هنــــور از تو نوشتـــن برایـــم آســـان نیست و هر چه گریه کردم بغـض رو به پایان نیست
هنــــوز در ســفرم بر مــــــدار احســـاســــات چه حیــف حال و هوایم شبـیه گرگــان نیست
به گـــرد کعبــــه یکـــی در حریــم می رقصـــید کسی که برق نگاهش شبیه شیـطان نیست
قضــــاوت هــمه با دیــــدگانشــان جـــور است و هیچ کـــس زگنـــاه خــــود پشـــیمان نیست
کمـــی سبـــک تر از ایـــن مرزها عبـــور کنید میـان سیــــنه تان یک نفــر مسلـــمان نیست
چگــــونه باید از ایــن جـــاده هـای درد گذشت که گوشها همـه بسته کسی به فرمان نیست
هنـــوز گــــــــرد سفـــر را نشســته ام از تــــن که گفـته که خانه ی آدم شبـیه زندان نیست؟
به جـــامه دان ســــفر عــــهد نـــامه ها داریـم اگر چــه هیــچ کسـی بر قرار و پیمان نیست
به خـــط خــــوش بنویســید ســر در این شـهر خوشـا به گـرگ که اصلا شبیه انسان نیست
مرضیه اوجی
پ.ن۱:عاشق را که بر عکس کنی می شود "قشاع" دهخدا را می شناسی؟ لغت نامه اش را که باز کردم نوشته بود" قشاع " : دردی که آدم را از درمان مایوس می کند.
پ. ن 2: زندگی به من آموخت که آدم ها نه دروغ می گویند نه زیر حرفشان می زنند اگر صرفا چیزی می گویند احساسشان در همان لحظه است نباید روش حساب کرد.
تعلُقــ کهّـ ندآشتهٌـ بآشیْـ
بهٌ جآیــیٍ ...
بهٌ کسـیّ ...
یآ کهٍـ چّیــزیٍ ...
تمآمـ شدنتـِ رآحتـــ تر آز آنــٍ میــ شــودٍ کهـ گمآنـ میـ بُردیــ ... !!!!
سلام رویای نازم
عزیز دلی
خُـب !
مـردمـاטּ حـسـود !
چـرا سـاڪـت ایـسـتـاده ایـد ؟
بـرویـد بـہ ڪـارهـایـتـاטּ بـرسـیـد !
نـگـراטּ نـبـاشـیـد !
او دیـگـر خـیـال بـازگـشـتـטּ نـدارد . . .
سلام مهربانم
عزیز دلمی
بـا پـای بـرهنـ ه از دریـا می آمـدم ...
تـا انتهــای غـروب ؛
وقتــی کـ ه کفشهایـ م پٌـر از دانــ ه های شـ ن بــ ود . .
وقتــی کـ ه صدفـها را بـ ه ارمغـان تــ و عاشقانـ ه چیــ دم . .
دریــا پٌــ ر اَز مهتــابـــ بــ ود
وقتـی کـ ه چشـ م منتظـ رم ستـ اره ها را بـدرقـ ه میکـ رد . .
✗◄سپیـ ده ی انــ دوه سـ ر زد
و تنـهـا مٌرغــان سپیـ د عـاشـق مــرا میخـوانـ دنـ د،
وقتــی کـ ه تــ و را میــان خلـوت ساحـل
و دریــای مسافـر گـم کـردم ...(!)
سلام الناز حونم
مرسی
به ساعت من
تو
تمام قرارها را نیامده ای،
کدام نصف النهار را از قلم انداخته ام...
قرار روزهای بی قراریام!
کجای آسمان ببینمت؟
من از جست و جوی زمین خسته ام...
سلام
سپاسگزار مهرتون هستم
ازکنار گورستان رد میشدم
نگاهم به سنگ قبر ها بود
دنیای زنده ها و مرده ها باهم تنها یک تفاوت دارد
صدای سکوت زنده های مرده
و صدای فریاد مرده های زنده
راستی کداممان مرده ایم؟؟
سلام عزیزان دلم
ممنونم
*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***____من آپم____________***
_***______مشتاق نیم نگاهی_***
__***_______هرچند گذرا____***
___***_________________***
____***______________ ***
______***___________***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***
______________*(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨ ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*
می آیی
در آغوشم می گیری
روی موهای شقیقه ات دست می کشم
مگر خیال ها هم
پیر می شوند؟
سلام
مهرتان را سپاس
خسرو شکیبایی با اون صدای طلاییش می گفت:
بعضی وقت ها یکی یه طوری می سوزونت
که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن
بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه
که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.
زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست
سلام صدق جون
عزیز دلمی
از این آمد و رفت های مکرر دلم گرفته !
یا نیا ، یا نرو !
سلام ممنون از حضور سبزت عزیزم
خوشحال میشم به منم سر بزنی...
سلام نازنین نازنینم
خدمت می رسم
گاهی برای کشیدن فریاد....هزاران پیکاسو هم کافی نیست...!!@!!
سلام
بسیار زیبا فرمودید
حیف فرهاد که با آنهمه شیرینکاری
شد به خواب عدم از تلخی افسانهٔ عشق
گر چه افسانه بود باعث شیرینی خواب
خواب ما سوخت ز شیرینی افسانهٔ عشق
14
سلام
سپاسگزارم
درود بر شما افسانه خانم گرامی
داستان ایمان واقعی
روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد امده است .
فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!
خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت ؟
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : "خدایا ! می خواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود ، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود :
مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است ! فردا شروع به کار خواهم کرد
سلام چناب باقریان بزرگوار
چقدر خوبه که همه ی ما همانند بازرگان ایمان قوی داشته باشیم اما متاسفانه عده ای ناملایمات را به خداوندو پیشرفت و خوشی ها را به خود ربط می دهند
بسیار زیبا بود ازتون ممنونم
" به نظر مےرسیــد تـــ ــ ــو تـــا آخـر دنیـــا بـا مـَــن خواهے مـانـد حـالا کـه رفتے فهمیــدم ! که *فقـطــ بـه نظـر مےرسیـــد ! "
سلام
مهرتان را سپاس
ســـــــــــــــــــــــلام " ممنــــــــون از حضورتــــون //
سلام

من نیز ازتون ممنونم
اما؟؟
با سلام خدمت افسانه جون گلم
کودکی این انشا را برای معلم کلاس سومش که از آنها خواسته بود خدا را توصیف کنند نوشته:
من خدا را خیلی دوست دارم. یکی از کار های مهم خدا ساختن آدمها است. او آنها را می سازد تا به جای آنهایی که می میرند بگذارد تا به اندازه کافی آدم باشد تا از پس کارهای روی زمین بر بیایند.
او آدم بزرگ نمی سازد، فقط بچه می سازد. فکر کنم چون بچه ها کوچکترند و ساختنشان آسانتر است. و این طوری او مجبور نیست وقت با ارزشش را تلف کند تا به آنها راه رفتن و حرف زدن یاد بدهد. و می تواند این کار را به عهده پدر و مادرها بگذارد. و فکر کنم تا حالا که خوب جواب داده.
دومین کار مهم خدا گوش دادن به دعاهاست و این یکی خیلی کار زیادی میبره چون بعضی از مردم حتی غیر از وقت گرفتاری و مشکل هم دعا می کنند. حتی پدربزرگ و مادربزرگ بعد از خوردن غذا دعا می کنند. البته غیر از عصرانه ها. خدا اصلا وقت ندارد که به رادیو گوش دهد یا تلویزیون تماشا کند. چون خدا همه چیز را می شنود باید خیلی صدا توی گوشش باشد مگر اینکه یه فکری برای کم کردن صداشون کرده باشه.
چونکه خدا همه چیز را می شنود و می بیند و همه جا هست، باعث میشه خیلی مشغول باشه. پس شما نباید برید و وقتش رو با خواستن چیزهایی که اصلا مهم نیستند بگیرید یا برید سراغ پدر و مادر ها ازشون چیزهایی بخواید که گفتن نمی تونید داشته باشید
سلام مهربان اعظم خانم
بسیار زییا بود دنیای بچه ها دنیای بزرگی ایست
کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
بچه بودیم از آسمان باران می آمد بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!
بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن بزرگ شدیم هیچکی نمی بینه
بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
ممنون مهربانم
با سلام خدمت افسانه جون گلم
کودکی این انشا را برای معلم کلاس سومش که از آنها خواسته بود خدا را توصیف کنند نوشته:
من خدا را خیلی دوست دارم. یکی از کار های مهم خدا ساختن آدمها است. او آنها را می سازد تا به جای آنهایی که می میرند بگذارد تا به اندازه کافی آدم باشد تا از پس کارهای روی زمین بر بیایند.
