می شود بی تو از این شهر سفر کردن و رفتن بی پــیامی به تو با قهــر گذر کــــردن و رفـتن
می شــود صفحـه ی هر خاطـره را پاره نمـودن می شود یاد تو را دست به سر کردن و رفتن
مـی شـــــود دورتــر از ســـیطره تیــر نگـــاهــت بــه بلــندای تـــو از دور نظـــر کـــردن و رفتــن
می شود عهــد تو را مثل تو یکسویه شکستن همه عمر به انــــدوه تو ســـر کردن و رفتن
می شــود به دریـــا زد و بیـــهوده شــــنا کـــــرد بی هراس از شکم موج خــطر کردن و رفتـن
ولی ای دوست به قرآن که حقـیقت به جز این است
کــی شــود یک نفس از عشق حــذر کردن و رفتن
پ.ن۱: رمز آرامش این است منتظر کسی نباشی که منتظرت نمی ماند
پ.ن۲:یک روز یک جایی ،یک غریبه .می شود همان اتفاق ناخوانده زندگیت !که سالها به آرزویش نشسته بودی.اما او فاتحه ی کل زندگیت را یک جا میخواندو می رود ... !
بگذار لحظه ،لحظه باشد
نه دیروز
نه فردا
در لحظه ها جاری باش،
نه مانند مرداب در گذشته ساکن
قدر بدان لحظه ها را
چون آب رفت...
لحظه ها را گذراندیم تا به خوشبختی برسیم
غافل از اینکه لحظه ها همان خوشبختی بودند
سلام نازنین مهربانم
من دلم تنگ می شود
برای تو
برای هرآنچه که تکانم می دهد
تـــــا تــامل خـــویش
بـــــــرای خاطراتمان
هـــمــیــشـــﮧ نـــــﮧ
ولــــﮯ گـــاهـــﮯ
مــیــاטּ بـــوבטּ و خـــواســتـטּ
فـ ـاصـلـــﮧ مـــﮯ اُفــتــב
وقـ ـتــهــایـــﮯ هـــســت کــــﮧ
کــســﮯ را بـــا تــمـــاҐ وجــــوב میخواهــــﮯ
ولــــــﮯ نــــبـــــــایــــב کــنـــارش بــــاشـــﮯ ..
سلام

خودم که نه ولی فکر کردنم دلم داره پیر میشه...
مهرتان را سپاس
عالی...
سلام
ممنونم
تاب ندارد شمـــــعم آتـــــــش زند پروانه را
در آینه خود را می نگرم گوید نگاه دیوانه را
سلام
میدونی قشنگیه زندگی به چیه ؟؟؟
به این که وقتی داری غرق میشی یاد بگیری شنا کنی !!!
سپاس از مهرتون
پناهم می دهی امشب ؟ میان آب و گل رقصان ،
میان خار و گل خندان در آن آغوش نورانی ،
پناهم می دهی امشب ؟ دل و دین در کف یغما و من
تنها در این هنگام روحانی ، پناهم می دهی امشب ؟
پناهم می دهی امشب ؟ میان آب و گل رقصان ،
میان خار و گل خندان در آن آغوش نورانی ،
پناهم می دهی امشب ؟ دل و دین در کف یغما و من
تنها در این هنگام روحانی ، پناهم می دهی امشب ؟
سلام
ســــڪـ ـ ـــ ـ ـــوت خـطـرنـاڪــتـر از حـرفــــ هـاے نیــشـدار اســتــــ ...
ڪـســــے ڪـﮧ ســــڪــ ـ ــــ ـ ـــوت مــــے ڪـنـد
روزے حـرفــــ هـایــش را ســــرنـــوشــ ــ ــت بــﮧ شـمـا خــواهــد گــفــتــــ
سپاسگزار مهرتان هستم
دلتنگیـ یعنیـ اینکهـ ، بشینیـ و بهـ خاطراتتـ باهاشـ فکر کنیـ . . .
اونوقتـ یهـ لبخند بیاد رو لبتـ . . .
ولیـ چند لحظهـ بعد ، شوریـ اشکایـ لعنتیـ . . .
شیرینیـ اونـ خاطراتـ رو از بینـ ببرهـ . . .
سلام نازنینم
جـــــای خالی تو پر نمی شود
دریــــــــــــــــــــــا ، دریـــــــــــــــــــا
آسمــــــــــــان ، آسمـــــــــــــــــــان
آبی تر از این حرفهایی
مِـــــــــهر "از همه بریدم تا مهربان بماند
نامِــــــــهربان من رَفت با "دیگَــران" بماند
سلام...ممنون از حضورت بازم بیا
سلام پریای من

