به تـــو می اندیشــــم
به تـــو و تنـــدی طـــوفان نگاهـــت بر من
به خــود و عشـــق عمیـــقت بر تن
به تـــووخاطـــــره ها
که چرا هیــچ زمانی من وتو ما نشـــدیم
جام قلبم که به دست تو شکست
من چرا باز تو را بخشیدم؟
به تـــو می اندیشــــم
به تو کــه غرق در افـــکار خودی
من در اندیشــــه ی افـــــکار تـــوام
قانعـــم بر نگه کـــوته تو
هر زمان در پی دیدار توام
پ.ن۱: زن جنس عجیبی ست ! چشم هایش را که می بندی دید دلش بیشتر می شود دلش را که می شکنی باران لطافت از چشم هایش سرازیرمی شود.انگار درست شده تا روی عشـق را کـم کند.
پ.ن ۲:ایستادن،اجبار کوه بود و رفتن سرنوشت آب؛ افتادن تقدیر برگ است و صبر،پاداش آدمی!
پس بی هیچ پاداشی حراج محبت کنیم که همه ما خاطره ایم…
دیروز سر همین کوچه ایستاده بودم
نگاه کردم
خیالم راحت شد
«ورود ممنوع» نبود
آنقدر ذوق کردم
که توجه نکردم
به آن دو تابلوی به ظاهر بی خطر
که به طرز احمقانه و خطرناکی کنار هم بودند
«یک طرفه»
«بن بست»!
و اکنون ایستاده ام
اینجا
در انتهای این کوچه احمق!!
در انتهای این «خروج ممنوع!»
باز هم سپاس
مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه، به عادت آب دادن گلهای باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست،
پیوسته نو کردن خواستنیست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق
چگونه میشود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمیسپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار میشکند
میتوان شکستهاش را، تکههایش را، نگه داشت
اما شکستههای جام ،آن تکههای تیز برنده، دیگر جام نیست
احتیاط باید کرد
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز
بهانهها، جای حس عاشقانه را خوب میگیرند
نگاه زیبایتان را سپاس
همیشه از خودم میپرسم........ همیشه از خودم مپرسم
چرا اونایی که دم از رفاقت میزنن تو لحظه های بی کسی
قیدت رو راحت میزنن
کاش دوستی ادما مثل دوستیه دست و چشم بود
اگه دقت کرده باشی هر عضوی از بدنمون که درد بگیره
اون چشمه که واسش اشک میریزه
یا وقتی چشم گریه میکنه اون دسته که برمیگرده
و اشک چشممون رو پاک میکنه
محبت کردید
هـمیـشه بـاید کـسی بـاشد ...
کـه معـنی سـه نقـطه هـای انتـهای جملـه هایـت را بفـهمـد ...
همـیشـه بایـد کسـی باشـد ...
تا بـغض هـایت را قبل از لـرزیدن چـانه ات بـفهـمد ...
بـاید کـسی بـاشد ...
کـه وقتـی صدایـت لرزیـد ، بفـهمـد ...
که اگـر سکـوت کردی ، بـفهـمد ...
کـسی بـاشد ...
کـه اگر بهانـه گیـر شدی بـفهـمد .
کـسی بـاشد ..
کـه اگر سـردرد را بهـانه آوردی بـرای رفتـن و نبـودن ،
بفـهمـد به تـوجهـش احتـیاج داری ...
بـفهـمد کـه درد داری ...
که زنـدگی درد دارد ...
کـه دلگـیری ...
بـفهـمد کـه دلت بـرای قدم زدن زیر بارون ...
برای بوسـیدنـش ...
برای یـک آغـوش گرم تنگ شـده است ...
هـمیـشه بـاید کـسی بـاشد ...
هــــمــــیــــشــــه ...
میخواهمتــــــــــــــــــــ…
ولــــی…
دوری…
خیلی خیلی دور...
نه دستم به دستانـــــــت میرسد
...نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ ...
اپم منتظرتم بوووووووووووووووس
سلام
از حضور گرمتون سپاسگزارم
خدمت می رسم
آزار دهنده ترین سکوت وقتی است که ...
تو دروغ میگویی و من فقط نگاهت میکنم.........
سلام نفسم
ممنون قشنگم
همیشه در کنار سفره ای که بوی نان و انگور می دهد جای لبخند تو که لطیف تر از پرهای طاووس است خالی ست ...
سلام
مهرتان را سپاس
مث سهرابمو اصن خوش نیس دلم دلم میخواد بشم خوشبین یکم....اصن همینه که هس من از همون اولم نبوده تو وجودم زمینه ترس نه نشده یه قدمم پاپس بکشم...من همینم همین که میبینی همین که بعضی وقتا پای دردودلش میشینی اره من همینم که هستم....
سلام
سپاسگزارم
دیروز و فردا با هم تبانی کردند.
دیروز با خاطرات تلخ فریبم داد.
فردا با وعده های واهی خامم کرد.
وقتی چشم گشودم امروزم رفته بود
سلام عزیز دلبندم
قربون محبت تون
سلام عزیزم .......ممنون که بهم سرزدی واقعا خوشحال شدم وبلاگ زیبایی داری یه سوال هم داشتم اینا اشعار خودتونه ؟؟؟؟؟
سلام به روی ماهت
قربونت
به رود که نگاه می کنم، هوس جاری شدن پیدا می کنم
باید بروم ، تا دریا راهی نیست
اما تا دریا شدن...
راه بسیار است...
سلام عزیز دل
ممنونم نازگلم
سلام دوست خوبم.مرسی از شعر قشنگت
.من وبلاگ خوبتو لینک میکنم.اگه مایل بودی وب من رو به اسم آواز بارانی عشق لینک کن مرسی
با آنکه در تبسم تو یافتم ذوق گناه را.....
اما...
همیشه زمزمه واری است بر لبم...
که ای عشق...
پیش از آنکه تو خاکسترم کنی...
ای کاش می شناختم از راه ،چاه را...
سلام نوشین من
قربون نگاه مهربونت و ممنونم از لینک
« و سوختن
در آتشی که تو بر پا میکنی
لذتیست
چون روشن کردن سیگار با خورشید »
لابد !
سلام فروغ مهربانم
مرسی قشنگم
مرا ببر به " منم " ؛ آن منی که خالقِ آنی
همان منی که غزل خوب میسرود زمانی
رسیده ام به " خودم " ؛ مثلِ سایه ام که ندارد
به جز نشانیِ من در ضمیرِ خویش نشانی
میانِ " من " و " خودم " یک هبوط فاصله دارم
به بعدِ پیری و گم گشته ای به نامِ جوانی
به خود رسیدن هم ، نوعی توقف است و سوال
چرا به پاسخِ من لال مانده اند معانی ؟
به من رسیدنم - اما : رسیدنی است که تنها
تو میتوانی و باید مرا به من برسانی ...
" محمد علی بهمنی "
سلام
سپاس از مهرتون
این نیست حال وهوای گذشته های دورمن
اینک حس میکنم تویی زندگی من
گرتونباشی نیست نفسی برای زنده ماندن من
یک جمله باقی مانده که ناتمام نماندشعرمن
سلام عسل ناز نازنینم
ممنونم قشنگم
رقاص ڪـﮧ باشے ، دیگر آهنگ خاصے مــعنے ندارد
بـا هـر آهنگے بـاید برقـصے !!!
و ایـن روزهـا . . .
چه بـد آهنگــ هایـے مےزنـد روزگــــار ،
و مـن . . .
هر روز برایش مےرقــصم...!!
ممنون که سر زدی
بازم سر بزن منتظرتم
سلام مریم عزیزم
الهی فدات
ممنون گلم که اوومدی وبمممم

مردم بخاطر سه چیز همدیگرو دوس دارن :
1 قیافه
2 پول
3 مقام
ولی کاش گزینه 4 که از همه مهمتره همیشه مد نظر باشه
4 انسان بودن ...
سلام افسانه عزیزم ....
وبتــ قشنگه خانومی ...