او آدم بزرگ نمی سازد، فقط بچه می سازد. فکر کنم چون بچه ها کوچکترند و ساختنشان آسانتر است. و این طوری او مجبور نیست وقت با ارزشش را تلف کند تا به آنها راه رفتن و حرف زدن یاد بدهد. و می تواند این کار را به عهده پدر و مادرها بگذارد. و فکر کنم تا حالا که خوب جواب داده.
دومین کار مهم خدا گوش دادن به دعاهاست و این یکی خیلی کار زیادی میبره چون بعضی از مردم حتی غیر از وقت گرفتاری و مشکل هم دعا می کنند. حتی پدربزرگ و مادربزرگ بعد از خوردن غذا دعا می کنند. البته غیر از عصرانه ها. خدا اصلا وقت ندارد که به رادیو گوش دهد یا تلویزیون تماشا کند. چون خدا همه چیز را می شنود باید خیلی صدا توی گوشش باشد مگر اینکه یه فکری برای کم کردن صداشون کرده باشه.
چونکه خدا همه چیز را می شنود و می بیند و همه جا هست، باعث میشه خیلی مشغول باشه. پس شما نباید برید و وقتش رو با خواستن چیزهایی که اصلا مهم نیستند بگیرید یا برید سراغ پدر و مادر ها ازشون چیزهایی بخواید که گفتن نمی تونید داشته باشید
دلــم کــَمى خــُدا مــى خــوآهـَد
کـــَمى سکــوتــــ
دلــَم دل بـــُریدن مــى خــوآهـَد
کــَمى اَشکـــ
کــَمى بــُهتــــ
کــَمى آغــوش ِ آسمــآنى
کــمى دور شــُدن اَز ایــن جــنس ِ آدم ...
سلام
ممنونم محبت کردید
هرگز نخواهم کوبید
بگذاربسته بماند دری ک پشتش تو نیستی...
سلام
ممنون از لطفتون
سلامممممممممممممممممممم
اومدم وبت خواستم یکی از دوستاتو نصیحتش کنی اومده پستای وبمو همشونو دزدیده بدون اینکه اجازه بگیره گفتم بگم تا بدونید با چه ادم احمقی تبادل لینک میکنید این بار بهش چیزی نمیگم اگه دفعه بعد تکرار بشه وبش هک میشه
اینم ادرسههه وبش>>>>>http://rainylove2013.blogfa.com/
ミ★ミ DrEaMy ♥ lOvE ღღღ
سلام
کار خوبی نکرده . می دونم الان ناراحتید ناراحتی هم داره اما شما به بزرگواری خودتون ببخشینش شما نباید ناراحت شویید این نشون میده که پست هاتونو خیلی قبول داره
منم حدیدا اتفاقی به یک وبلاگی سر زدم
بیشتر تصاویر وبلاگ منو کپی کرده بود
کلمه ی TALE رو حذف کرده بود و به نام خودش در وبلاگش قرار داده بود
اولش ناراحت شدم اما دیگر ناراحت نیستم دنیای مجازیه دیگه
گاهی پای کسی میمانی ....
که نه دیدی اش .... نه میشناسی اش .......
فقط حسش کرده ای .... تجمسمش کرده ای ...
پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش ...
که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی ....
لایک ....
سلام
ممنونم
בلــــــ ندارمـ ، چه بگویــمـ . !؟
خوابــ ندارد ، غمـ را میـ ـگویمـ '
شبــ ک میـ ـشود یادمـ میـ ـکنב .
ی گوشه کِز می کنمـ ، اَما حیا ندارב . . . بهمــ فشار میـ ـآورב .
سنگین اَستـــــ ، زورمــــ نمیـ ـرسב . '
اَشکمـ را در میـ ـآورב . . .
نمیـ ـבانمــ چیستــــ ؟ حکمت این ،
مهمان ناخوانבه شبهاے زندگے اَمــــ . . !!
سلم عزیز دلم ممنون مهربونم
خیلی تنــهام ..
حتی تنـها تر از تنـهایی ..
تنـهاتر از آنچه که فکر کنـــی ...
اما گاهی....
تنــهایی بهترین آغـوش دنـــیاست....
و ســـکوت ....
بــهترین لالایــی برای قــلب خســته م ..!!
