مــــرگ من روزی فـــرا خـــواهـــد رسـید در بهـــــاری روشـــــن از امــواج نــــــــور
در زمـستــــــــان غبــــــــار آلــــــود و دور یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شـــــــور
مرگ من روزی فــــرا خــواهــــد رســــید روزی از ایـــن تلـــخ و شــــیرین روزهـــــا
ناگهــــان خـــوابی مـــرا خـــواهــــد ربود من تهی خــــواهـــــم شد از فریــــاد درد
خـاک می خوانـــد مرا هر دم به خویـــش می رســند از ره کـــه در خــــاکم نهــــند
آه ... شـــــاید عــــاشقـــــانم نیمه شب گــــل بــــه روی گـــــور غمنــــاکم نهـــند
بعد من ، نـــــاگه به یک ســـــو می روند پـــرده هــــــای تیــــره ی دنیــــــــای من
چشمهـــــای ناشنـــــاسی می خـــــزند روی کــــــاغذ هـــا و دفترهـــــای مــــــن
در اتــــــاق کــــــــوچکم پـــــا می نهــــد بعد من ، بــــا یـــــاد مــــن بیگــــــانه ای
روح من چــــون بــادبــان قـــــــــایـقـــــی در افقهـــــا دور و پنهـــــــان می شـــــود
چشم تــــو در انتظــــــــار نــــــامــــه ای خیره می مــــاند بــــه چشــم راه هــــــا
لیـک دیگــــر پیکـــــر ســـــــرد مــــــــــرا می فشــــــــارد خـــــاک دامنگیر خــــاک
بی تــــو ، دور از ضربه هـــــای قلـــب تو قلب من می پوســد آنجــــــا زیـــر خــاک
بعــــد هـــــا نــــــام مــرا بــــــاران و بــاد نــــــرم می شـــویند از رخســــار سـنـگ
گور مـــن گمنــــــام می مــــــــاند بـه راه فارغ از افســـــانه هـــای نــــام و ننـــــگ
پ.ن 1: گاهی دوست داشتن پنهان بماند قشنگ تر است دوست داشتن را باید کشف کرد ؛درک کرد ، و از آن لذت برد …
پ.ن 2:دوستت دارم یک کلــمه است با دنیایی مسئولیت. گفتنــش هــنر نیست مسئولیت پذیرفتنــش هـــنر است...
سلام
چه زیباست امدن دوستی پس از مدتهای مدید
شاد شدم با امدنت
بمان که با بودنت استوار خواهم ماند
زمانی دلتنگ بودم ونگران از خلوت دل و حریم دل احوالتون رو پرسیدم و باز گویا کنون از شما بپرسم
سلام



ممنون از مجبت تون
سلام روز خوش
سلام


روز شما هم خوش
من و از تو لینکهات پاک کردی باوفا
جای کیو تنگ کرده بودم
سلام
نه بخدا
هیچ کسی رو به جون افسانه
آرزو دارم .... !
ناخواسته به دست آورید .... !
آنچه را که بیصدا از قلبتان گذر کرده است .....!
و آنگاه شگفت زده با خود بیاندیشید: آیا کسی برایم "دعا" کرده بود ....
سلام


ممنون از لطفتون
سلام.استفاده کردم عالی است ولینکت کردم
سلام


محبت کردید
سلام
عجب دنیایی شده...!!
کوچه ها را بلد شدم ...مغازه ها را...
و رنگ چراغ قرمز ها...حتی جدول ضرب را...
و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم...
اما گاهی میان آدم ها گم میشوم...
آدم ها را بلد نیستم هنوز...!!
[گل]
سلام


ممنون از محبت تون
لطفا با تعمق بخوان
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش
میدی، میتونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو
خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمیشه شما بهم بدین؟ "
بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟
و دخترک با خندهای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
--------------
داشتم فکر می کردم حواسمون به اندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیس که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما
بزرگتره
بخوان وبرسان
ممنون از محبت تون بسیار زیبا بود

