مــــرگ من روزی فـــرا خـــواهـــد رسـید در بهـــــاری روشـــــن از امــواج نــــــــور
در زمـستــــــــان غبــــــــار آلــــــود و دور یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شـــــــور
مرگ من روزی فــــرا خــواهــــد رســــید روزی از ایـــن تلـــخ و شــــیرین روزهـــــا
ناگهــــان خـــوابی مـــرا خـــواهــــد ربود من تهی خــــواهـــــم شد از فریــــاد درد
خـاک می خوانـــد مرا هر دم به خویـــش می رســند از ره کـــه در خــــاکم نهــــند
آه ... شـــــاید عــــاشقـــــانم نیمه شب گــــل بــــه روی گـــــور غمنــــاکم نهـــند
بعد من ، نـــــاگه به یک ســـــو می روند پـــرده هــــــای تیــــره ی دنیــــــــای من
چشمهـــــای ناشنـــــاسی می خـــــزند روی کــــــاغذ هـــا و دفترهـــــای مــــــن
در اتــــــاق کــــــــوچکم پـــــا می نهــــد بعد من ، بــــا یـــــاد مــــن بیگــــــانه ای
روح من چــــون بــادبــان قـــــــــایـقـــــی در افقهـــــا دور و پنهـــــــان می شـــــود
چشم تــــو در انتظــــــــار نــــــامــــه ای خیره می مــــاند بــــه چشــم راه هــــــا
لیـک دیگــــر پیکـــــر ســـــــرد مــــــــــرا می فشــــــــارد خـــــاک دامنگیر خــــاک
بی تــــو ، دور از ضربه هـــــای قلـــب تو قلب من می پوســد آنجــــــا زیـــر خــاک
بعــــد هـــــا نــــــام مــرا بــــــاران و بــاد نــــــرم می شـــویند از رخســــار سـنـگ
گور مـــن گمنــــــام می مــــــــاند بـه راه فارغ از افســـــانه هـــای نــــام و ننـــــگ
پ.ن 1: گاهی دوست داشتن پنهان بماند قشنگ تر است دوست داشتن را باید کشف کرد ؛درک کرد ، و از آن لذت برد …
پ.ن 2:دوستت دارم یک کلــمه است با دنیایی مسئولیت. گفتنــش هــنر نیست مسئولیت پذیرفتنــش هـــنر است...
سلام
افسانه جان
خواندمت و باز هم مثل همیشه زیبا بود
تاخیرم رو ببخش
سبز باشی
سلام به روی ماهت


فدای دل مهربونت
دیریست اسیرم
اسیر انتظار
اسیر دلواپسی
اسیر هر آنچه مرا به یاد تو می اندازد ….
سلام



محبت کردید
چه خنده دار که
ناز را میکشیم...آه را میکشیم...
انتظار را میکشم...فریاد رامی کشیم ...
درد را میکشم...ولی بعد از این همه سال
آنقدر نقاش خوبی نشده ام که بتوانیم،
دست بکشیم....
سلام


ممنون از حضور گرمتون
ممنون از حضورت
سلام قشنگم منم ازتون ممنونم

سلام
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیســـــت
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیسـت
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفـت
که در این وصف زبان دگری گویا نیســـت
بعد تو قول و غزل هاست جهان را امــــــا
غزل توست که در قولی از آن ما نیســــت
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویــم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیســـــت
سلام


نگاه خوبتان را سپاس
آدمهای شکسته دو دسته اند :
آنهایی که یهویی از دست یک نفر افتاده اند
آنهایی که یواش یواش از دست همه ترک برداشته اند.
مرسی قشنگم

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره....
خدابیاد و اشکهامو پاک کنه
دستمو بگیره و بگه....:
ادمها اذیتت میکنن...؟؟!!
بیا بریم پیش خودم..
ممنون مهربونم


ـــــــــن و تـــــــــو
جــمــعــه و شـنـــبـه بـــــودیـــم ...
هـــر چــه قـــدر مـن بـه تـو نـزدیـک بـــودم
تـــــو از مـــن دور بـــــــــودی . ...
سلام