سلام فاطمه جونم
ممنون نازنین افسانه
موافق بودی بگو لینکت کنم و لینکم کردی خبرم کن
سلام خبر می دهم ممنون از حضور گرمتون
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم
که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان
خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را
سلام اعظم جونم
قربونت
همه رفتدن کسی دور و ورم نیست
چنین بی کس شدن در باورم نیست
اگر این آخرای عاقبت بود
که جز افسوس هوایی در سرم نیست
سلام
سپاسگزارم
تنهایی بد است
اما بد تر از آن اینست که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی !
آدم هایی که بود و نبودشان به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
سلام
حضور گرمتان را سپاس
حالم خوب است اما...
دلم تنــــــگ آن روزهایی
شده که میتوانستـــم از ته دل بخنــدم ...
ممنونم
"چقدر سخته اونی که دوسش داری بشینه کنارت
از کسی که دوسش داره بگـــه "
مهرتان را سپاس
سلام بانوی گرامی
از حضورتون متشکرم
شعر زیبایی بود و کمی تلخ
"به خـــط خــــوش بنویســید ســر دراین شـهر
خوشـا به گـــرگ که اصلا شبیه انسان نیست "
هم چنین پی نوشت های جالبتون
شاد باشید و پایدار
سلام آقای احمدی گرامی
من نیز از حضور گرم و حسن نظرتون سپاسگزارم
سلام
بیداری افسانه جون؟
اینجا جواب ندی ها!!!
فرسنگ ها باید بکوبم بیام ببینم چی واسم نوشتی
چه خبرا؟
مدرسه هم که نداری
دیگه بهونه ای واسه نبودن نداری خدارو شکر
بیا بگو ببینم از کلاس آشپزی چه خبر؟
افسانه آی دی داری ؟
سلام جوانه جونم
امشب در خواب مسیرمان از غزب به مرکز ایران و زدیم به دل کویر
فرداشب خدمت بانوی کرمانشاه برای دست بوسی خدمت می رسیم 

تازه باید برم کلاس ملیله دوزی
برای زندمانی خوبه 
الان بیدارم اما اون موقع شب که کامنت گذاشتید خواب بودم و حکایت سرای سلطانی که یادته
ای جان عصبانیت چقدر بهتون میاد
آره عزیز دلم مدرسه تموم شد اما کارو زندگی تموم نشده
جوانه جونم من آی دی ندارم
مگه چی شده جوانه جونم
ترس رو داری
سلام[گل]
تـنهــــا چیزی که خرجــــی ندارد
جـــاری شدن در ذهــــن دیــــگران است...
پس آنگونه جاری شــــوید که:
خنــده بر لبانشـــان نـــــــقش بندد...
نه نـــــــفرت در دلشـــــــان...![گل]
سلام
سپاسگزارم
لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد...
دلتنگی معنی ندارد....
درد دارد....
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد...
سلام سپیده جونم
قربونت مهربونم
" چقدر صبور بود فالگیری که امروزم را در طالعم دید ولی.... " هیچ " نگفت... "
سلام
سپاسگزار مهرتون هستم
" بیزار باش از معشوقی که اسم هرزگی هایش را "آزادی" بگذارد اسم نگرانی هایت را "گیردادن"بگذارد و برای بی تفاوتی هایش"اعتماد داشتن" به تورا بهانه کند " "
ممنون از مهرتون
مـی گویند :
واژه هایت بوی شکستن مـی دهد ...
سوء تعبیر شده (!)
فقط چند ترک ساده است ...
تو نگران نباش ،
تا روز دیدنت سرپا می مانم...
قول می دهم !!!
سلام
حضور گرمتان را سپاس
’ ‘๑’ ‘๑’ ‘๑’ ‘๑’
یـﮧ وقــتـایـے بـﮧ
جـایــے میـرسے
ڪـﮧפֿـَستــِگیـتــ
"בَر " نـمـیـشـﮧ ؛
" בرב " مـیـشـﮧ....!