شنیدم در زمان خسرو پرویز،
گرفتند آدمی را توی تبریز...
به جرم نقض قانون اساسی،
و بعض گفتمان های سیاسی!
ولی آن مرد دور اندیش، از پیش
قراری را نهاده با زن خویش...
که از زندان اگر آمد زمانی،
به نام من پیامی یا نشانی
اگر خودکار آبی بود متنش،
بدان باشد درست و بی غل و غش...
اگر با رنگ قرمز بود خودکار،
بدان باشد تمام از روی اجبار!
تمامش اعتراف زور زوری ست،
سراپایش دروغ و یاوه گویی ست...
گذشت و روزی آمد نامه از مرد،
گرفت آن نامه را بانوی پر درد
گشود و دید با خودکار آبی،
نوشته شوی با خط کتابی...
عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟
بگو بی بنده احوالت چطور است؟
اگر از ما بپرسی، خوب بشنو،
ملالی نیست غیر از دوری تو...
من این جا راحتم، کیفور کیفور،
بساط عیش و عشرت جور وا جور...
در این جا سینما و باشگاه است،
غذا، آجیل، میوه رو به راه است...
کتک با چوب یا شلاق و باطوم،
تماما شایعاتی هست موهوم!
هر آن کس گوید این جا چوب دار است،
بدان این هم دروغی شاخدار است!
در این جا استرس جایی ندارد،
درفش و داغ معنایی ندارد....
کجا تفتیش های اعتقادی ست؟
کجا سلول های انفرادی ست؟
همه این جا رفیق و دوست هستیم،
چو گردو داخل یک پوست هستیم...
در این جا بازجو اصلا نداریم،
شکنجه یا کتک عمرا نداریم!
به جای آن اتاق فکر داریم،
روش های بدیع و بکر داریم...
عزیزم، حال من خوب است این جا،
گذشت عمر، مطلوب است این جا...
کسی را هیچ کاری با کسی نیست،
نشانی از غم و دلواپسی نیست...
همه چیزش تماما بیست این جا،
فقط خود کار قرمز نیست این جا...!!!
عزیز دل افسانه ای

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
حالمن خوبه چونکه تو خوبی
چرا تازهگیا اینمهم کم مهر ومحبت شده این؟
ممکنه ادرس اون یکی وبتونو برام بذارین؟
ارادتمند همیشگی شما ببخش تا ...بدرخشی
سلام جناب مرادی گرامی



ممنون از محبت تون
ببخشید کم سعادتی از من است
من وبلاگ دیگه ای ندارم بزرگوار
سلام[گل]
یاد من باشد فردا حتما
باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا
و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی
یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم
آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم
این را
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت......
فریدون مشیری
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام



مهرتان را سپاس
سلام مرسی زحمت کشیدی
سلام


خواهش می کنم
سلام . بسیار ممنون می شم اگه تو سایتتون لینکم کنین. موفق باشین.
سلام از بنده است
اما وبلاگتون ؟؟؟؟؟؟
چنــدان هـــم دور نیستــــی ؛
فقط به انــدازه ی یک نمیـــدانم از مــن فاصـــله گـرفتــه ای !
آری ، "نمیـــدانم" کجـــایی ؟
عزیز دلمی


سلام . بسیار ممنونم از لطفتون . اگه من رو هم در سایت وزینتون لینک کنید بسیار ممنونم می شم. پیشاپیش سپاسگزاری می کنم
سلام

چشم اما وبلاگتون که حذف شده
مرسی که سرزدی
خواهش میکنم

ما به لطف هر رفیقی دلخوشیم
هر رفیقی را نبینیم نا خوشی
ازتون ممنونم

... چقدر نحس شد این پست
پاییز تیِل(TALE)
پنجشنبه 10 مهرماه سال 1393به قلم: افسانه(TALE) ™
برایمون !!!
و چقدر خسته شدیم از خودمون ...
سلام همزبان خوبم