بین این آدمها!!!! باید فقط و فقط و فقط عاقلانه زندگی کنی
نه عاشقانه
بعضی آدما
فقط میان تو زندگیت
که خاطره بشن!!
همین…
سلام به روی ماهت
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید
سلام
آرامـــش یعنــــی :
هـر وقت قهـــر کــــرد ؛
مطمئــــن بـــاشـی کـــه تـــا آشتـــی کنـــین هیـــچ کسی جـــات رو
نمی گیــــــره ...
نیا باران...عاشقانه اش نکن
منو او ما نشدیم....
میگویند مرگ حق است..خدایا حقم را میخاهم...
سلام عطیه ی قشنگم
مرا دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم ترسم که از درون دودی برافروزد...
سلام
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی !
چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!
چه بیرحمانه! من سوختم
آپم بیای خوشحال میشم..[گل]ضمنا الان برای آپ1/12/91 دعوتید..[گل]
سلام
به خدا می ترسم..نه از مرگ
که از دست های خالی ام
و فرصت های بندگی
که یکی پس از دیگری
از دست داده ام..
لحظه های دیداری که
خواب ماندم
و به قرار نرسیدم..
حتما
سلام. وبلاگ قشنگی داری بدون اغراق می گم. متن های زیبایی بودن.و ممنون از حضورت. موفق باشی
سلام
نگاهتون زیباست
من نیز از شما سپاسگزارم
سلام دوست عزیزبا احترام دعوتین به دفتر شعرم و کار جدیدم
و منتظذ نظرات خوب و نگاه سبزتون هستم
سلام نازنینم
خدمت می رسم
زنده ام...نه از جانی که مانده...
از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده اند و کوتاه نمی آیند...!!!
سلام
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
سپاس از مهرتون
آدم ها لالت میکنند و بعد میپرسند چرا ساکتی...واین خنده دارترین نمایشنامه ی عالم است...
سلام مانیای من
در باغ دلم یک گل شاداب ندارم *
از لذت دیدار شما خواب ندارم
صد دفتر صد برگ پر از شعر سفید است
در شان شما
یک غزل ناب ندارم*
سلام جانم
خیلی قشنگ بود..
رمز آرامش..عالی بود
سلام مهربانم
الهی فدای نگاه مهربونت
بهش بگی دوستش داری ؛ پررو میشه و میره !
بهش نگی دوستش داری ؛ ناامید میشه و میره !
بهش محبت کنی ؛ خوشی میزنه زیر دلش و میره!
بهش محبت نکنی ؛ از یکی دیگه محبت میگیره و میره!
خلاصه اومده که بره .... خودتو خسته نکن
سلام جوانه ی من
برایت چه بخواهم ز خدا؟
عشق محتاج نگاهت باشد
خلق لبریز دعایت باشد
ودلت تا به ابد وصل خدایی باشد
که همین نزدیکیست
شاد بودم، ولی شکسته شدم
باورت می شود که خسته شدم؟؟
غصه ها در دلم تل انبارند
با تو خوبم...اگر که بگذارند!!
چه تلخ است
که او همه زندگی تو باشد تو اما
در کتاب قطور زندگی او جایی نداشته باشی!
چه تلخ است!!!
...

