هوگو
محبت کردید
چشمای تو به من امید زندگی میده
دستای تو گرمای خورشید و به دست من میده
اون نگاه عاشق تو منو به زندگی برم گردونده
اون لبای شیرین تو لب منو خندونده
عاشق اینم که نگاه کنم تو چشمات
غرقم کنی توی خیال ورویاهات
نمیدونی قبل تو چه سختیا کشیدم
طعم تلخ شکستو بدجوری من چشیدم
یه بی وفا بود که من مثل دیوونه ها
دل بسته بودم بهش ،دلم شد ویرونه ،آه
کاش که از اول تورو میدید این چشام
کاش که از اول خدا تورو میذاشت سر رام
باور کن نیمه من تو هستی که پیدا شدی
از این به بعد تورو میخوام با این که خیلی ساده ای
بازم میگم من عاشق چشات شدم
عاشق اون چشای نازت که منو دیوونه کرده
اخه چرا خدا فکر دل منو نکرده
عبادات شما قبول، و آرامش و عشق همراه همیشگیتان.
سلام الهام جان
از شما هم قبول مهربونم
سلام دوست عزیز
طاعات و عبادات شما قبول در گاه حق
. . . . ¶¶ . . ¶¶¶ ..¶¶¶ تشریف بیارید
. . . . . . . ¶¶¶ . . ¶¶¶.¶ .¶¶ تشریف بیارید
. . . . . . .¶¶¶.¶. .¶¶¶. .. .¶¶ تشریف بیارید
. . . . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶¶ . . .¶¶¶ تشریفبیارید
. . . . . .¶¶¶¶¶ . . ¶¶¶¶.¶¶ .¶¶ تشریف بیارید
. . . . . ¶¶¶¶. . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶ تشریف بیارید
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶. . . . .¶¶. . . ¶¶ تشریف بیارید
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶. . . . ¶¶. . ¶¶ تشریف بیارید
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. . ¶¶ تشریف بیارید
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶.¶¶تشریف بیارید
.¶¶. . . . .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶.¶¶تشریف بیارید
.¶¶¶¶¶ . . . . . ¶¶.´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶ تشریف بیارید
.¶¶¶¶¶¶¶. . .¶¶. ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. ¶¶¶¶¶¶¶ ..¶¶.´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶تشریف بیارید
. .¶¶¶¶¶¶¶.¶¶..¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶تشریف بیارید
. . .¶¶¶¶¶¶. ¶¶.¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . .¶¶¶¶¶¶¶. .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ´¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . . .¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . . ¶¶. . ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . .¶¶. . .´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶تشریف بیارید
[گل]آپم [گل]
خدمت رسیدم آموزگار مهربان
مرسی از این که بم سر زدی و مرسی از کامنت های زیبات
سلام
خواهش می کنم
ترسناکند رابطه هایی که به خاطر فرار از تنهایی شکل میگیرند !
رابطه هایی که آخرش چیزی نمی ماند به جز تنهایی عمیقتر و یک
مشت حس آزار دهنده تر از قبل در درون آدمها ![گل]
سلام فهیمه خانم خودم
عزیز دلییییییییییییییی
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آنکه به نزد تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است
[نیشخند][نیشخند][نیشخند]
سلام آپم ، خوشحال می شم اگه به وب خودتون سر بزنید
سلام

محبت کردید
خدمت می رسم
آنــــــــــکه ساده ترازآب بود آتشم زد ازبقیه انتظاری ندارم
سلام
آپم
سلام

ممنون از حضور سبزتون
خدمت می رسم
التماس دعا...
سلام
محتاج دعا
سلام افسانه جون من میخوام این وبلاگم رو ببندم من یه وبلاگ دیگه راجب گیسوکمند هم دارم بیا اون جا بای بای


سلام قصیده ی عزیزم


الهیییییییییییییییییییییییییییییی
حتما قشنگم
سلام عزیز همراه و صبح تون بخیر و شادی...[گل]
...
امید صباغ نو
بی عشق،هیچ فلسفهای در جهان نبود
احساس در "الههی ناز بنان" نبود!