ممنون کــ سـر ردی...
سلام عاطفه ی عزیزم
ممنونم عزیزی
مـا عــادت کـردیـم
وقـتـی فــیـلم مـی بـیـنـیم، تمام که شد و بـه تـیتـراژ رسـید دسـتـگاه رو خـامــوش مــی کـنـیـم،
تـوی ســیـنما بـاشــیم ســالـن رو تــرک مـی کــنـیم.....
و اما مـا تـوی زنــدگـیـمون هـم هـیـچ وقــت کــســانی کــه زحــمـت هـای اصــلـی رو بــرایمون میکشن و نـمیبـیـنیم،
ما فـــقـط کــســانـی رو دوســت داریـم بـبـینـیم کــه بــرامـون نـقـش بــازی مـی کـنن…ما... شاید عادت کردیم....
سلام
حضور گرمتون را سپاس
سلام ممنون که وبم اومدی

وبت خیلی قشنگه خیلی هم با سلیغه درست شده بهت تبریک میگم
با تبادل لینک موافقی؟؟؟؟
اگه قابل دونستی بازم بهم سر بزن
سلام
هر چه هست از نگاه زیبابین شماست 
خواهش می کنم
حتما خدمت خواهم رسید
سلام و درووووود
وقتت ون بخیر
شعرتون را خیلی خیلی دوست داشتم و اینم بگم هر دو پینوشتت محشره افسانه ی خوب
سلام معلم عزیز
عصر زیبای بهاری شما بخیر
از نگاه زیبای شما سپاسگزارم
ارزشمند ترین مکان هایی که در دنیا می توان حضور داشت
در فکر کسی ...
در دعای کسی...
و در قلب کسی.
سلام و
سپاس
سلام به روی عسل بانوی خودم
قربون دل مهربونت
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدنهایی که فقط
پاهایم را از من گرفت،در حالیکه گویی ایستاده بودم!
چه غصه هایی که فقط سپیدی مویم را حاصل کرد ،
در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود! دریافتم کسی
هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه، نمی شود.
به همین سادگی!!
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم،بجایش فقط "خدا" را بیشتر حس می کردم...
سلام
حضور مهربانتان را سپاس
دیدی نیایــــــــی !!
بـــــــهار هم برای من بهار نشد ؟!!
وقتی نیستی ...
پرستوها بی کار می شوند
درخت ها غمْ باد...
حالا من هیچ؛ اما…
چه گناهی کرده اَند این بی چاره ها...!!؟
سلام
از حضور پر مهرتون سپاسگزارم
جمله اول :
پ.ن1 زن ....انگار درست شده تا روی عشق را کم کند.
واقعیت زیبایی بود.
من نیز خیلی قبولش دارم
سپاسگزارم
میان گریه هایم
راهی برای عبور توست
می دانم..
عادت کرده ای
رهگذر لحظه های بارانی ام باشی
این بار هم بگذر
سلام مهربونم
ممنون از نگاه زیبایتان
سلام
تشکر بابت نظرات و حمایتهای شما که الان بیش از یک سال میگذره......
سلام
خواهش می کنم ملت دوست و همسایه ی ایران عزیزمان برایمان عزیز هستند
گاهی دلم میخواهد بگذارم بروم بی هرچه آشنا
گوشه ی دوری گمنام
حوالی جایی بی اسم
گاهی واقعا خیال میکنم روی دست خداوند مانده ام
خسته اش کرده ام.
"سید علی صالحی"
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش شاید دیگه هیچ کسو مثل اون دوست نداشته باشی
و از کسی که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن چون شایدهیچ وقت هیچ کس تو رومثل اون دوست نداشته باشه
سلام عزیزدل افسانه
مرسی قشنگم
..
روزهایى که مى بینمت
"نفسم میگیرد"
وروزهایى که نیستى
"دلم"
اما تو باش... تحمل اولى آسانتر است!
سلام جوانه جون خودم
احوال آبجی؟
سینــه ام آینــه ســت،
بــا غبــاری از غــم!
تــو بــه لبخنــدی از ایــن آینــه،
بــزدای غبــار . . .
"حمید مصدق"
من و تو از همان روز اول،
محکوم به از دست دادن بودیم!
تو، همان یک ذره احساست را…
و من…
تمام زندگی ام را . . .
سلام مهربان من
ممنونم
تقصیــــــــر هیــــچ کــــس نیــســـت
بـــه نام "عشـــــــق"
جسمـــــــت را
لگــــد مال بوســــــــه های هـــــوس آلـــودشان می کنند
و بــــــه نام "ناپاکــــــیٍ تـــــــو"
فـــــراموشت می کنند
بــــــه نام "نجـــــابـــت" بایـــــد ســـــکوت کنـــــی
و بــــــه نام "صبـــــــــر" از درون ویــــــــــران می شوی.......
سلام فاطمه ی عزیزم
الهی فدات
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالتِ غمگین شدن است...
.
.
سلام افسانه جان
عجب جنسی دارن این زنها. خصوصا اگه مثل من آبانی هم باشند
شما خوبی؟
ببخشید تاخیر داشتم کمی گرفتار بودم.
یکی دو روز دیگه که آپ کردم باز میام خدمتتون برای رمز!!
امیدوارم روزهای بهاری خوبی رو داشته باشی
با اجازتون...
سلام به روی ماهت
منم آبانی ام دیگه پس عجب جنسی داریم 
قربون محبتت
چشممان را از کیسه ی خلیفه به سمت وبلاگ شما چرخاندیم تا چشممان به جمال شما روشن شود و رمز که یادتون دیگه





به سلامت
یه موقع اینطوری نشم؟؟
می دونی چه جوری؟ یعنی شاد و پشیمون
╬══╬══╬══╬══╬══╬
✖בور مـی شَوے اَز مـَטּ✖
✖بــے آטּ کـِ بـבانـی؛✖
✖اَگَـــر اَز هَفـتــ آسِــــــماטּ هَـґـ بُــگذَرے✖
✖هَــґـ ـچِنـــــاטּ בَر قـَلـبــِ مـَטּ جـآ בارے...!!!✖ ![گل]
╬══╬══╬══╬══╬══╬
سلام نفس من
ممنونم
مستاجر قلبمی
اگرچه اجاره درست نمیدی
ولی
هرگز بیرونت نمی کنم
سلام
حضور سبزتان را سپاس
**************
معتاده پیغام گیر می خره رو پیغامگیره می ذاره: هشتم........ولی خشتم !
طرف داشته یکی رو بدجور میزده اما مدام داد میزده: کمک! کمک! بهش میگن بابا تو که داری اینو میزنی کمک کمک کردنت چیه دیگه؟ میگه آخه این گفته اگر بلند شم لهت می کنم!!
سلام
سپاسگزار حضور گرمتون هستم
بزرگوار من شما را لینک نکردم لطف کنید آدرس بگذارید تا خدمت برسم
انسان پدیده ای غریب است : به فتح هیمالیا می رود
به کشف اقیانوس آرام دست میابد ، به ماه و مریخ سفر می کند
تنها یک سرزمین است که هرگز تلاش نمی کند آن را کشف کند
و آن دنیای درونی وجود خود است . . .
سلام عزیز مهربان
عزیز دلمی
گاهی سرسری رد شو..
زندگی کن…
چرا که..
“دقت” .. “دق ات” میدهد..
سلام ناهید جون
قربونت عزیزم
چه بی تفــــــــاوت زندگــــــــی می کنند
آدمــــ هــــــــا ...
بی آنــــــــکه بداننـــــــد در گوشـــــــه ای از دنیــــــــــا
تمــــــــامــــ دنیـــــــــای کســـــــــی شـده انــــــــد ...!
سلام آرزو جان
ممنون عزیز دل افسانه
تــــو هــم " تــلـــــخ " بــــوבے
تــلـــــخ (!)
בرســـت مثــــل قطــــرہ هــآے فـلـــج اطفــالــــــے
ڪـــہ בر ڪـــوבڪـــے بـــہ خـــورבم مـــے בاننـــــב
غـــافـــل از اینڪـــہ ایــــלּ بــــار ...
تلخــــــے تــو בلـــم را فلــج کرב ... ذهــــــنم فــــلج میشـــــود ...
وقتــــــی میخـــــوانمت و تــــــــوحتـــــی نمیــــــگویی ... "جـــــانم
سلام مهساجان
الهی فدات
آپم سریع بیا
سلام
حتما
کافه چی ... قهوه ام را شیرین کن ان روزها که تلخ میخوردم روزگارم شیرین بود.
سلام
سپاسگزارم
بــــه ســـلامتـــی اونــــــایی که جــــــرئت دارن ومیـــگـــن
دیـــگـــه نمـــیخـــوامـــت
نه اونـــــایـــــی کــــــه میگـــن
میــــــدونی تــــــو لایـــق بهـــتر از مـــنـــی!
سلام سوگند عزیزم
مرسی فدات شم
برآنچه گذشت
آنچه شکست
آنچه نشد
آنچه ریخت
حسرت نخور
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد .
سلام باران عزیزم
عزیز دلمی
بعضــے ۅقتــا ڪــﮧ נڵــҐ میگــیره
ҐےݜــےכּҐ کنــج اتــآق بــآ خــۅנҐ فڪــړ مےڪــכּم
آخــه ایــن چـــﮧ دنیــایــی هســتش خــدآآ؟
ےڪــے دشــمن ےڪــے נۅ๛ــت
ےڪــے قــاتــڵ ےڪــے נزנ
ادمــای مهــربــون و خــےڵــے خۅبــ خــےڵــے زۅנ از נ๛ــت میــرن
ای خــدآ ایــن چــﮧ ๛ړכּۅݜــتے بــۅנ ڪــﮧ اینــجور رقــم خــۅړנݜ؟
נۅ๛ נاړҐ ݜــاנ باݜــҐ...تــۅے قصــﮧ هــآ بآشــم
تــۅے رویــآ و چــﮧخــوآب כּقــݜ ﭛــړۅاכּﮧ بــﺂݜــم!!
قربونت
بعضــے ۅقتــا ڪــﮧ נڵــҐ میگــیره
ҐےݜــےכּҐ کنــج اتــآق بــآ خــۅנҐ فڪــړ مےڪــכּم
آخــه ایــن چـــﮧ دنیــایــی هســتش خــدآآ؟
ےڪــے دشــمن ےڪــے נۅ๛ــت
ےڪــے قــاتــڵ ےڪــے נزנ
ادمــای مهــربــون و خــےڵــے خۅبــ خــےڵــے زۅנ از נ๛ــت میــرن
ای خــدآ ایــن چــﮧ ๛ړכּۅݜــتے بــۅנ ڪــﮧ اینــجور رقــم خــۅړנݜ؟
נۅ๛ נاړҐ ݜــاנ باݜــҐ...تــۅے قصــﮧ هــآ بآشــم
تــۅے رویــآ و چــﮧخــوآب כּقــݜ ﭛــړۅاכּﮧ بــﺂݜــم!!
مرسی
TALE
از رویش
« زن جنس عجیبی ست ! چشم هایش را که می بندی دید دلش بیشتر می شود دلش را که می شکنی باران لطافت از چشم هایش سرازیرمی شود.انگار درست شده تا روی عشـق را کـم کند. »
چندین بار نوشتم و زیادتر فکر کردم
هنوز
یاد نگرفتم !!!
سلام همزبان خوبم
هنوز تردید دارید؟


منم دو به شک شدم
البته استثنا هم وجود داره همه ی زنها که اینطور نیستند
پسرم یاد گرفتید؟
سلام افسانه جان
اپت خیلی قشنگ بود
پ ن هات رو خیلی دوست داشتم
سلام شیما جونم
نگاهتون زیباست
شاید برایت عجیب است این همه آرامشم در مقابلت.....
خودمانی بگویم به آخر که برسی فقط نگاه میکنی
سلام الناز عزیزم
مرسی فدات شم