حالا که آمده ای
کنارم بنشین
بخند
دیگر برای پیر شدن فرصتی نیست..
حالا که آمده ای
همین یک کلمه کافی ست
"آمده ای"!!!
سلام افسانه جان
امیدوارم خوب باشی و لحظاتی به زیبایی پروانه های رنگارنگ پیش رو داشته باشی....
بهترین ها تقدیم به وجود نازنینت!
این من هستمـــــ که وفادار خواهمــــــ ماند

این تو هستیــــــ که تنها بی وفاییـــــــــ از تو جا خواهد ماند!
این من هستمــــــ که آخرش میسوزمـــــــ
این تو هستیــــــ که میرویـــــ
و من با چشمهای خیســـــ به آن دور دستها چشم میدوزمــــــــ
سلام به روی ماهت
قربون دل مهربونت
سلام.عالی بود.منتظر قدوم سبزتان هستم.

























با دوستانتون بیایین و نظر دهی یادتون نره.
تو آیا دیده ای وقتی خطائی می کنی اما ، ...
ته قلبت پشیمانی ، ...؟!
و می خواهی از آن راهی که رفتی ، باز گردی ، ...
نمی دانی که در را بسته او یا نه ؟ ...!!
یکی با اولین کوبه ، به در ، ...
آهسته می گوید : بیا ای رفته ، صد بار آمده ، باز آ ، ....
که من در را نبستم ، منتظر بودم که بر گردی ، ...!!
و هنگامی که می فهمی دگر تنهای تنهایی ، ...
رفیقی، همدمی ، یاری کنارت نیست ، !!
و می ترسی که راز بی کسی را ، با کسی گوئی ...
یکی بی آنکه حتی لب گشائی ، ...!!
به آغوشی ، تو را گرم محبت می کند با عشق ...
تو آیا دیده ای ، ؟!!
وقتی که بعد از قهر و بد عهدی ، ...
به هنگامیکه بر سجاده اش با قامت شرمی ، ...
به یک قد قامت زیبا ، تو می آیی ، ...
به تکبیری ، تو را همچون عزیز بی گناهی ، راه خواهد داد ، ...!!
و می پوشاند او اسرار عیبت را ، ...!!
و از یاد تو هم ، بد عهدی ات را پاک خواهد کرد ، ...!!
جواب آن سلام آخرت را ، برتو خواهد داد ...
و با یک نقطه در سجده ، تو گویا باز هم ، در اول خطی ، ...
خدا را دیده ای آیا ؟
سلام ترنم عزیزم

خدمت می رسم نازنینم
هـنـــوز تکه ای از تو در من است...
کـه گـاهـی
لعـنـتی بـد جور
دلتـنگت مـی شـود !!!
یکــی از بــدتــرین ظلـــم هـــایــی کـــه "عطــــرها" و "آهنگهــــا" بـــه مــــا میکنـــن...
اینـــه کــه بــــدون اجــــازه هـُــــلــــــمون میــدن وســـط خـــاطـــرات ![گل]
سلام
هـ ـر کـ ـه آیـ ـد گـ ـوید:
گریـ ـه کـ ـن، تسکیـ ـن اسـ ـت
گریـ ـه آرام دل غمگیـ ـن اسـ ـت
چنـ ـد سـ ـالی اسـ ـت کـ ـه مـ ـن می گریـ ـم
در پـ ـی تسکینـ ـم
ولـ ـی ای کـ ـاش کسـ ـی می دانسـ ـت
چنـ ـد دریـ ـ ــا
بیـ ـن مـ ـا فاصـ ـله اسـ ـت
مـ ـن و آرام دل غمگینـــــــــم...!!
مهرتان را سپاس
سلام
ڪِبــــــریــت بِڪِـــــــــش . . .
تـا ، سِتـــــــارهاے بِــــــﮧ شَــــب اِضــافِــــــــﮧ ڪُنیــــــــم ،
وَ خ ــــــــــیـره شـــو ،
بِـــــــﮧ مَـــــــردُمــــاטּِ تَنــــهـایــــے ،
ڪِــــــﮧ دَر آسِمـــــــــاטּ ،
سیــــــگار مےڪِشَنــــــد . . .
سلام
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد
سپاس
گاهی وقت ها لازم است روی یک کاذبنویسی تعطیل
وآن را بچسپانی پشت شیشه ای افکارت.
رحت باشی:دراز بکشی:دستت را بزاری زیره سرت:سوت بزنی.
وبخندی به افکاری که پشته شیشه صف کشیده اند
سلام
چرا غمها نمی دانند
که من غمگین ترین غمگین این شهرم
بیا ای دوست بامن باش
که من تنهاترین تنهای این شهرم
سلام دوست عزیز
از حضور گرمت ممنونم ..چه تصویر زیبایی گذاشتید ...
ولی خیلی محزون وغمگین هست ...البته شعر هم فوق العاده ست ...
شاد وموفق باشید .
سلام آهوی عزیزمن

