از بـــرای دیدنـــــت بی صــــبر و حـــیران آمدم چــون ردای زرد پایـــیز خرد و نـــالان آمدم
آمــدم مهربانـــی را زدســـتت حـــس کنــــم با هـــــزاران آرزو از کنـــــج رنـــــــدان آمدم
چون شقایق در دلم غوغاو شور وحدت است با ســبک بــــالان به قصـــــد جبـــران آمدم
خـــیز از بــالای شـب مـاه شــب تــارم ببیــن از برای عشـــق تو پاکـوب و رقصـــان آمدم
جـان مـن از دوریـت اندر غــم هجــران منــــم غرق در شوقت شدم در خان رندان آمدم
هستی ام را آن قمار چشم مستت درکشید من نسیمم بهر تو چـون باد و طوفان آمدم
ورطه عالـم به پیشت در نقـاب حسرت است دیـــده دریا کـــرده ام با عــطر خــوبان آمدم
مازیار کریمی( آرام)
پ.ن۱:نیا باران زمین جای قشتگی نیست . من از اهل زمینم خوب می دانم که گل در عقد زنبور است ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست می دارد
پ.ن۲ :هــــر وقت نتوانســــتی کســـی را فرامـــوش کنی بدان هـــنوز تو در خاطــرش هستـــی
درود[گل]
با مهربانیت معجزه میکنی ؛ من به پیامبری ات مدتهاست ایمان آورده ام ![گل]
-------------------------------------------------------------------
امیدوارم سیزده به خوبی براتون سپری شده باشه[گل]
سلام
ممنون از لطفتون
امیدوارم شما هم روز خوبی رو سپری کرده باشید
سلام رفیق
خیلی زیبا بود.
سلام
نگاهتون زیباست
دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی



چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا
بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود …
سلام آبجی خانم
سلام
سپاسگزر نگاه خوبتون هستم
سلام قشنگ بود
تو را سفید می نویسم که ازدحام تمام رنگ هاست
و عاشقانه می خوانم
عشقی که حاصل جمع تمام عاطفه هاست !
سلام زیبایی از نگاه زیبای شماست
ممنون از مهرتون
دوست عزیز خوشبختم چون منم آبانی هستم. امیدوارم همواره روزهای خوشی پیش رو داشته باشید. ممنونم از حضورتون خوشحالم کردید
من نیز روزهای خوبی را براتون آرزوندم
سلام و درود به دوسته خوبم.هم قالبه زیبات چشمو گرفت و هم مطالب زیبا ترت.خسته نباشی
تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه
یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو
یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو
در پی آن نگاه های بلند ،
حسرتی ماند و
آه های بلند!
از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
یک سیـــنه سخن به درگهت آوردم
چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد
عشق تو به تار و پود جانم بسته است
بی روی تو درهای جهانم بسته است
از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاه تو زبانم بسته است
گفتم دل را به پند درمان کنمش
جان را به کمند سر به فرمان کنمش
این شعله چگونه از دلم سر نکشد
وین شوق چگونه از تو پنهان کنمش
ای چشم ز گریه سرخ خواب از تو گریخت
ای جان به لب آمده از تو گریخت
با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از تو گریخت
سلام
از حضور گرم و حسن نظرتون سپاسگزارم
حماقت محض است وقتى به یادکسى باشى که دلش با تو نباشد....
.............................
سلام.مرسی که اومدی
سلام زهرا جون
عزیز دلمی
آنقدربغض هایم رافرو دادم و....
خندیدم که خداهم باورش شد چیزی نیست!
*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•**´`*•.¸¸.*´`*•.¸¸
مـے خــواهــم کمــے بـــروم
آטּ ســوے دنیــــا!
آنجــا کــہ آسمــاטּ،
پنجــره بیشتــر دارد
و خُــدا هــم،
دیــدے بهتــر
*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•**´`*•.¸¸.*´`*•.¸¸
دیگر حوصله ای نمانده است .
راستی ، مگر حوصله هم جزء آن چیزهایی بود که تو آورده بودی
که موقع رفتنت همه اش را بردی ؟!