بیشک اگر که خلق نمیشد "گناهِ عشق"
دیگر خدا به فـکر "شبِ امتحان" نبود!
بنشین رفیـق تا که کمی درددل کنیم
اندازهی تو هـیچ کسی مـهربان نبود
اینجا تـمام حنـجرهها لاف میزنند!
هرگز کسی هرآنچه که میگفت، آن نبود!
"لیلا" فقط به خاطر "مجنون" ستاره شد
زیرا شنیدهایم چنین و چنان نبود!
گشتم، نبود، نیست، تو هم بیشتر نگرد
غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود
دیشب دوباره از تو چه پنهان دلم گرفت
با این که پای هیچ زنی در میان نبود...
یعنی پرنده از بغلِ ما نمیگذشت
اغراق شاعرانه اگر بارِمان نبود ...!
سلام دوست گرامی
ممنون از لطفتون
هم چون باران باش ...!
رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن ...
سلام نسیم مهربونم
عزیز دلمی
سیاهــــــــی لبهایم از کشیدن شیگار نیست........سیاه پوش حرفهایی هستند ک ناگفته ماند
سلام
مهرتان را سپاس
سلام
با یک مطلب جدید بروزم...[گل]
سلام
خدمت رسیدم
سلام ...
عبادات قبول حق ...
شوق دریا ... شوق آسمان ... شوق پرواز ...
در رگهای تو جاری ...
..........................ارادتمند..........................
سلام
از شما هم قبول
ممنون دوست گرامی
یکی رو نمی شناسم !
ولی حضور همیشه ی او
گاه مادرانه
گاه معلمانه
گاه زنانه
گاهی هم مردانه
گاه دلسوزانه
گاه به مهر و مهربونی
گاه به لطف
گاه به زیبایی و قشنگی
گاه از در استادی
گاه به پنجره شاگردانه
و گاه . . .
دریچه ی قلبمم را خوب می شناسد و به راحتی تزریق خون زلال خود را می کند
عاشقانه های مرا عاشقانه می خواند ، می بیند و می نوشد
به زبان عشق همزبانم می خواند و
به رسم دوستی
سراغ تنهایی های مرا می گیرد
از جنس " حوا " ست ولی
سرشت و نقاب " آدم " به رویش کشیده است
مردانگی را در تهی زنانگی اش به قیام می ایستد
دست نمی دهد !!! ولی جان می دهد .
سلام همزبان خوبم
و داخل پرانتز گاه مادرانه گاه معلمانه و گاه زنانه و ....به ایفای نقش می پردازم

من در مقام استادی شما لباس شاگردی برتن دارم
و من وقتی آب از سرم گذشت فریاد زدم دوستت دارم اما او آرام و خونسرد به ترکیدن حبابها می خندید
حوای تهای سرزمین مجازی بوی آدم را از باد برده اینجا سرزمین واژه های وارونه است سرزمینی که درد همان درد و گرگ همان گرگ است اما عاشق قشاع است درد دارد که درد درد باشد و عاشق قشاع
فقط چند پاراگراف!
وقتی به تو فکر میکنم
از آسـمــانِ تابســتــان
بهـــــــااااار میبارد…
من، به تو فکر میکنم!!!
پشت میز تحریرم مینشینم.
دهان لپتاپم را باز میکنم.
دکمه بیدار شدنش را فشار میدهم.
دستهایم را به هم میمالم.
انگار میخواهم واژهها را به نوک انگشتهایم هدایت کنم!
مثلِ هر روزِ این همه سالِ نویسندگی،
بااحتیاط قلبم را از سینه بیرون میآورم.
و میگذارم قسمت شمال غربی میز تحریرم!
توی کلاسهای نویسندگی،
میگویند که دوره نوشتههای احساسی به سر رسیده است
و نویسندهها باید با عقلشان بنویسند!
پس باید سعی کنم با عقلم بنویسم.
سعی میکنم و بالاخره… نمیتوانم!
مثل همه این روزهای نویسندگی… نمیتوانم!!!
بااحتیاط قلبم را برمیدارم و سر جایش میگذارم!
