من از آغاز می ترسم من از پرواز می ترسم من از آغاز یک پرواز بی احساس می ترسم!
من از تکرار می ترسم من از انکار می ترسم من از تکرار انکار همین احساس می ترسم!
من از سوختن نمی ترسم من ار ساختن نمی ترسم من از ساختن کنار سوختن احساس می ترسم!
من از تاختن نمی ترسم من از باختن نمی ترسم من از تاختن برای باختن احساس می ترسم! من از احساس می ترسم من از آغاز یک پرواز بی احساس واسه تکرار انکار دل حساس می ترسم!
من از احساس می ترسم من از تاختن برای باختن احساس برای سوختن و ساختن کنار این دل حساس می ترسم!
من از پرواز بی احساس می ترسم
|
سلام .... خیلی زیباست... منو یاد یکی از شعر های حسین پناهی انداخت ... مرسییی
سلام
خداوند رحمت کند حسین پناهی را
نظر لطف شماست
سلام افسانه جوون
وب خیلی خوشملی داری ...
این شعره خیلی خیلی زیبا بود ...
.
خوش حال میشم به وبم سر بزنی ...
سلام مهسا جان
ممنون عزیز دلم
سلام خیلی شعر زیبایی بود
من زیاد به شعر علاقه ندارم ولی این شعر خیلی به دلم نشست
سلام
از حسن نظزتون سپاسگزارم
نظر لطف شماست
TALE
خیلی و بسیاری از خطوط نوشته هایت
یا که شعرت را
ندیده ام و نفهمیدم !
اما یه جاهایش را خوب حس کردم و بیشتر تر هم می فهمم حتی از خود نوشته و شعرش !!
اما بعد
معلمی نمی کنم درس پس مبدهم :
تو آنقدر بزرگ و پبچیده هستی که شاید برای پیدا کردن خود اون همه وقتهای هم که از تو گذشت اگر پس بگیری باز وقت کم بیاری !!
معلم عزیز ،
تو در درون خود تمام عشق و خود عشقی ، مطمئناً می فهمی که چی میگم
عشق آنقدر بزرگ است که بزرگی از اون گرفته شده است و هر چه نزدیکش شوی بزرگتر و بزرگتر میگردی
ببین معلم عزیز
دوست داشتن در ذات انسان است و از ریشه ی انسان گرفته شده است مگه غیر این است که انسان یعنی انس گیرنده و انس هم یه کم بالاتر از دوستی قرار دارد
گاه گذاشتن و رفتن هم از دوستی و عشق بر می آید
اگه کسی بگوید دوستت دارم بر او نخند TALE خانم
او بر اساس هزاران فلسفه و بافت و نبافتهای خودش می گوید دوستت دارم و تو با بیش از هزاران فلسفه و . . . و تجربیات تلخ و شیرینت آنرا می شنوی و میگویی دروغ نگو . . . . که هیچ ربطی به فکر و اندیشه ی او نداشته و ندار د !!!
انسانها متفاوتند و خانم ها با آقایان متفاوت ترند
در خاتمه من با تمام گستاخی ام میگویم دوستت دارم
و تو به من بگو دروغ نگو . . .
من گفتم و تو شنیدی و تو هم گفتی و من شنیدم
شابد هم اونی که من گفتم تو نشنیده باشی و اونی را که تو شنیدی دروغ می پنداری ( تفاوت ) و یا
اونی که تو گفتی ( دروغ نگو . . . ) من نشنیدم اونی که من می خوتستم شنیدم ( متفاوت )
سلام همزبان خوبم
شما استاد وبزرگوارید و افسانه به صداقت کلامتان ایمان دارد
افسانه شما را به پاکی وصداقت می شناسد
باور دارد اندیشه های بلندت را
باور دارد که عشق را با تمام وجود درک کرده اید
باور دارد دلتان آنقدر بزرگ است به وسعت دریا زلال وپاک چون همانند رود گذشتید
بخشیدید کسی را که در حقت ناحقی کرد
کسی راکه هنوز با رویاهایش زندگی می کنید خاطرات تلخش نیز حلاوت خاصی دارد
چون باور دارید که اگر کسی را نتوانستی ببخشی از بزرگی گناه او نیست از کوچکی دل توست
و نشان دادید که چقدر بزرگید
من به شما هیچگاه نمی گویم که دروغ می گویید
چون از شما درس ها آموخته ام وشاگرد کوچک شما هستم
الهی می ترسم از هر آن کس که از تو نترسد...
سلام
انسانهایی که ترس از خدا ندارند نمی شود نامشان را انسان نهاد
ممنون از لطفتون
سک سک
اوه اوه اوه آپ کردی نانا!!!
تو میگی : پ نه پ دوان کردم نونوچه!!!
عزیزم نترس!!! برو جلو ... من عین کوه پشتتم
سلام نونوچه ی خوبم
قربونت برم من
من همیشه میترسم هیچوقت نتونستم یه آغاز خوب داشته باشم چون ترسیدم وای خدای من انقدر ترسیدم چیزها رو بگم که گاه شخص مقابل گفته بی .........................
سلام
ترس برادر مرگه
اما زمانی هست که انسان مرگ را ترجیح می دهد
ممنون از حضور گرمتون
افسانه خانم سلام
رفتم
تا میان همهمه شهر
برسم به چشمانت
نمیدانستم باید دنبال دلم بگردم که در نگاهت جا مانده
حالا نه چشمانت را دارم
نه دلم را
چقدر زود باختم بازی عشق را
سلام برادر خوبم
از شعر زیبایتان وحضور گرمتون سپاسگزارم
چه کسی می داند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟ پیله ات را بگشا... تو به اندازه یک پروانه زیبایی
سلام
از شعر زیبایتان وحضور گرمتون بسیار سپاسگزارم
نذر برگشتنت کرده ام
روزه سکوتم را
و هر غروب
تنها
با بردن نامت
افطار میکنم ...
مراسرسفره افطار یاد کن (بوسسسسسسسسس)
سلام لیلا جان
قشنگم من همیشه به یاد دوستان عزیزم هستم
التماس دعا
سلام
نمیدونم نظر قبلیم رسید یا نه چون وسطش سیستم هنگ کرد
در مورد شعرت هم باید بگم زیبا واقعی و تلخ
شاد باشی
سلام
من یک نظر از شما دریافت کرم
محبت کردید
از حسن نظرتون سپاسگزارم
شیشه ها را نمی شکنم ....
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم !
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض است ... !!
وقتی خسته ام ؛
وقتی کلافه ام ،
وقتی دلتنگم ....
بشقاب ها را نمی شکنم
سلام زهرا جان
غرور ودل بی صدا می شکنند وزمانی بغض شکسته میشود که غرور ودل باهم شکسته شوند
ممنون عزیز دلم
هـرچـ ه دارمـ را میـ فروشـم ...
بـا پـولـ ش
تمـام بلـنـدگوهـای اطـ ـرافم را
مـ ـیخرم خـ ـامـوششـان میـ کنمـ تـ ا
وقتـ ـی میـ گویـ ـم دلـ م گــرفتـ ـه
صدایـ م
بـه خـ ـ ـودم بــ رسـ ـد ...!
سلام
از شعر زیبا وحضور گرمتون سپاسگزارم
سلام خواستم بگم دیگه وب نمیام اگه هم بیام دیگه تمایلی برای نوشتن ندارم . نیستم
سلام
انشالله که خیر باشه
براتون آرزوی موفقیت دارم
آهنگ وبت غمگین و در عین حال قشنگه...
مرسی افسانه که میای...
حضورت دل گرمم می کنه!!!
سلام نونو چه ی عزیزم
عزیز دلمی
نظر لطف شماست
سلام افسانه جونننننننننن
دوست دارم مهربونم
پستت عالیه همین امروز فردا پست جدیدمو با همان رمز خواهم گذاشت
سلام سپیده جان
قربو نت برم من
منم دوستت دارم نازنینم
منتظرم
آسلام دوست من من که از هیچی وهیچکس جز خدا نمیترسم...
سلام
ترس برادر مرگه
فرمایش شما متین فقط باید از خدا ترسید
سلام خانوم گل
از خوندنتون لذت بردم دست گلتون درد نکنه و تشکر ازین فرصت زیبا
و ممنونم از حضور معطرتون
روزتون لبریز گل و لبخند
سلام
نظر لطف شماست
از حسن نظر وحضور سبزتون سپاسگزارم
salam afsaneh joooon khsylh ghsshang bood boooooooossssssssss
سلام فرزنه جان
از نگاه زیبا بین شماست
قربونت برم من نازنینم
نمی دونم چرا فکر می کنم وبلگت هر روز آپ میشه ؟!سر می زنم وبرمی گردم
سلام برادر خوبم
ببخشید من هر روز آپ نمی کنم درسته تابستونه و مدارس تعطیله اما من از ۲۶ خرداد ماه در کلاس ضمن خدمت کامپیوتر شرکت می کنم خودمم دیگه خسته شدم
فکر می کردم شهریور تموم میشه اما تا ۱۵ شهریور ادامه داره یعنی مسافرت خبری نیست
اما کلاس خیلی مفیدیه ۱۳۰ ساعته
ممنون که هر روز سر می زنید این نشون میده که شما چقدر خونگرم وبا وفا هستید
هیچکس همراه نیست
.
.
.
.
تنهای اول
سلام مبینای من
قربونت برم من
سلام مهناز جان
منم آی لا وی یو
مهربانا
میدانستید فامیلی از کجا آمده؟
Family=father+ and+mother+I+love+you
سلام
از حضور گرمتون سپاسگزارم
فرمول جالبی است
مهربانا
فقط این را درست نفهمیدم!!!
واسه تکرار انکار دل حساس می ترسم!
پیر تر از قبل شده ام
نا فهمیم را به همان حساب بگذارید!!
این حرفو نفرمایید
یک ترس از یک شکست احساس برای دومین بارحکایت داره
باز هم سپاس
و من بعد از گذشت سالیان سال
از گم کردن احساس میترسم
از اینکه کم کمک دیگر نبینم
شاخه های پر زعطر یاس
میترسم.....................
بسیار زیباست
محبت فرمودید
شاخه سبز گلی شکست
نه که تاب تحمل زلزله و باد نداشت
شاخه سبز گلی شکست
نه که قدرت سختی پولاد نداشت
شاخه سبز گلی شکست
نه که تاب و توان سوز و سرما نداشت
شاخه سبز گلی شکست
نه که حسرت و فریاد نداشت
شاخه سبز گلی شکست
نه که سرسبزی و دل برنا نداشت
شاخه سبز گلی شکست
نه که مهر کسی به یاد نداشت
شاخه سبز گلی شکست
نه که شوق زیستن به دنیا نداشت
شاخه سبز گلی شکست
نه که امید به فردای شاد نداشت
...
شاخه سبز گلی شکست
نه عمری به اندازه صاد نداشت
شاخه سبز گلی شکست
چونکه او فرصت تاخیر گروه امداد نداشت
شاخه سبز گلی شکست
چونکه او دگرخانه ای در زغن آباد نداشت
.
...
زغن آباد :
دهی از دهستان اوزوم دل در بخش ورزقان شهرستان اهر و یازده هزار گزی جنوب ورزقان واقع است
سلام برادر خوبم
واقعا متاسفم
از محاسن شعرا احساسات پاکشان است که با کوچکترین تلنگری طبعشان رساتر می شود
البته این واقعه تلنگر کوچکی نبود حکایت از یک داغ عظیم داره که دل همه ی ایرانیان را به خاطر از دست دادن وبی خانمان شدن عزیزان هموطنشان به درد آورد
این مصیبت وارده را خدمت شما برادر آذری زبانم و تمام مردمان خوب آذربایجان وهمه ی مردمان ایران زمین تسلیت عرض می کنم
از حضور گرم وشعر زیبایتان بی نهایت سپاسگزارم
در کمال حق سالم وسلامت باشید
بنی آدم اعضاء یک پیکرند
که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار
مگذار که عشق..........
به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه به عادت آب دادن گلهای باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست
پیوسته نو کردن خواستنیست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن.
تازگی ذات عشق است و طراوت بافت عشق.
سلام استاد ...
از شعر زیبایتان سپاسگزارم
خیلی خوشحالم که دوباره شاهد آثار خوبتان هستم
باز گشت تان را به دنیای مجازی تبریک عرض می کنم
موفق باشید
نمیدانم
گنجشک ها که آنقدر شبیه همند
چطور همدیگر را میشناسند
و نمیدانم
چقدر شبیه من هست
که تو دیگر مرا نمیشناسی!...
باز هم سپاس
محبت کردید
خیلی ممنون از اینکه سر زدی
شعرت رو خوندم
خیلی فوق العاده و احساسی بود
زیبا
آخی چقدر قشنگ بود ..
سلام نازگل من
مرسی فدات شم
با عرض سلام و درود
چندین بار به وبلاگ شما سرزدم باور کنید مطالبتون نمیشه خوند نمیدونم به چه زبونی نشون میده شاید تقصیر از لب تاب منه
اگه امکانش هست یا فونتشو یا قالبشو دوباره بررسی کنید
مرسی
سلام
بله متاسفانه عده ای از دوستان نمی تونم مطالب رو بخونند
اگر محبت فرمایید واز مرورگردیگری استفاده کنید حتما مطالب خاطرات را می تونید بخونید
سپاس از حضور گرمتون
سلامــــ
چه وب خوشگلی داری!
ببخشید چه سایت خوشگلی داری
سلام عزیزدلم
ممنون فدات شم
من از تاختن برای باختن احساس می ترسم!...
شعر زیبایی بود افسانه جون
راستی متن کامل نوشته ی بالای قالبت چیه؟!
"که دل بر او نهند گفت یا مستند یا کورند یا دیوانه ای"
سلام
از حسن نظر وحضور مهربونتون سپاسگزارم
حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانه ای
گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای
گفتم انهارا چه می گویی. که دل بر او نهند
گفت یا مستند. یا کورند . یا دیوانه ای
گفتم از احوال عمرم گوکه بازم.عمر چیست؟
گفت یا برق است یا شمع است یاپروانه ای
شعرت رو خوندم
خیلی فوق العاده و احساسی بودو
زیبا
سلام
نظر لطف شماست
از حسن نظر وحضور گرمتون سپاسگزارم
سلام
بله منم تسلیت میگم
سلام
خداوند رحمت کند عزیزان جان باخته را واز خداوند نیز برای بازماندگان صبر مسالت دارم
ممنون از شما که پستی را به این موضوع اختصاص دادید
TALE
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای
گفت :
یا باد است یا خواب است یا افسانه ای
گفتمش :
اینها که می بینی چرا افسرده اند
( آنها را چه می گویی ، که دل بر او نهند )
گفت :
یا مستند
یا کورند
یا دیوانه ای
سلام همزبان خوبم
بسیار زیبا نقاشی کرده اید
اینها که می بینی چرا افسرده اند
گفت :
یا مستند
یا کورند
یا دیوانه ای
ممنون از شما همزبان خوبم
گونه ام دوزیست شد
بس که در میان قطره ها
غوطه خورد.
سلام
از حضور گرمتون سپاسگزارم
در مورد کامنت .من آن را حذف نکردم دلیلی برای حذف آن وجود نداره
باز هم ممنونم
سلام
دوست خوبم
خوبی؟ باید بگم که واقعا وب زیبا و متن قشنگی میفرستی.مرسی مرسی مرسی
سلام
نظر لطف شماست
از حسن نظرتون وحضور گرمتون سپاسگزارم
سلام دوست عزیز ![گل]
اینجا
هر که راست بگوید
آویزانش میکنند
و به چارمیخ میکشندش
درست مثل آیینهی مادربزرگ .
احمد بیرانوند
سلام
از شعر زیبایتان وحضور گرمتون سپاسگزارم
بسیار زیباست درود بر شما واحمد بیرانوند
هر وقت بیایی .. دیر است !
هر وقت بروی .. زود است !
بمان و رهایم کن !
از این دغدغه ی تلخ ِ .. دیر و زود بودن ها
باز هم سپاس
سلام
ممنون از حضور پر مهرتون
دیگر مرا به معجزه دعوت نمی کنی
با من ز درد حادثه صحبت نمی کنی
دیریست پشت پنجره ماندم که رد شوی
اما تو مدتی ست اجابت نمی کنی
*************
راس میگیااا
هستش!
خودم چرا اول ندیدم!!!
مرسی افسانه جان
سلام
خو به خدا رو شکر
دوستان عزیزند ومن به هیچ دلیلی لینکشان را حذف نمی کنم
تمنا می کنم
خوف مکن نازنین از چه هراسان شدی ؟
ترس به دل راه مده از چه پریشان شدی ؟
تا به سما ء بنگرم عرصه ی جولان توست
در دل باغ بهار بانگ هزاران شدی ؟
سلام بر افسونگر دلها
از حضور گرمتون وشعر زیبایتان سپاسگزارم
از ان روزهای ماضی
فقط تو ماندی و کاغذی
سلام استاد
دوستانتون شما رو دوست دارند اگر خودتون بخواهید برایتان خواهند ماند
موفق باشید وممنون از حضور مهربونتون
سلام خواهر گلم زیبا بود.خیلی زیاد...
حوزم درست شده ۱۲ شهریور میرم تا از دستم راحت بشید و بشند...
نماز روزت قبول...
ســــــــلام برادر خوبم
خـــــــدا رو شکر که کارتون درست شده امــــــــا این حرفو نفرمایید شما جز ارسال کامنت های خوب مساله ای نداشتید که ازدست تون راحت شویم
از اینکه می تونید وارد حوزه بشید خوشحالم اما از اینکه حضورتون کم رنگ میشه ناراحتم به هر حال هر جا که هستید
انـــشالله موفــــــــــق باشــــــــید
سلام خــــواهر عزیـــــز
ممنــــونم که به یــــاد مــــا هستید
بارها از خود می پرسم، قورت دادن این همه بغض، روزه را باطل نمی کند آیا؟! یا راحم العبرات …
ســــــــــلام برادر خــــــــــوبم
خواهـــــــــــش می کنم یاد دوستان در خاطــــــــر زنده می ماند
از حضور گرمتون سپاســـــــــگزارم
آره هرقشری برای خودشون یه عالمی دارن دقیقا مثل ما دانشجوها که یه عالم سوای بقیه موجودات داریم.
سلام
انشالله که روزگارتون بر وفق مراد باشه
ممنون از حضور گرمتون
هر وقت گریه میکنم
سبک میشوم،
عجب وزنی دارد
این چند قطره اشک
.
سلام
چشمانت را ببند وبه آرام گریه کنه
گریه آرام جان است
ممنون از حضور گرمتون
گاهے دلم از هر چی آدمه مے گیره...!
گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواد...!
نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!
سلام
حضـــــــــــــور گرمــــــــــتان را ســــــــــپاس
محــــــــــبت کردید
سلام گلم لذت بردم محشره
سلام عزیزدل
حضور مهربانت گرما بخش خاطراتم است