ببخشید سعی میکنم باشم
شکست عشقی نخوردم
اما...احساسمو از دست دادم!
کسی تنهام نذاشته
اما... دلم تنهاست!
قلبم نشکسته
اما... احساس می کنم یه زخم عمیق روی تنم جا خوش کرده!
از این زندگی خسته نشدم
اما... فقط گاهی احساس می کنم باید بگم دیگه کم آوردم؛ انصراف می دم!
دلتنگ نشدم
اما... یه وقت هایی دلم هوای بودن کسی رو می کنه که خودمم نمی دونم کیه!!
افسرده نیستم
اما... خب گاهی پیش میاد حوصله ی هیچ کس و ندارم؛ حتی خودمو!
حالم بد نیست
اما... گاهی وقتها خوب می فهمم چقدر می تونه یه اتفاق ساده از پا درم بیاره!
mordany






















خدایا منو بکش
تماس با تو راحت تر از افسانه است
نمیدونم با چه زبونی بگم چرا حرف منو نمیفهمه
کار خاصی باهات ندارم
فقط کنجکاو شدم ببینم کی هستی
باور کن جوابمو ندی
ضرر میبینی
چون هر کس دلمو شکسته خود بخود ضرر کرده
باور کن-من راضی نیستم ولی باور کن میبینی
منو اینقدر اذیت نکن
وبلاگو حذف کن بزار راحت شم
ضمنا اگه جوابمو ندی خواهشا لینک اپارات و وبمو از وبت پاک کن-و .....خدا تو رو برادوستان وبت نگه داره
سلام جناب رضی

من لینک تونو پاک نمی کنم م م م م م
خب دیگه
سلام
با داستان سه پیرمرد آپم بیای خوشحال میشم[گل]
به سیر باغ رفتم باختم من
نظر بر نو گلی انداختم من
الهی دیده فایز شود کور
که دلبر آمد و نشناختم من
[گل]
سلام


سلام خدمت میرسم
خسته نباشی مهربون
اینجا بعد 1134 هم الطافت مونده است
بوی خوش را می طلبیم ...
سلام همزبان خوبم

الهی ی ی ی ی
چشم
سلام
به ابجی خوبم افسانه ی عزیز و گرامی
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
دل زیبای شما ابجی خوبم مدام در دام شادی باد
سلام دوست گرامی


ممنون از محبت تون
" احمد شاملو "
تیکه کلامش بود؛
فرق نمی کرد موقع سلام یا وقت خداحافظی ،می گفت
"تنور دلت گرم..."
معنی این جمله را بعدها فهمیدم ...
هرجا که از دلم مایه گذاشتم و اتفاق خوبی افتاد یاد حرفش افتادم .
انگار تنور دلت که گرم باشد نان مهربانی اش را می خوری
هرچه دلت گرمتر ، مهربانی ات بیشتر و روزگارت آبادتر است.
امیدوارم امروز یکی از زیباترین و بهترین روزهای زمستانیت را تجربه کنی.
"""تنور دلت گرم.."""
عسل منی

سلام
خوشحالم که دوباره افتخار حضور دوباره در وب شما را پیدا کردم
موفق باشید
و خیلی امیدوار شدم که اگه صد سال هم نیایم کسی یاد ما نمی افتد[گریه]
سلام آقا معلم مهربون





ممنون از حضور گرمتون
افسانه موش سلام-خا شو خودم ننوشتم
مردنی
چون وقت گیره و حوصله نداشتم
اگر مینوشتم باید وقتمو تلف میکردم و انگشتامو خسته
تا دو تا حرف بیشتر تایپ کنم-تا خاموش خونده بشه
ولی از انجایی که انسان باید همیشه دور اندیش باشه و زیاد اسراف نکنه و ارزش وقتشو بدونه به خاطر اون من همون موش رو نوشتم که خواننده خودش متوجه میشه که افسانه موش نداریم افسانه خاموش داریم ولی افسانه موش اصلا نیست یا نمیشه-اگر هم باشه
خب شده دیگه کاریش نمیشه کرد-و مرگ او یه روزی فرا خواهد رسید-البته با استناد به روایاتی که از وبلاگهای موجود گردیده -زیاد ناراحت نشو بزار بمیره چون خنگه البته دوستش از اون خنگتره-والا
یه روزی یه نفر با سر میخوره به نرده
بعدبر میگرده
میخاد زنگ بزنه
میبینه خنگش مرده
خنگش مرده
این وب صاحب مردت چرا گل نداره
همیشه ادمو کنف میکنه
رفتنی
خدایا منو از دست این خنگ مجات بده
سلام جناب رضی