ممنون از نگاه پر مهرتون
واییییییییییییییییییییییی TALE !! چقدر چیزهاست که تـــــــــــــــــــو
نمی بینی!!! در حالی که خوب بینای...
نمی شنوی !!!در حالی که خوب شنوای ...
و
حس نمی کنی !!! در حالی که خوب با احساسی...
سلام
آدینه روزت پر از شادی و شادکانی
سلام همزبان خوبم



عشق
چیزیه که عقل نمی تونه بیانش کنه
قلبم نمیتونه رهاش کنه
روز بر شما هم حوش
پروانه پر.....
گنجشک پر....
کلاغ پر....
اما.....
دلم واسه دیدنت همیشه پر پر
عزیز دل ممنونم


ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ ﺍﺣﺴــﺎﺱ
ﮐﺎﺭ ﻫﺮ ﺁﺩﻣﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...!
نگاه خوبتان را سپاس


به یادت هستم حتی زمانی که گمان فراموشی در ذهنت نقش می بندد
به یادت هستم بی هیچ بهانه ای ..
شاید"محبت" تنها همین باشد.
عزیز دل ممنونم

سلام ، ممنوووووووووووون بابت حضورتان ... //
//
//
همزاد پاییزم وقتی که برگ افتاد
وقتی طبیعت را شلاق میزد باد
من گریه می کردم اما بدون اشک
این رسم با من بود گویا که مادر زاد
یک شبنم احساس از باورم غلتید
عاشق نبودم من ، او عشق یادم داد
باشد برای عشق یک بیستون اما
فرقی نخواهد کرد در باور فرهاد
پاییز می بارد از این در و دیوار
دراین سکوت سرد ، یخ میزند فریاد ... //
عزیز دل ممنونم

مردنی بی موبایل






























بدون یاهو
اصلا خنگ خودم برام یه کد اهنگ بفرست بزارم وبم
خدا تو رو هر چه زودتر از دست من بگیره
منظورم اینه بععععععععله بمیری
اوله سن --الله الدورسین سنی
چشم براتون ارسال میکنم
سلام گلم خیلی دلمگرفته بود خوب شد سر زدی
میدونستم میای
سلام جناب رضی
خب باید خدمت می رسیدم
سلام خسته نباشی ابجی افسانه اگر با تبادول لینک موافق بودی خبر کن خیلی مطالب زیبایی داری موفق باشی
سلام


محبت کردید دوست خوبم
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب غمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است.
الهی فدات

ممنون بابت اینکه به وبم سر زدین :)
بازم بیاین:)
سلام



خواهش می کنم
کنار برکه دلم نشستم و نیامدی
دوباره در سکوت خود شکستم و نیامدی
سوال کردم از خدا نشان خانه تو را
سکوت کرد و در سکوت شکستم و نیامدی
نگاه خوبتان را سپاس


تمام تردید های من
در دوستت دارم های تو
بی معنا شدند
هرگز تصور نمی کردم
که روزی اینچنین به دام عشقرفتار شوم
و همچون کبوتری دلبریده از دنیا
در بند چشمانت اسیر شوم
هر روز که می گذرد
قلب کوچکم بیش از دیروز تو را می خواهد
آری
اکنون دیگر بدون عشق تو خواهم مرد
من بیمار عشق توام
و تنها طبیب من
دستان هستی بخش توست
پروانه ی خیالم
هر لحظه شمع چشمانت می جوید
ولی افسوس
که تلاشش بی حاصل است
دنیا را نمی خواهم
آسمان را نمی خواهم
جون تویی دنیای من
و آسمان همان چشمان توست
و حتی نفس هایت،نفس های من است
و اگر روزی دیگر بر نیایند
بی شک خواهم مرد
محبت کردید دوست خوبم

تو را به جای همه زنانی که نشناختهام دوست میدارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمیزیستهام دوست میدارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب میشود، برای خاطر نخستین گل
نگاه خوبتان را سپاس


<iframe src="http://www.aparat.com/video/video/embed/videohash/Y1XAL/vt/frame" allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>
http://www.aparat.com/v/Y1XAL
منتظر نظرتم
چشم خدمت رسیدم
اما!!!1
[گل][گل]
با خودم گفتم که شایدجای دیگر خوشتری
بغض ها فریاد شد
در سکوتم آرزو بر باد شد
گفتنیها را نگفتم چونکه راحت بگذری
من خودم را سوختم خاکسترم شاید ترا آباد کرد
من درون محبسم آزادیم فردای دور
مرغ باغی چاره ای باقی نبودم بایدت آزاد کرد
در میان راه شاید خاطره
گاهگاهی به دلت چنگی کشید
وطنینی شاید از آن دورها می خواندت
نازنینم چشمهای خود ببند
آسمانی گوشهای خود بگیر
چاره ای باقی نبودم بایدت آزاد کرد
بشکند دستم که راه آسمان را باز کرد
سین چاوش
نگاه خوبتان را سپاس