๑’ ‘๑’ ‘๑’ ‘๑’ ‘๑’ ‘๑’ ‘๑’
ممنونم
" با تو که باشم تمام دورها نزدیکند... "
سلام
مهرتان را سپاس
[گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل]سلام دوستان نازنین
[گل][قلب][گل]باز هم شادی
[گل][قلب][گل]باز هم شور و شوق
[گل][قلب][گل]باز هم تولدی دیگر
[گل][قلب][گل]درسته امروز تولد هاله جانه
[گل][قلب][گل]مدیر محترمه وب عکس باران
[گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل]http://aks1367.blogfa.com/
[گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل]شما هم مثل همیشه دعوتید
[گل][قلب][گل]تا با حضور در جشن تولد ایشون
[گل][قلب][گل]شادی آفرین مجلس امشب باشید
[گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل]زمان : یکشنبه 92/3/26 ساعت 21
[گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل]مکان : وبلاگ تولدا
[گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل]http://aliakbarforghani.mihanblog.com/
[گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل]
[گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل]
[گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل] [گل][قلب][گل]
سلام
ممنونم
من از آنکه گردم به مستی هلاک
به آیین مستان بریدم به خاک
به آب خرابات غسلم دهید
پس آنگاه بر دوش مستم نهید
به تابوتی از چوب تاکم کنید
به راه خرابات خاکم کنید
مریزید بر گور من جز شراب
میارید در ماتمم جز رباب
مبادا عزیزان که در مرگ من
بنالند جز مطرب و چنگ زن
تو خود حافظا سر ز مستی متاب
که سلطان نخواهد خراج از خراب
سلام
از حضور گرمتون ممنونم
دفع غم دل نمیتوان کرد
الا به امید شادمانی
گر صورت خویشتن ببینی
حیران وجود خود بمانی
(سعدی)
سلام مهتاب عزیزم
محبت کردید مهربون
کج رویم را
ببخش
وقتی که هیچ راه راستی
به تو نمی رسد..
سلام عزیزم
ممنون مهربونم
چرا بهم سر نمیزنی
سلام نازنین مهربان
میام قشنگم
مطالبت خیلی قشنگ بودن لذت بردم
سلام
ممنون از حضور گرم و حسن نظرتون
نگاه کن که غم درون دیدهام
چگونه قطرهقطره آب میشود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب میشود
نگاه کن
تمام هستیم خراب میشود
شرارهای مرا به کام میکشد
مرا به اوج میبرد
مرا به دام میکشد
نگاه کن
تمام آسمان من پر از شهاب میشود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشاندهای مرا کنون به زورقی
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره میکشانیام
فراتر از ستاره مینشانیام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستارهچین برکههای شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفههای آسمان
کنون به گوش من دوباره میرسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیدهام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسهات
مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستارهها جدا مکن
نگاه کن که موم شب به راه ما
چگونه قطرهقطره آب میشود
صراحی سیاه دیدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب میشود
به روی گاهوارههای شعر من
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب میشود.
«فروغ فرخزاد»
سلام
سپاسگزارم اما کاش آدرس خوبتان را می گذاشتید
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ...
سلام
مهرتان را سپاس
هرگز ندانستم چگونه ستایش کنم تا آنکه آموختم چگونه دوست بدارم .
عشق ناتمام می گوید : من تو را دوست دارم چون به تو نیاز دارم
عشق تمام می گوید : من به تو نیاز دارم چون تو را دوست دارم .
در حساب عشق یک به اضافه یکی برابر است با همه چیز و دو منهای یک برابر با هیچ
سلام
ممنونم
قحطی یار می اید ن هفت سال
هفتصد سال..
در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت میکنم
بگو کنعانیان منتظر نباشند
تقسیم شدنی نیستی..
حتی اگر یعقوب بیاید
سلام نگار مهربونم
عزیزم ممنونم
میخوآهم برآیــت تَنهــــایی رآ مَعنــیـ کنمـ !
در سآحِلــ کنار دریــآ ایستاده ای , هوای سَرد, صدای مـُـوج
اِنتــــظار اِنتظار اِنتظـار....
بـــِ خودَتـ می آییــ
یادت می آید نـَ کَســـی استـــ که از پُشتــ بـَغلتــ کُند
نـَ دَستیــ که شانــــه هایتــ رآ بـگیرد
نـَ صِدآیــیـ که قشنــگــ تـَر از صدآی دریــــآ بآشـد..!.
اِسـمـ ایـنـ تـَنـهــآیـیــ اَستــ
+ زیبا بود
ممنون از حضور گرمت
سلام مهربونم
قربونت
من شکستن نمیدانم ولی هرکس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود ؛
دلم را ، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را …
دلم را با نگاه سردش و کمرم را با رفتنش !
سلام عزیز دلم
ممنون مهربونم