بعد مینشینم
و با خیال راحت،
شروع میکنم به سروکله زدن با کلیدهای لپتاپم.
*
این منِ بهانهگیر،
آنقدر درگیرِ بهانهگیری بود که یک لحظه هم به
باورش خطور نکرد!!!!!
که تو در تمام لحظهلحظه روزگارش دوستش داشتی!
که دوستش داری! که… خدا بگذرد از این منِ کمحواس!
که حواسش به این همه سکوت عاشقانه تو نبود!
که…
آنقدر داد و بیداد کرد،
نفهمید چشمهایت مدام عشق را زمزمه میکنند!…
که
نگاهت طعم ناب عاشقی را دارند!…
که…
من همیشه و هنوز چقدر دوستت میدارم
و تو…
همیشه و هنوز چقدر دوستم میداری!
و من هر روز دعا میکنم:
خدا پرندههای عشق را به هم برساند و حفظشان کند.
خوب به یاد دارم آن روزی را که نگاهی چکید روی صورتم!
و خوبتر به
خاطر دارم که تمام پرندهها خداخدا میکردند که باران ببارد!!!
امروز تمام ترسهایم را جمع کردم
دانه به دانه. با اعتماد و امید...
خوب میدانم که همیشه باید به .....اعتماد کرد!!!
به خاطر همین اعتمادِ خوشایند است که چشمهایم با من
نشستهاند
و انتظار آمدنت را...
نفس نفس میکشند!
عزیزم…
*
راستی! این سطرها را من آفریدهام
اما بارانی شدنشان کار من نیست
مهرتان را سپاس آموزگار گرامی
زاستی آموزگار مهربان حکم های جدید رو زدند من امروز حکمم رو گرفتم فوق العاده ی شغل افزایش یافته
عشقه من باش تا نمیرم
آخه من بی تو میمیرم
نرو تا تنها نمونم بی تو با بغضه شبونم
عزیزم عشقه منی تو
مثله مجنون پره دردی
گریه هایه آسمونم میگه تو بر نمی گردی
دلم از بس گله داره
روز هارو هی میشماره
خدا جون کاری بکن تا
بمونه پیشم دوباره
گلکم با من بمون تا بتونم دووم بیارم
آخه میدونی عزیزم بی تو من طاقت ندارم.
باز هم سپاس گرامی
آرام روی خیالم خوابیده ای...
خوب می دانی خیالم برایت تخت است ...
سلام خواهر خوب و افسانه نازنینم
ممنون از ابراز محبتت اگه تو نبودی گی این همه لطف می کرد برام تو به من امید و عشق ماندن و نوشتن و درست و زیبا ماندن می دهی تو چقد احساس خوبتو ماهرانه ابراز می کنی چقد لطیف،پاک ،مهربون و با احساسی !می ستایمیت عزیزم و دوستت دارم تا بی نهایت ...
فدای تو بشم افسانه قشنگم ...
سلام آموزگار مهربان

من هر آنچه را که می بینم بیان می کنم مطالب وبلاگ خوبتون خیلی با ذوق و با سلیقه نوشته می شوند و من اینطور نوشتن ها رو دوست دارم وبلاگ قبلی من هم هماند وبلاگ شما بود من اینطور وبلاگها رو خیلی دوست دارم
انشالله که سایه پر مهرتون بالای سر خانواده ی محترم مستدام
کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی
به رویش دست میکشیدم
تــو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!
باز هم سپاس بزرگوار
بگو چه مخدری بود
در بودنت ...
که اینهمه نبودنت را
درد میکشم ...!
دیوانه ام می کند ...!
فکر اینکه .. زنده زنده .. نیمی از من را .. از من جدا کنند !
لطفا ... تا زنده ام بــــــــــــــــــمان...
محبت کردید بزرگوار
خـــــــــــــــــــــــــــدا یــــــــــــــا!!!!
غـــــلط کــــــــردم گــــفـتـم مــواظبـش بــــــــاش...
تـــــو بـــرش گـــردون....
خــــودم مــثـل چــــشام مـــواظـبـشم!!!!