این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم
خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم
دیگه کسی نیست که بهش هر چی دلت میخواد بگی
هی التماست بکنه بگه نگو ، بازم بگی
چقد بهت گفتم نگو صبرم یه روز تموم میشه
حالا اومد اون روزی که می ترسیدم همون بشه
سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم
این جمله رو اینقد میگم تا که فراموشت کنم
نگاه خوبتان را سپاس


پـــــــاییز .. !!

فــــصــل لـہ کـــردלּ برگــ هــایی کـــہ یــــہ روز بـــرات " نـــــفس " مــــیدادלּ ..!!
شــــاید برای ایــــלּ باشـــد کـــہ میگویـــند :
پـــــــــــــاییز .. !!
فــــصــل " عــــاشق " هــــا
ای جانم


و حتی ذورتم المقابر

eeeeeeeee
رسم زندگی این است
یک روز کسی را دوست داری
و روز بعد تنهایی
به همین سادگی!
او رفته است و همه چیز تمام شده است
مثل یک مهمانی که به آخر می رسد
و تو به حال خود رها می شوی
چرا غمگینی؟ این رسم زندگیست
تو نمیتوانی آن را تغییر دهی
پس تنها آواز بخوان!
این تنها کاریست که از دست تو برمی آید،
آوازی بخوان!
سلام [لبخند]
*************************
شادی مثل پروانه است**
تا وقتی دنبالش بدویم **
از ما میگریزد اما اگر **
ارام سر جایمان بنشینیم**
آهسته می اید و **
روی شانه هایمان مینشیند. .**
*************************
نگاه خوبتان را سپاس


سلام آبجی افسانه گل ومهربونم[قلب][گل]
ظهر بخیر آبجی گلم[گل][گل][گل]
آبجی گلم آرزوی سلامتی و سعادت برای شما و خانواده گلتون از خداوند دارم[گل][قلب][گل][قلب]
آبجی مهربونم روزهای زندگیت همیشه سبز و بهاری باشه [گل][گل][گل]
خنده بر لبانت همیشه جاری آبجی گلم[لبخند][لبخند][لبخند][لبخند][لبخند]
بهم سر بزن ابجی گلم دلم برات تنگ شده
از طرفت سوگند را میبومسم آبجی گلم
..............................
خدایـــــــــــــا ...!
اگه یه روز فراموش کردم خدای ِ بزرگـــــــــــــی دارم ...
تو فرامـــــــــــــوش نکن که بنده کوچیکـــــــــــــی داری ...
با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام وجودت را ،
همراهیت را ، مهربانی و بزرگی ات را برایم یاداوری کن....[قلب][گل]
..........................
دوست دارم که به درگاه خدا گریه کنم
دست بردارم وباحال دعا گریه کنم
در شب قدر نکردم عمل مقبولی
حال بنشینم وبرجرم وخطا گریه کنم
عرفه آمدومحزون وخجالت زده ام
دوست دارم که به مانند گدا گریه کنم . . .[گل][قلب]
......................
خداوندا به دلهای شکسته
به تنهایان در غربت نشسته
به مردانی که در سختی خموشند
برای زندگانی، جان میفروشند
همه کاشانه شان خالی زقوت است
سخنهاشان نگاهی در سکوت است
به طفلانی که نام آور ندارند
سر حسرت به بالین میگذارند
به آن< درمانده زن> کز غم جانکاه
نهد فرزند خود را بر سر راه
به آن جمعی که از سرما بخوابند
ز <آه> جمع، <گرمی> میستانند
به آن چشمی که از غم گریه خیز است
به بیماری که با جان در ستیز است
به دامانی که از هر عیب پاک است
به هر کس از گناهان شرمناک است
دلم را از گناهان ایمنی بخش
به نور معرفتها روشنی بخش[گل][قلب][گل]
سام