عجب
ممنونم که ما را تا
1172 رساندی
سلام همزبان خوبم



ممنون که مهربانانه هستید
خاطرتون در خاطراتم بسیار عزیز است
سلام
یک همیشه یک است . شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک عدد
باشد اما بعضی اوقات می تواند خیلی باشد .
یک نگاه . یک سرنوشت . یک خاطره . یک دوست
[گل]
سلام


ممنون از محبت تون
ماه من غصه چرا ؟!
آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد!
یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
[گل]
باز هم سپاس

سلام خاله جوتم خوبی؟ سلامتی؟ خاله جون از طرف مدرسه بهمون گفتند یه وبلاگ درست کنید تا به بهترین وبلاگ جایزه بدهند. من هم این وبلاگ را درست کردم. البته با کمک بابایی.
میخواستم ببینم نظر شما چیه؟ خوبه؟ بده؟
تورو خدا راهنماییم کنید تا وبلاگم بهتر بشه. از انتقادهای شما ودیگر دوستان از صمیم قلب خوشحال واستقبال میکنم.
در ضمن مامانی(خواهرتون) و بابایی سلام خیلی خیلی میرسونند. در ضمن من شما را لینک کردم. شما هم اگه قابل بدونی من را لینک کنید.
ممنون.در ضمن مطالب وبلاگم را بابایی بهم گفت و کمکم کرد تا نوشتم.
ممنون از شما خاله جون
سلام به روی ماهت


عزیز دلم وبلاگتو دیدم خیلی عالی بود
به مامانی و بابایی سلام برسونید عزیز دلم
فدای دختر عزیز و ناز
بوی عطر یار دارد جمعه ها
وعده دیـدار دارد جـمعه ها
جـمعـه ها دل یاد دلـبر می کند
نغمه یابن الحسن سر می کند
**********
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شــب تــار بـرمــلا خـواهد شد
در راه عزیـزی ست کـه با آمـدنش
هر قطب نما قبله نما خواهد شد!
آقاجان بدجوری دلم هوایت رو کرده .
با یک هفته جلوتر به استقبال ولادت پدر عزیز مولایمان امام حسن عسگری می رویم .
هرچه هستیم برای خدا باشیم.
هرکاری میکنیم برای رضای خدا باشد.
هر گلی بویی دارد ولی پسر فاطمه بهترین گل برای ما شیعیان است.
سلام


مهرتان را سپاس
خاله جون خیلللللللللللللللللللیییییییییییییی ممنون که تشریف آوردید. واقعا خوشحال شدم. مامان وبابا هم سلام خیلی میرسونند. ببخشید مامانم وبابام نتونستند کامنت بگذارند. بین خودمون باشه کامنتهایی که تو وبلاگم از طرف بابا و مامانم نوشته شده را خودم از قول اونها نوشتم. چون فعلا در دسترس نیستند. به خاطر گرفتاریهای روزگار نمی تونند بیاند پشت کامپیوتر.
از بابت لینک کردن هم ممنونم. دست گلتون درد نکنه.
ممنون
جون دلم


خواهش میکنم مهربونم
سلام منو بهشون برسونید عزیز دلم
الهی فداتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
سلام
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند
چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟
وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند
[گل]
سلام