*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•**´`*•.¸¸.*´`*•.¸¸
فراموشت نمی کنم
آنگاه که برای آخرین بار از من پرسیدی:من و زندگیت یکی را انتخاب
کن و من زندگی خود را انتخاب کردم و تو رفتی.
بی آنکه بدانی تو تمام زندگیم بودی...
سلام
ممنون نگاه وبتون هستم
تـــــــو صـــــادقانـــه دروغ بـــگــو
مـــن عــــاشقانـــه کـــاری خواهم کــرد
“مـــــاه” همیشــه پشــت ابــر بمــاند !
سلام
از حضور گرمتون سپاسگزارم
♥ مـ-ــــن "حــ ـــوآے" کـسـ ــے نــمے شومـــــ ♥
♥ کـ-ـه بــ ــه "هـ ــوآے" دیگـ ــرے بــ ــرود ♥
♥ تنهایے امــــ را با کـ-ـسے تقســ ــیمـ نـــمے کنـــــمــــ ♥
♥ کـ-ـه تنــــهایــمــــ بـ-ـگــ ــذارد ♥
♥ "روح خـــدآست" که در مـ-ـن دمـ-ـیـده شـ-ـده اسـ ــت ♥
♥ ((ارزان نمے فروشـ-ـمـ-ـش)) ♥
سلام
از نگاه خوبتون سپاسگزارم
سلام
ممنون از کامنتت
مطلبت بسیار عالی بود.
سلام
من نیز سپاسگزارم
توجه کردین یادگاری های روی دیوار و صندلی کلاس های دانشگاه
اموزنده تر از حرف های استاده!!!!
منتظرتم...
سلام هانیه ی عزیزم
خدمت می رسم نازنین
¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤
تو که رفتی پریشون شد خیالم
همه گفتن که من دیوونه حالم
نمی دونن که این دیوونه در فکر شفا نیست
که هر چی باشه اما بی وفا نیست
¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤ ¤•----•¤
[گل]
سلام سارا جان
ممنونم عزیز دل
اسمش را مے گذاریم בوست مجازـی
امــا آنـســو یــک آבم حـقـیـقـے نشـسـتــﮧ
خـصوصــیاتـش را کــﮧ نمـے تــوانـב مخفے کنـב
وقتے בلتنگے ها و آشفتگے هایش را مے نویسد
وقت مــے گــذارב بــرایــم، وقــت مــے گذارم بـرایش
نــگــرانــش مـــــے شـــــوم בلتــنــگــش مــــے شــوم
وقتے בر صحبت هایم بـﮧ عنوانِ "دوست" یاב مے شوב
مــطمــئن مــــے شــــوم کـــــﮧ حقــــیــقــــے ســت
هــرچــــنـــــב کــنــــــــار هـــــــم نــبــــاشـــیــم
هــرچنـב صـבاـی هم را هم نشنیـבه باشـیم
من بـرایش سلامتــے و شادـی آرزو دارم
هــــــــــرکــجـــــآ کـــــﮧ باشــــــد.
سلام
سپاسگزارم
سلام عیدتان مبارک
سلام
سال نو شما هم مبارک
مے گویـَنـב قِسمـَتـــ نیستـــ حِکمَتـــ اَستـــ !!
خـُבایـا . . .
مـَن مـَعنیِ قِسمـَتـ و حِکمَتـــ را نمے دانـَمــ
امـآ تـو مـَعنے طاقَتــــ را مے دانـے . . .
مـَگــه نــَه ؟؟؟
سلام
سپاسگزار نگاه مهربونتون هستم
. مـهـم نـیـسـت آدمـا پـشـت سـرم چـی مـیـگـن
مـهـم ایـنـه کـه
جـرات نـدارن تـوو روم اون حـرفـا رو بـزنـن . .
سلام
ممنونم
هـَر روز ، פֿــطـ פֿــَطــے هـآیـَمـ ، بــے مَعـنــے تـَر اَز כیـروز مــے شـَونـכ .. !
جـُز פֿــوכمــ ، هـَر ڪـے بـפֿــوـآنـכ ، פֿــنـכـہ اَشــ مــے گیـرَכ .. !
اَمـآ ...