ممنون از نگاه خوبتون
سلام خوشبحالش که تو دوستش داری
آدم با احساس مثل تو کم پیدا میشه
من زیاد اینترنت نمیام شمارمو اگه خواستید میدم اگه خواستی پیام بده
نمیدونم شاید محرم راز خوبی برام باشی
دوستم نداشتی ایرادی نداره حق داری حالت بهم بخوره از هر چی مرده
خوب چکار کنم مگه ما کمتریم از اونا که رفتن واحیانا دل پیش کس دیگه ای دادند
سلام دوست خوبم

هر چه بود تمام شد دیگر نه از دوست داشتن خبری هست و نه اون احساس با او بودن
من خودم هستمو یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد
نه من حالم از مردها به هم نمیخوره همه ی ما مخلوق خداییم انسانها جایز الحطا نیستن همه ی ما ممکن الخطاییم
دنیا ارزش دلبستگی هارو نداره که حاصل دلبستگی ها خستگی ست
"پاییز" اتفاق زردی است که می تواند در آغوش هر فصلی بیوفتد...
نگاه خوبتان را سپاس


خنگ خدا


شقایقم تویی
خدا تو رو هر چه زودتر بکشه
از بس خنگی
نه شوخی بود قربونت برم
چی بگم والا
حدا نکنه انشالله صد سال زنده باشید
سلام [لبخند]
************************
زندگی کوتاه تر از آن است که **
به خصومت بگذرد.**
************************
نگاه خوبتان را سپاس


دیگه تصمیم گرفتم فقط به تو بنویسم
چون هیچ کس ارزش این نوشتن های دل رو نداره
تو این دنیا جز تو.
نمیدونم آدما کجا میرن اینجوری با عجله؟
همه یه جورایی به تن اون یکی چنگ میندازه داریم
میریم میریم میریم تا کجا آخه.
همه به چشم بدی به هم نگاه میکنن
تا میری بیرون همه دو تا چشمم قرض میگیرند اینم از جامعه....
خدای گلم تنهایی تنها دوستی هستش
که فقط خودت میتونی صداشو بشنوی.
شاید تو هم از همون اول ما رو شناختی
که نمیخوای صداتو بشنویم پس باید سکوت کرد
توی این زندگی پیچیده....
دل تنگم بشی باید یاد بگیری
نگاه خوبتان را سپاس


تمام ِ من ،
پای ِ حضور ِسرد ِ کسی سوخته ،
که بود ُ هیــــــــــــــــچوقت نبود ..
که رفت ُ هـــــــــــــمیشه هست .
سلام خانمی بیا بهم سر بزن آپم
الهی فدات


حتما
سلام دوست من.
خوبی؟
اگه دوست داشتی در مورد مطلب "میم,مثل محک" نظر بده.مرسی.
سلام


ممنون دوست خوبم
چشم خدمت میرسم
سلام.
وبلاگ زیبایی داری.
ممنون از حضورت.
باافتخاااار لینک شدی.
خوشحال میشم بااسم خاطرات رویایی لینکم کنی!
سلام



من نیز ازتون ممنونم بابت لینک هم ازتون ممنونم
زن عاشق میگه اگه اتفاقی برات بیفته میمیرم
ولی مرد عاشق میگه بمیرمم نمیزارم برات اتفاقی بیفته
.
.
.
.
.
.
.
ب افتخار همه مردا و زنای عاشق ک هردوشون حرف مفت میزنن
سلام
پس به افتخارشون
شهـــامــت مــی خواهــد …
ســـــرد بــاشــی …
و گــرم لبخنــد بزنـــی ..!
ممنون مهربونم


هوا سرد شده …
نه ! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
گرمای وجودت را می خواهم …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟
نگاه خوبتان را سپاس


:
سلام[گل]
کاش بارانی ببارد
قلبها را تر کند بگذرد
از هفت بند ما صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند بشکند
در هم طلسم کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک بی بار دعا را
تر کند مثل طوفان بزرگ نوح
در صبحی شگفت
سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند
چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها
شاید این باران که می بارد شما را تر کند
┊ ✿✿ ┊┊ ┊┊ ✿┊ ┊┊ ┊┊ ✿
┊ ┊┊ ✿✿┊ ┊┊┊ ┊┊ ✿✿┊ ┊┊
┊ ┊┊ ✿✿┊ ┊┊┊ ┊┊
┊ ✿✿ ┊┊
┊ ✿✿┊┊ ┊
┊✿✿┊┊
┊✿┊
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
نگاه خوبتان را سپاس