نگاه خوبتان را سپاس
بیچاره پاییز...
دستش نمک ندارد...
این همه باران به آدم ها میبخشد اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم ...تقصیر خودش است؛
بلد نیست مثل "بهار" خودگیر باشد تا شب عیدی زیرلفظی بگیرد و با هزار ناز و کرشمه سال تحویل را هدیه دهد ...
سیاست "تابستان "را هم ندارد که در ظاهر با آدمها گرم و صمیمی باشد ولی از پشت خنجری سوزناک بزند.
بیچاره .....
بخت و اقبال "زمستان" هم نصیبش نشده که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد .
او "پاییز" است رو راست و بخشنده...ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای آدمها بریزد ...روزی.. جایی...لحظه ای... از خوبیهایش یاد میکنند.
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند.. ..یکی به این پاییز بگوید آدمها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ... و تنها یادگاری که برایت میماند... "صدای خش خش برگهای تو بعد از رفتن آنهاست...
عزیز دل منی نازنینم

ﻫﯿﭻ ﻣﮕﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﯼ ﻓﺘﺢ ِ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ... ﻭ ﻫﯿﭻ ﮔﺮﮔﯽ ﮔﺮﮒ ِ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﺵ ﻧﻤﯽ ﮐشد . ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﻼﻏﯽ ﺑﻪ ﻃﺎﻭﻭﺱ ﺭﺷﮏ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ . ﻭ ﻗﻨﺎﺭﯼ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺩﺍﺭﺩ . ﻣﻮﺵ ﻓﯿﻞ ﺭﺍﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺵ تحسین ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ . ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﻞ ، ﻣﺎﻝ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ. ﻭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﻢ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﯿﺪﻫﺪ... ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺧﻠﻮﺕ است... ﻭ ﻻﮎ ﭘﺸﺖ ﺁﻫﻮ ﺭﺍ ﺳﺮﻣﺸﻖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ... ﺑﺎﻍ ، ﺑﻬﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭﺧﺖ ﺩﺭ ﭘﺎﺋﯿﺰ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ... ﻭ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ... ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﺎﻫﻤﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﭼﺸﻤﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﻮﺳﺖ... ﮐﻮﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﻔﺮ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﺗﺎ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﻫﻢ ﺑﺘﺎﺑﺪ... ﻭ ﺧﺎﮎ ﺩﺭ ﺭﻭﯾﺎﻧﺪﻥ، ﺯﺷﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ... ﻫﯿﭻ موجودی ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ در قبول آنچه هست امتناع نمی ورزد.....
ممنون مهربونم
یه روز نرسیده هنوز
من از دست شما چکار کنم
سلام خاله جونم افسانه خوب خودم[بوسه][بوسه][بوسه][بوسه]
ممنون که مشوقم هستی خاله. ولی خاله جون نمیدونم چرا با اینکه مطلب زیاد گذاشتم، آدرس وبم تو موتور جستجوی گوگل نمیاد. به بابایی ومامانی هم دسترسی ندارم که بپرسم. شما میتونید راهنماییم کنید؟
ممنون
سلام به روی ماهت
مهربونم باید حداقل دوماه از ساخت وبلاگتون گذشته باشه تا مطالبتون در موتورهای جستجوگر یافت بشه عسلم
خوب بودن خود را منوط بر خوب بودن دیگران نکنیم.
بد بودن خود را به علت بد بودن دیگران توجیه نکنیم.
مشک را گفتند : تو را یک عیب هست.
با هر که نشینی از بوی خوشت به او دهی.
گفت : زیرا که ننگرم با کی ام ؛ به آن نگرم که من کی ام.
سلام


نگاه خوبتان را سپاس
سلام خاله عزیزم. خوبی؟ خوشی ؟ سلامتی
افسانه جونم. ممنون از راهنمایتون. شما هم سلامت و.موفق باشید
---------------------------------------------
خاله جونم چند تا جوک از تو دفتر بابایی پیدا کردم میخوام برات بخونم . دلت شاد بشه
----------------------------------------------------------
بدرقه شوهر در فرهنگ ملل
آمریکایی: عزیزم امیدوارم روز موفقى داشته باشى
انگلیسى: عزیزم براى نوشیدن چایی عصر بیصبرانه منتظرتم
فرانسوى: عزیزم تمام روز بفکرتم تا برگردى
ایرانی : دارى میرى این اشغالها رو بزار دم در
آشغالا یادت نره
آشغالا
سلام به روی ماهت


ممنون عزیز دلم
ای جانم
عسلممممممممممممممممممممم
ﺭﻓﺘﻢ ﻧﻮﻧﻮﺍﯾﯽ ﺳﻨﮕﮑﯽ
ﮔﻔﺘﻢ؛ ﺁﻗﺎ ﯾﻪ ﻧﻮﻥ ﺑﺪﻩ ..
ﺷﺎﻃﺮﻩ ﮔﻔﺖ ؛ ﮐﺪﻭﻣﻮ ﺑﺪﻡ؟
-1 ﺳﻨﮕﮏ ﺳﺎﺩﻩ 600 ﺗﻮﻣﻦ
-2 ﺳﻨﮕﮏ ﮐﻨﺠﺪﯼ 800 ﺗﻮﻣﻦ
-3 ﺳﻨﮕﮏ ﺩﻭ ﺭﻭ ﮐﻨﺠﺪﯼ 1000 ﺗﻮﻣﻦ
-4 ﺳﻨﮕﮏ ﭘﺮﮐﻨﺠﺪ 1500 ﺗﻮﻣﻦ
_5 ﺳﻨﮕﮏ ﺑﺮﺷﺘﻪ ﭘﺮ ﮐﻨﺠﺪ 1800 ﺗﻮﻣﻦ
ﮔﯿﺞ ﺷﺪﻡ ..
ﮔﻔﺘﻢ ؛ ﻣﯿﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﻓﮑﺮﺍﻣﻮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﻡ ﻣﯿﺨﺮﻡ ..
ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﯼ ﮐﻪ ﻧﻮﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﭘﺸﻦ ﺩﺍﺭﻩ، ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﻨﺰ ﺗﻮ
ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﮔﻮﻝ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﭘﺮ ﺯﺭﻕ ﻭ ﺑﺮﻕ
ﻏﺮﺑﯿﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﻧد
ای جانم
ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﭘﻨﯿﺮ ﺑﮕﯿﺮﻡ ..
ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ۲ ﺗﻮﻣﻦ ﭘﻨﯿﺮﻣﯿﺨﺎﻡ .
ﯾﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺗﺮﺍﺯﻭ، ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺩﻫﻨﻢ .
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺪﮎ ﻧﯿﺴﺘﺶ ﺍﺯﻫﻤﯿﻦ ﺑﺪﯾﻦ …
ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ :
ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﺶ؟ ..
.
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺭﺯﻭﻧﯽ ﺭﻭ ﺍﺯﻣﺎ ﻧﮕﯿﺮ
فدات
امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم
رفتم بیرون میپرسم چی شده !؟
بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم
واسه مامانت تعریف کردم اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی
از حیف نون مى پرسن : میدونى چه کسى راحت ترین شغل دنیا رو داره ؟؟؟؟؟
میگه : دبیر کل سازمان ملل متحد
مى پرسن : چرا اون ؟؟؟
میگه : آخه کارش فقط ابراز نگرانیه !!!!!!
---------------------------------------------------------
مورد داشتیم دختره رفته پمب بنزین ، طرف پرسیده آزاد یا دولتی؟
دختره گفته پیام نور!!!!!!
تا الان دو نفر سکته کردن ، یه نفر غش کرده ، دولتم سهمیه بنزین جایگاهو قطع کرده....:)))
با داداشم دعوام شده بود
بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش!
هیچی دیگه دکترا میگن با یه پلاتین و 1سال صبر کردن احتمال اینکه دستم حرکت کنه هست... .
-----------------------------------------------------------
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻣﻨﻮ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺳﺮ ﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﻗﻠﻢ ﺩﻋﻮﺍﻣﻮﻥ ﺷﺪ،
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺩ زد:
ﭼﺘﻮﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿن ﺭﻭ ﺳﺮﺗﻮﻥ، ﻣﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﮕﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺮا ﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﺩﻋﻮﺍ میکنید؟
ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧﺎ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺑﺎﺗﻮﻧﻪ!!
ﻣﻦ :|
ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ :|
ﺑﺎﺑﺎﻡ :|
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ :|
هاپوکومار
فدات مهربونم
کجا به دنبال خدا می گردی؟
خدا در قلب انسانهای بی کینه است ،
قلبهای زلال و شفاف
سلام



مهرتان را سپاس
سلام آبجی افسانه گلم[قلب][گل]
صبح بخیر آبجی گلم[گل][گل]
بهم سر بزن آبجی گلم[گل][گل]
ایام به کام[گل][گل]
...........................
گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن
به رفتن که فکر می کنی
اتفاقی می افتد که منصرف می شوی،
می خواهی بمانی
رفتاری می بینی که انگار باید بروی
و این بلاتکلیفی
خودش کلــــــی جـــــــهنم است ...
سیمین دانشور[گل][قلب][گل]
....................................................
شادی نمادی از زیستن آگاهانه است
و نمایشی از سپاسگزاری در برابر یزدان پاک
ما وارث این تفکریم
شاد باش و شاد زندگی کن که شادی امتداد خداست[لبخند][لبخند][لبخند]
سلام
صبح شما هم بخیر
چشم خدمت میرسم
یک ساعت که آفتاب بتابد…
خاطــره آن همه شبهای بــــارانی از یاد میرود….
این است حکایت آدم هــا….
فراموشـــــی….
سلام



مهرتان را سپاس
سلام آبجی افسانه گل ومهربونم[قلب][گل]
صبح بخیر آبجی گلم[گل][گل]
ممنون از لطف ومحبتت آبجی گلم[قلب][گل]
آبجی گلم آرزوی سلامتی و سعادت برای شما و خانواده گلتون از خداوند دارم[گل][گل][قلب][قلب][گل] [گل][گل][گل]
خنده بر لبانت همیشه جاری آبجی گلم[لبخند][لبخند][لبخند][لبخند]
روز خوش[گل][گل][گل][گل]
...............................
زندگیت را خودت می نوازی
بزودی خواهی فهمید
مهم نیست چند نفر مهمان موسیقی
زندگیت می شوند
مهمان ها ، می آیند و می روند
و فقط خودت تا آخر شنونده ی
خودت خواهی ماند
یادت باشد مهم این است طوری
بنوازی که تا آخر از این موسیقی
لذت ببری، و بلند شوی و برای خودت دست بزنی[قلب][گل][قلب][گل]
............................
همیشه دعا کنید��
چشمانی�� داشته باشید که بهترین ها را در آدم ها�� ببیند
قلبی���� که خطاکارترین ها را ببخشد
ذهنی که بد یها را فراموش کند
و روحی که هیچ گاه ایمانش به خدا را از دست ندهد[قلب][گل][گل]
سلاماز بنده است



ممنون از محبت تون شما لطف دارید
سلام ابجی افسانه گل و مهربونم
خوبی ابجی گلم؟چطوری با درس و بچه ها؟
چه عجب ب داداش سر زدی ابجی گلم
خیلی خیلی خوشحالم کردی
ماهم خوبیم ب لطف شما
سوگند هم خوبه عمه افسانه
فکر کردم فراموشمون کردی آبجی گلم
خیلی خیلی ممنون که اومدی وب سوگند
از طرفت سوگند را میبوسم ابجی گلم
بهم سر بزن ابجی گلم فراموشمون نکنی
بیادتم ابجی گلم
برای شما و خانواده گلت ارزوی بهترینها را دارم
موفق باشی
خوش و خندان باشی همیشه
سلام










ممنون شما خوبید؟
ممنون از محبت تون ببخشید که کم سعادتی از منه که کمتر میتونم در خدمت دوستان خوب باشم
عزیز دلم سوگند نازم رو ببوسید و بگید عمه افسانه فداش
چشم
من نیز بهترین آرزوهارو برای خانواده ی عزیزتون دارم
مهرتان را سپاس
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …[قلب][گل]
ممنون از لطفتون

با حس
ویرانی یه شعر من بیا
من آرامش واژه ها را
دوست ندارم....
عزیز دل افسانه ای

یه روزی بهت زنگ میزنم
نمیخوام