هر چه هست از نگاه زیبای شماست
از حسن نظرتون سپاسگزارم
ناگهان ...
از تصور آنکه دلت برایم تنگ شده باشد
دلم ضعف می رود
چه آرزویی بالاتر از آنکه ...
تو به من ...
وابسته شده باشی؟!
سلام
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
مهرتان را سپاس
اِنـصـــآفــــ نـیـستــــــ
کــه دُنـیــآ آنـقـَـدر کـوچَـکـــــ بـآشـَــد
کــه آدَمـ هــآی تـکـرآری رآ روزی صـَـد بــآر بــِبـیـنــی
و آنـقـَـدر بـُزرگــــــ بــآشَــد
کــه نـَتـَـوآنـی آن کَـسـی رآ کـه دلـَتـــــ مـیـخواهــَـد،
حـَـتــی یـِکــــ بــآر بـبــیـنــــی...!!.
کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد! لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟! دلتنگی معنی ندارد... درد دارد
سپاس
مـا بـدهکـاریـم بـه یـکدیگـر..
و بـه تمـام دوستـت دارم هـای نـاگفتـهای کـه
پشـت دیـوار غـرورمـان مـاندنــد
و مـا آنهـا را بـلعیـدیم تـا
نـشان دهیـم منطـقی هستـیم...
من دیوانه نیستم
فقط کمی تنهایم
همین!
چرا نگاه می کنی؟
تنها ندیده ای؟
به من نخند
من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم…
سپاسگزار مهرتان هستم
گاهے اوقات
شاید تنها شادے زندگے ام این است
که هیچ کس نمے داند تا چه حد غمگینم !!
آفتاب پنجره را میشناسد حتی اگر بسته باشد
مهتاب به دبدارم می آید حتی اگر چشمانم بسته باشد
و دل هوای تو را دارد حتی اگر شکسته باشد.
سپاسگزار حضور گرمتون هستم
گآهــے بـہ جـ ـآیـے مے رِسَــב ...
ڪﮧ آבَمـ בَســتـ بـہ خــوבڪُشـ×ـے مـے زَنـَ ـב ...(!)
نـَﮧ ایـنـڪﮧ تـیـ×ـغ بـَرבارَב رَگـَـ×ـش رآ بــِزَنــَـב ... نـَﮧ
قـِـیـ ــבِ اِحـسـآسَـ×ـشـــ رآ مـے زَنـَב (
سلام قشنگم
زمستان را باور نکن...!
هوای بی تو سرد تر از این حرفاست!
سلام افسانه جان...
ببخشید نگرانت کردم..نت نداشتم...
بازم بیا پیشم
سلام
نگران؟؟