مـَטּ هَـر ڪَـلمــہ رـآ بـآ بـُغضــ رـآهــے ِ ڪـآغَـذ مــے ڪـنَمــ
سلام عزیز دلم
ممنون قشنگم
سلام اجی جونی [چشمک]
دلیل تنهایی مان اینست ای دوست
دلمان پیش کسی است
که حواسش پیش ما نیست
و حواسمان پیش کسی است
که دلش پیش ما نیست[نیشخند][گل]
سلام به روی ماهت
ممنون قشنگم
ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜ
با بدیهای دیگران دل خویش را به سیاهی نیالاییم ، همواره ساز سادگیمان کوک باشد و نگاهمان امیدوار.
ارد بزرگ
ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜ
سلام شادی جون
الهی فدات
سلام وب زیبا و خوبی داری.امیدوارم موفق باشی
ممنون که سر زدی
سلام نسیم جان
قربونت
بـہ سَـلآمـتـے اونـے کــہ
مـیـتـُونـسـت ازت انـتـِقـآم بـگـیـره
مـیـتـُونـسـت تـُو جـَمـع خَـرابـت کُـنـہ
مـیـتـُونـسـت اشـکـت رو دَر بـیـآره
مـیـتُـونـسـت خُـوردت کُـنــہ ، لـِهـت کُـنــہ ، بـآهـآت بـآزے کـُنــہ
مـیـتُـونـسـت . . .
ولـے دلـش بـَر عـکـس ِ دل ِ تـُو ، نَـتـونـسـت . . . !
سلام
سپاسگزارم
کاش او بر می گشت، دل به عشقم میداد
مثل روز نخست، جان به جانم می داد
حس نمناکی عشق او به قلبم بخشید
آه اگر اینجا بود او مرا می فهمید
همه اندوهم را او ز جسمم بربود
لیک الآن کوهم، کاش او با من بود
چه بگویم با دل، حال پژمرده شدم
زبانم نارس، سخت دل مرده شدم
از نگاه دگران، من دگر دیوانه ام
او اگر با من بود، غم نشد همخانه ام
هردمی گویم:کاش که اوبرمی گشت
کاش که او بر می گشت
سلام
سپاسگزار نگاه سبزتون هستم
دوستش می دارم .
لبخندش را
فریبی نه که هدیه ای می انگارم
من همه ی سنگهایش را پرستیده ام و
آتش و
آب و خاکش را
من آفتابش را پوشیده ام و
عصاره ی ماهتابش را
پیاله پیاله نوشیده ام
دوستش می دارم
زمینی که تو روی آن راه می روی
سلام
مهرتان را سپاس
چقدر میتوان تحمل کرد
نبودنت را ؟
نداشتنت را ؟
ندیدنت را ؟
نخواستنت را ؟
سلام
سپاسگزار حضور گرمتان هستم
خداوند از بندگانش تنها دو انتظار دارد :
اول ، اقرار به نعمتها
دوم ، اقرار به گناهان ...
اولی برای آنکه نعمتها را افزایش دهد و دومی برای آنکه گناهان را بیامرزد ...
سلام
سپاسگزار مهرتون هستم
گفتـ ـمـ ـش د♥ل مـ ـیخـ ـری؟ پـ ـرسیـ ـد چـ ـند
گفتـ ـمـ ـش د♥ل مـ ـال تـ ـو تنـ ـها بخـ ـند
خنـ ـده کـ ـردو د♥ل زدسـ ـتانـ ـم ربـ ـود
تـ ـا بـ ـه خـ ـود بـ ـاز آمـ ـدم او رفتـ ـه بـ ـود
د♥ل زدسـ ـتش روی خـ ـاک افتـ ـاده بـ ـود
جـ ـای پـ ـایـ ـش روی د♥ل جـ ـامـ ـانـ ـده بـ ـود
سلام
حضور سبزتان را سپاس
روزهای سختی رو میگذرونم !!!
وقتی که نیستی همه چیز تنگ میشود
نفسم
دنیایم
دلم !
باز هم سپاس
حــّـوا را دیــدمــ ـ ـ . . . کـولـی شـده بــود ! ! !
بــه هــر گــوشــه از ایـن دنـیــا سرکـــ می کشـیــد ،
پـــیِ آدمــ ـ ــ میــگــشــتـــ . . .
سلام
ممنونم
mer30
سلام
خواهش می کنم
سلام بر شما
شعر زیبایی نوشتید ولی چه خوب بود در اول سال به میمنت شعر شاد و پرامید و بی حسرت در جلوی دیدگان ثبت می کردید.
بر ما سالی گذشت
بر زمین گردشی
بر روزگار حکایتی
امید که آن کهنه رفته باشد، به نکوئی
و این نو آمده باشد به برکتی
سلام
سپاسگزار مهرتون هستم امیدوارم که سالی پربرکت همراه با شادی و آرامش داشته باشید
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی توام …
سلام
مهرتان را سپاس
راهی که به بهشت می رود، نزدیک است
من به آن راه دور دست می روم
راهی که تنها به خدا می رسد.... آمین
سلام روشنک عزیزم
قربونت
معمای جالبی از دکتر حسابی
سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند.
قیمت ساعت ۳۰ هزار تومان بوده و هر کدام نفری ۱۰ هزار تومن پرداخت میکنند
تا آن ساعت را خریداری کنند…
بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت ۲۵ هزار تومان بوده.
این ۵ هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان
شاگرد ۲ هزار تومان را برای خود بر میدارد
و ۳ هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)
حال هر کدام از آنها نفری ۹ هزار تومان پرداخت کرده اند . که ۳*۹ برابر ۲۷ میشود
این مبلغ به علاوه آن ۲ هزار تومان که پیش شاگرد است میشود ۲۹ تومان
هزار تومان باقیمانده کجاست ؟
طراح سوال : دکتر حسابی
.
.
.
.
.
.
و اما جواب
معما تا جایی که شاگرد دوهزار تومان رو برای خود و سه هزار رو به آنها پس میدهد درست است اما مشکل اینجا وجود داره که وقتی نفری ۱۰۰۰ میگیرن در واقع نفری ۹۰۰۰ تومان پرداخته اند که ۹۰۰۰*۳=۲۷۰۰۰ و + ۲۰۰۰ میشه ۲۹۰۰۰ تومان!!!!
اشتباه همین جاست که نباید ۲۷ رو با ۲ جمع کرد و درواقع باید آنها رو از هم کم کرد.(۲۵+۲ تومان پول شاگرد =۲۷)
یعنی سه نفر ۳۰۰۰۰ تومان پول دادند که سه هزار تومان رو شاگرد به آنها برمیگرداند پس آنها ۲۷۰۰۰ تومان دادند که ۲۰۰۰ تومان رو شاگرد برداشته و ۲۵۰۰۰ هزار تومان رو بابت پول ساعت پرداخته اند. به همین سادگی.
سلام
معمای جالبی بود
ممنونم
دُختـَرے نیسـتـَم کـه هـَرزگـــے کـُنـَم!
زنـانگــے وَ مـُـحَـبـَتم را بـا هـَر مــردے تقسـیم نمـے کنم
عـشـقَم تنها خــاص ِ یکـــ نـفر اَســت
غـَرق ِ عـــــشــــــق خواهــم کرد آنکه خاص ِ من باشـد
طــورے کـه بـــے نیاز شـود از عـشق، ســیرابــ شـود از زندگـــے ...
تا جــان به در بـَرَم، آغوشـَم تنها سـَهم اوسـتــــ
سلام دلارام عزیزم
ممنون نازنین افسانه
میخــــــواهم عوض شوم!
چرا بایـــــد دلتنگ آغوشت باشم؟
میخـــــــواهم تو دلتـــــنگ آغوشَـــم باشــــی!
میخـــواهم آن سیــــبِ قرمزِ بالـــای درخــــــت باشـــــَم
در دورتـــــرین نـــقطه... ... دقت کن!!!
رسیدن بـــــه مَــــن آسان نیـــــست
اگر هِـــمـَتـَش را نـَـــداری
آسیــــبی به درخت نــــزن
بـــــه همان سیــــب های کِرم خورده ی روی زمــــــین قانـــــــــــــع بــاش!
سلام
ممنون نگاه خوبتان هستم
عاشقانه مردم اگر در آغوشت
من را از خواب دروغ هایت بیدار نکن
شاید دنیا دیگر پایانی نداشت...