سلام .میشه بپرسم این کتاب رو شما نوشتید؟
سلام




دوست خوبم کتاب تِیل رو من ننوشتم آقای احمد استوار از روی وبلاگ خاطرات کهنه و برداشت هایشان از شخصیت *افسانه* یا تَیل و خلوت ترین هایش نوشته اند که جای بسی سپاس و تشکر داره ازشون ممنونم
ازتون ممنونم
چه دردیست در میان جمع بودن
ولی در گوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن
ولی در چشم خود آرام شکستن
برای هر لبی شعری سرودن
ولی لبهای خو همواره بستن
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
ولی در بطن خود غوغا نشستن
به غربت دوستان بر خاک سپردن
ولی در دل امید به خانه بستن
به من هر دم نوای دل زند بانگ
چه خوش باشد از این غمخانه رستن..!
نگاه خوبتان را سپاس


[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل]
[گل][گل]
[گل]
[گل]دست عشق از دامن دل دور باد!
[گل]میتوان آیا به دل دستور داد؟
[گل]میتوان آیا به دریا حکم کرد
[گل]که دلت را یادی از ساحل مباد؟
[گل]موج را آیا توان فرمود: ایست!
[گل]باد را فرمود: باید ایستاد؟
[گل]آنکه دستور زبان عشق را
[گل]بیگزاره در نهاد ما نهاد
[گل]خوب میدانست تیغ تیز را
[گل]در کف مستی نمیبایست داد
[گل]قیصر امین پور
[گل]سلام دوست عزیزم
[گل]تاخیر منو به خاطر مشغله ی کاری
[گل]بپذیر و عفو کن ...
[گل]
[گل][گل]
[گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
نگاه خوبتان را سپاس


[گل]
سراپا اگر زرد پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی ، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !
گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخمهایی که نشمرده ایم !
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
"قیصر امین پور"
[گل]
[گل]
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انـگیز دریاست
گل کرده باغی از ستاره در نـگاهت
آنک چراغانی که در چشم تو برپاست
بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپـوشانی که در چشم تو پیداست
ما هر دُوان خاموش خاموشیم ، اما
چشمان ما را در خـموشی گفت و گوهاست
"حسین منزوی "
[گل]
[گل]
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انـگیز دریاست
گل کرده باغی از ستاره در نـگاهت
آنک چراغانی که در چشم تو برپاست
بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپـوشانی که در چشم تو پیداست
ما هر دُوان خاموش خاموشیم ، اما
چشمان ما را در خـموشی گفت و گوهاست
"حسین منزوی "
[گل]
نگاه خوبتان را سپاس


سلام مهربان
یادمون باشه ا ولین روز آبان هم گذشت .
برای شانه های خسته قدری عشق....
برای گامهای مانده در تردید قدری عزم....
برای زخمها مرهم....
برای اخمها لبخند....
برای پرسش چشمان ما پاسخ....
برای خواهش دستان ما باران....
برای واژه ها گرما....
برای خوابها رؤیا....
برای این همه سرگشتگی ایمان....
برای این همه بیگانگی الفت....
برای بستگی آغاز....
برای ظلمت جان، روشناییهای پی در پی...
برای حیرت دل، آشناییهای پرمعنا....
برای عشقهای خسته قدری روح....
برای عزمهای مانده قدری راه...
یادمان باشد دیروز پایان مهر بود , نه پایان مهربانی
سلام همزبان خوبم





مهر پایان یافت اما مهربانی نه
ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ،
ﺁﻧﻘــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ..
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟــــﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮﺩ .
ﺁﻧﻘـــــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ ..
ﺩﻕ ﮐﻨﺪ،
ﺍﯾــــﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧد...
ممنون از نگاه خوب و همیشگیتون
زندگی زیباست حتی اگر کور باشی، خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی
مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی، اما بی ارزش است اگر ثانیه ای دلت از محبت تهی شود ...
نگاه خوبتان را سپاس