من؟
خدمت می رسم
عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است
گوش کردن نیست ، درک کردن است
دیدن نیست ، احساس کردن است
جا زدن و کنار کشیدن نیست صبر کردن و ادامه دادن است
حتی تنها . . .
سلام
زندگی زیباست
زشتیهای آن تقصیر ماست
در مسیرش هرچه نازیباست
آن تدبیر ماست
زندگی آب روانیست
روان می گذرد
آنچه تقدیر من و توست
همان می گذرد
عاشقی را شرط اول
ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد
فرهاد نیست
عاشقی مقدور هر عیاش نیست
غم کشیدن صفت نقاش نیست
ممنون از نگاه خوبتان
دلم برای کسی تنگ است که میدانم دلش برای من تنگ نخواهد شد!!!
سلام
تمام خیالم از(غم) لبریزاست..
خیالم کوچک نیست
غم بی نهایت است....
سپاس از حضور گرمتون
سلام افسانه خانم ممنون که بهم سر زدی . راستش نوشته هاتو میخونم کیف میکنم ولذت می برم اگه چهار تاانسان مثل شما نبود توی این آدمهای آهنی به خدا وحکمتش شک میکردم ولی وقتی کسانی مثل شما با احساس پیدا میشه آدم امیدوار میشه من که انرزی میگیرم.
سلام
نظر لطفتونه
من عقیده دارم که:
یک بار و فقط یک بار می توان عاشق شد …
عاشق زن ،
عاشق مرد ،
عاشق اندیشه ،
عاشق وطن ،
عاشق خدا ،
عاشق عشق …
یک بار و فقط یک بار …
بار دوم دیگر خبری از جنس اصل نیست !
قبول که ما T دو خط موازی





هیچگاه به همدیگر نمی رسیم
فقط
کمی فاصله را کمتر کن
می خواهم بهتر ببینمت …!
سلام
وقتی پایت خواب می رود
نمی توانی درست راه بروی
لنگ می زنی!
وقتی قلبت خواب می رود
نمی توانی درست فکر کنی.
عاشق می شوی !
سپاسگرارم
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم
و نترسیم از مرگ
سلام نازنینم
دو چیز حیرانم می کند:
یکی آبی دریا که می بینم و می دانم که نیست...
ودیگری صفای باطن زیبایت که نمی بینم و میدانم که هست
دوباره آسمان این دل ابری شده .
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم.
میخوانم و اشک میریزم ، آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند.
در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا .
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که پرنده در قفس اسیر است و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی که در آسمان آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته است.
دلم گرفته است مثل لحظه تلخ غروب ، مثل لحظه سوختن پروانه ،
مثل لحظه شکستن یک قلب تنها .
دوباره خورشید می رود و یک آسمان بی ستاره می آید و دوباره این دل بهانه میگیرد.
به کنار پنجره میروم ، نگاه به آسمان بی ستاره .
آسمانی دلگیرتر از این دل خسته
سلام مهساجان
گاهی گمان نمیکنی و میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
گاهی هزار دوره دعا بی استجابت است
گاهی نگفته قرعه بنام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود…
اعتراف میکنم
این همه واژه را بیهوده هدر می دهم !
باور کن .!.!.!
یک نگاه من ...
جایگزین تمام این واژه هاست ....
upaaaaaam refigh
[گل]
سلام
چه بسا خداوند هر گره ای که در کار ما می اندازد همچو گره های قالی باشد که نهایتا قصد دارد با آنها نقشی زیبا را بیافریند
مهرتان را سپاس
گاهی اوقات چقدر ساده عروسک می شویم
نه لبخندی می زنیم
نه شکایتی می کنیم
نه اشکی می ریزیم
فقط
احمقانه سکوت می کنیم
.....
سلام
برای خــــــــــــــــودت زندگی کن
برای دیگری زندگــــــــــــــــی باش . .
ممنون از لطفتون
انقدر حقمون رو خوردن که وقتی میگیریمش فکر میکنیم هدیهست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرسی
سلام پری مهربان من
دلم،
پر از زخم هایی ست
که قرار است وقتی بزرگ شدم
فراموششان کنم
وقـتـی کـسی رو پـیـدا کــردی ؛
کــه کنـارش بــدون هـیچ دلـیـلـی ،
فـقـط بـه خـاطـر ایـنـکه کـنارشـی ! خـوشـحـالــی ....
دیـگه بـه درک کـه بـقیـه چـی مـیـگـن !
کـنـارش بـاش و از کـنـار هــم بــودن لـــذت بـبـر ...
سلام
چشم هاراباید شست جور دیگر باید دید
واژه هارا بایدشست
واژه بایدخودباد,واژه بایدخودباران باشد...
سپاسگزارم
ســـــــــــــــــلام...!
ممنون از حضورت...!
وب خوبی داری...!
بازم بهم سر بزن...!
سلام مهتاب عزیزم