از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،
اشک از چشمانم ریخت و از چشمان خیسم فهمیدی که عاشقت هستم
حس کن آنچه در دلم میگذرد ، دلم مثل دلهای دیگر نیست که دلی را بشکند!
تو که باشی چرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ، تو که مال من باشی چرا بخواهم از تو دل بکنم!
وقتی محبتهایت ، آن عشق بی پایانت به من زندگی میدهد چرا بخواهم زندگی ام را جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ، چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟
همین که تو در قلبمی ، انگار یک دنیای عاشقانه در قلبم برپاست ، عشقت در قلبم بی انتهاست !
همین که تو در قلبمی بی نیازم از همه کس ، تو را میخواهم و یک کلام فقط تو را ، همین و بس!
دلم بسته به دلت ، هیچ راهی ندارد حتی اگر مرگ بخواهد مرا جدا کند از قلبت !
دیگر تمام شد ، تو در من حک شده ای، ای جان من ،تو همه چیز من شده ای!
از نگاهت خواندم که مرا میخواهی ، از آن نگاه شد که در قلب مهربانت گم شدم ، تا خواستم خودم را پیدا کنم اسیر شدم ، تا خواستم فرار کنم ، عاشقت شدم!
از نگاهت خواندم تو همانی که من میخواهم ، آنقدر پیش خود گفتم میخواهت ، که آخر سر تو شدی مال من ، شدی یار و عشق بی پایان من!
از نگاهت خواندم ، چند سطر از شعر زندگی را …
نگاهم کردی و خواندی آنچه چشمانم مرا دیوانه کرده است ، و آخر فهمیدی که قلبم تو را انتخاب کرده است!
چه انتخاب زیبایی بود ، از همان اول هم دلم به دنبال یکی مثل تو بود ، و اینک پیدا کرده ام تو را ، تویی که دیگر مثل و مانندی نداری، در قلبت جز من ، جایی برای کسی نداری!
باز هم سپاس
.
هنوز هم عاشقانههایم را عاشقانه برای تو مینویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف میزنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..
این روزها دیگر پشت پنجره مینشینم و به استقبال باران میروم.
میدانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
میدانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمیگردد..
میدانم تمام میشود و ما رها میشویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..
مهرتان را سپاس
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپهای گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟
پیشبینیاش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی میکردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد
و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پینهای چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم
فردا دیگر برای قدم زدن نمیآیم.
تنها برو!
فراموش مکن تا باران نباشد رنگین کمان نیست تا تلخی نباشد شیرینی نیست و گاهی همین دشواری هاست که از ما انسانی نیرومند تر و شایسته تر می سازد خواهی دید ، آ ری خورشید بار دیگر درخشیدن آغاز می کند
دلتنگتم عزیزم ...
محبت کردید
میشه از عشق تو گفت
میشه با ستاره های چشم تو ، مغرب نو ، مشرق نو بر پا کرد
میشه از برق نگات خورشید خاکستر کرد...
میشه از گندمی های سر زلفت یه عالم شعر نوشت...
آره از عشق تو دیوانگی هم عالمیه
آره ار عشق تو مردن داره.
میشه از عشق تو مرد دیگه از دست همه راحت شد
میشه از عشق تو مرد دیگه از دست تو هم راحت شد..!
آره، از عشق تو دیوانگی هم عالمیه...
آره، از عشق تو دیوانگی هم عالمیه...
مهرتان را سپاس
گاهی گمان نمی کنی، اما می شودگاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدای گدایی
گاهی تمام شهر، گدای تو می شود.
یادم باشد زمان بهترین استاد است
یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم ! شاید روزی دشمنم شود
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم ، شاید روزی دوستم شود
یادم باشد قلب کسی را نشکنم
یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد
یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم
یادم باشد امید کسی را از او نگیرم ، شاید تنها چیزی است که دارد
یادم باشد که عشق کیمیای زندگی ست
یادم باشد که آدمها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند
یادم باشد زنده ام و اشرف مخلوقات
یادم باشد زنده ام ....یادم باشد هرگاه دلم گرفت
خدا
با من است.....
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام
نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان
یادم باشد زندگی را دوست دارم
یادم باشد هرگاه ارزش زندگی از یادم رفت
در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه میرود زل بزنم
تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش عشق میبارد
به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد معجزه ی قاصدک ها را باور داشته باشم
یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود
یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم ، تا تنها نمانم
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد از بچه ها می توان خیلی چیزها آموخت
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم
گاهـــــــــــــــی وقتــــــــا چـــــــــقدر ســــــــــاده عروســـــــــک میشـــــــــــــویم ….
نــــــــه لبـــــــــــخند میــــــــــزنیم نــــــــــه شــــــــــــــکایت میــــــــــــکنیم فقــــــــــط
احمــــــــــــقانه ســـــــــکوت میکــــــــــــــنیم...
سلام عزیز دلم
ممنون مهربون
خــــــــــــــدایا
کجای زمین از تو خالیست
که خلق تو را در آسمان می جوید ....؟
سلام
مهرتان را سپاس
پرواز را دوست دارم
وقتی
از ارتفاعات لبانت
به عمق آغوشت سقوط میکنم
چه سقوط دلنشینی
راستی میدانستی
پرواز را تو یادم دادی
منم شما رو لینک کردم.
ممنون
موفق باشید
در پناه حق . . .!
سلام
سپاس دوست گرامی
سلام دیگه به ماسر نمیزنی
[ناراحت]
افتخار میدی در وب من نویسنده بشی[گل]
راستی اسم وبم رو تغییر دادم
یه خواهش دیگه[خجالت] میشه در مسابقه وبلاگ برتر بهم امتیاز بدی [بوسه]
سلام


دوست دارم خدمت برسم اما...
وبلاگی با این آدرس پیدا نشد
ممکن است آدرس وبلاگ را اشتباه وارد کرده باشید و یا وبلاگ حذف شده باشد
Blog not found
سلام ممنون که پاسخ دادید بعد از نوشتن مطلب و فرستادن آن بر شما ، شعرهای قبل را خوندم ، حق با شما بود من بر اساس یک ایمج از اشعار شما قضاوت کردم به همین دلیل عمق اشعار را درک نکردم ؛ علیرغم اینکه سنی از من رفته و دکتری جامعه شناسی دارم زود قضاوت کردم شما ببخش ، راسش من کمی شعر می خودنم سعی دارم حداقل سالی چند رمان بخونم همین دیروز جنگ و صلح را تمام کردم وای ته نشستهای فرهنگی نظیر قضاوت گاهی بر رفتارم مسلط هستند در کل از اینکه جواب داید سپاس گزارم
سلام
شما بزرگوارید خیلی خرسندم که عزیز تحصیلکرده ای چون شما خواننده ی مطالب و اشعار خاطرات کهنه است
خواهش می کنم بزرگوار
__000000___00000
_00000000?0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________?________0
_000000___00000___*
00000000?0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**
آپم خوشحال میشم بیای
سلام
حتما
الهی !
در دل های ما جز تخم محبت مکار!
و برجان های ما ، جز باران رحمت مبار!
سلام ...
وبلاگ خوبی داری به منم سر بزن و اگر با تبادل لینک موافقی منو با اسم
♥ آسمان پر ستاره ♥ آسمان شیراز ♥
لینک بکن و خبرم بده با چه اسمی لینکت بکنم. مرسی
http://sky-2012.mihanblog.com
http://oradoo.shoploger.com
سلام سارا جون
حتما عزیز
سلام
شما جزء 1 رو انتخاب کرده بودید
اگر قرائت کردید لطفا اطلاع بدین
سلام برادر خوبم
بله من همون روز 19 تیر جزء اول رو قرائت کردم و طبق هر سال امسال هم قرآن کریم رو ختم می کنم سعادتمند بودم تا به امروز 14 جزء را قرائت کردم انشالله که خداوند قبول کند
از شما هم بابت این اقدم زیبا تشکر می کنم
سلام خواهری
ممنونم که سر زدی و ممنون از نظرات ارزشمندت
التماس دعا
ای جاتم