سلام
سپاسگزار مهرتون هستم
سلام افسانه ی عزیز
امیدوارم خب خوب خوب باشی و دهانت پر باشد از عطر گلهای بهار
ممنونم از سر زدنت
نمیدونم شعرها مال خود شماس یا نه
به همین دلیل نظری نمیدم اما وبلاگ ماهی داری
بازم در ارتباط باش عزیزم
از خودت بیشتر بگو
و بعدش اینکه چرا اطلاعاتی از خودت نذاشتی؟پروفایلت روفعال کن
سلام
ممنون از لطفتون
از حسن نظرتون سپاسگزارم
اگر روی کلمه ی افسانه کلیک کنید پروفایلم رو می بینید
باز هم سپاس
متاسفانه یا اشکال از بروزر منه یا چیزی غیر از شعرها نیست
بی بهانه
برای کسی مینویسم که
وجودم به وجود او وابسته است و بی او تنها ترینم . . .
سلام
مهرتان را سپاس
افسانه ی عزیز تنستم ببینم پروفیل رو..
پس شما هم پاییزی هستید
منم که کرمانشاهم
زیاد دور نیست
همدان...
بازم برام پیام بذارید و از خودتون و شعرهاتون من رو بیخبر نذارید
پس شما هم متولد فصل زیبای پاییز هستید؟
من چند بار کرمانشاه اومدم
مردمان کرمانشاه انسانهای خوبی هستند
سلام افسانه خانم.خوبی؟
ممنون که به وبم اومدی و نظر دادی
درسته اون شخص خیلی وقیح و بیتربیت بود
متاسفم که همچین ادمهایی وجود دارند
سلام زهرا جونم

خواهش می کنم
چه عرض کنم
من بهاریم ام
۲۲فروردین روز تولدمه
انشالله که مبارک باشه
حالم اصلا خوب نیست............
احساس بدی دارم،حس خنده بر یک درد ...
مثل لمس یک تن بی جان و سرد ..
مثل مردن،اما آهسته ..
مثل زجر های ممتد و پیوسته ..
خستگی بر جان من چیره شده ..
همه دنیام در نظر تیره شده ..
احساس بدی دارم،حالم بــــــــــد است
سلام
سپاسگزار مهرتون هستم
خیلی آرام و آهسته می گویم:
دوستت دارم♥
صدایم را می شنوی؟؟؟
فریاد نمی زنم چون می ترسم مردم اینجا
♥عشق♥
مارا چشم بزنند...
سلام قشنگم

الهی فدات چشای قشنگت بره افسانه
به اسم معلم مهربان لینکتون کردم افسانه بانو
محبت کردید
اید پایان...
شاید یک آغاز...
پایان یک راه...
و آغاز راهی دیگر...
راهی پر از خواستن ها...
بایدها...
و شدن ها...
سلام
مهرتان را سپاس
سلام آپم منتظرم
سلام
خدمت رسیدم
TALE میخوام یه در گوشی که رو دلم مونده بهت بگم ، اینکه :
" دوست نداشتن تو خیلی سخت است ! و دوست داشتن تو سخت تر !!
ایکاش در وادی« انسانها »
نبودی ؛
تو را همان جایگاه« آدم ها »
بس"
سلام همزبان خوبم
در یک روز خزان پاییزی
پرستویی را در حال مهاجرت دیدم
به او گفتم:
چون به دیار یارم می روی
به او بگو دوستش دارم ومنتظرش می مانم.
بهار سال بعد
پرستو نفس نفس زنان آمد.
و گفت:
دوستـــــش بدار ولی منتظــــــــرش نمـــــــــان
سپاسگزار م
میخــــــواهم عوض شوم!
چرا بایـــــد دلتنگ آغوشت باشم؟
میخـــــــواهم تو دلتـــــنگ آغوشَـــم باشــــی!
میخـــواهم آن سیــــبِ قرمزِ بالـــای درخــــــت باشـــــَم
در دورتـــــرین نـــقطه... ... دقت کن!!!
رسیدن بـــــه مَــــن آسان نیـــــست
اگر هِـــمـَتـَش را نـَـــداری
آسیــــبی به درخت نــــزن
بـــــه همان سیــــب های کِرم خورده ی روی زمــــــین قانـــــــــــــع بــاش!
سلام عزیز دل افسانه
محبت کردید نازنینم