قربونت عزیز
حتما
دور که میشوم، نزدیکتر می آید…!
نزدیک که میشوم، دورتر میرود…!
انگار که این ” فاصله ”
همیشه باید به شکلی رعایت شود !
.
سلام قشنگم
دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √
غــــم . . .؟ حــاضــر √
درد. . .؟ حــاضــر √
...
دوری. . .؟ حــاضــر √
عــشــق. . .؟بلندتر میخوانم ، عشق . . . ؟
باز هم نیامده؟؟؟ ... غیبت هایش ازحد مجاز چندیست که گذشته ،
اخراجش میکنم!
با اینکه نمیشود ، اما زندگی را ادامه میدهم!
سلام گرامی . ممنونم از حضور صمیمی شما . مطالبتان دلنشین است ؛
وحشت از عشق که نه ؛ ترس من فاصله هاست ! وحشت از غصه که نه ! ترس من خاتمه هاست! بسیار زیبا بود .
موفق باشید
سلام صبای بزرگوار

من نیز سپاسگزار حضور گرمتون هستم
بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
یا آنکه گدایی محبت شده باشد
دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک
تبدیل به غوغای حسادت شده باشد
ممنون از لطفتون
گاهی اوقات چقدر ساده عروسک می شویم
نه لبخندی می زنیم
نه شکایتی می کنیم
نه اشکی می ریزیم
فقط
احمقانه سکوت می کنیم
سلام طاهره ی نازم

سعی کن تو زندگی درخت باشی ؛
که اگه کسی بهت لگد زد !
شکوفه بارونش کنی !
من و این داغ در تکرار مانده
من و این عشق بیدار مانده ،
مپرس از من چرا دلتنگ هستم
دلم بین در و دیوار مانده . . .
سلام مهربانم
امروز روز دیگریست…
یه روز از همان روزهای بی تو…
در به در این کوچه و آن کوچه…
می دانم که انتهای یکی از همین کوچه ها منتظری
با هرچه عشق

نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود
راه تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو
می توان گشود
سلام افسانه جان. از حضور مهربانت ممنونم بانو
چقدر این آیکونها بامزه هستند
سلام نازنین من
این از همه بامزه تره
اگر در دل شوق و عشق داری از زندگی خود بهره بسیار به دست آر
چون عشق همواره آدمی را به سوی کمال راه می نماید.
قول داده اَم...
گاهـــﮯ
هَر اَز گاهـــﮯ
فانـــوس یادَت را
میاטּ ایـטּ کوچه ها بـﮯ چراغ و بـﮯ چلچلـﮧ، روشَـטּ کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـטּ هَماטּ منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهاے بـﮯ خواب و بـﮯ خاطـــِره
میاטּ این کوچـﮧهاے تاریک پَرسـﮧ میزَنـَم
اَما بـﮧ هیچ سِتارهے دیگـَرے سَلام نَخواهــَـم کَرد...
خیالَت راحَت
سلام
اگــــــــه یکــــــــیــــــــ هســــــــت کــــــــه به فکــــــــر خوشــــــــحــــــــال کــــــــردنتــــــــه
ایــــــــن یعنــــــــیــــــــ خوشــــــــبختــــــــیــــــــ
سلام عزیزم
آدم ها هم مثل میخها وقتی جهتشان را گم می کنند تاثیرشان را از دست می دهندو شروع به خم شدن می کنند .هدفمند زندگی کردن برای ما کلید هوشیاریست.
پی نوشتهاتو دوس دارم گلم
سلام به روی ماهت

برای آمدنت عاشقانه منتظرم
برای شنیدن صدای تو اشک میریزم
سایه وار بیا و تمام تارهای تنهایی و غم را پاره کن
بیا تا بی انتها ترین مرثیه ها پایانی خوش داشته باشد
ممنون نازنین افسانه
به آتش نگاهش
اعتماد نکن !
لمس نکن !
به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند،
به سرزمینی بی رنگ !
بی بو و ساکت
آری،
بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو !
اگر خو
استار جاودانگی عشقی
سلام نازنینم
نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت،
تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی.