مرا با عشق سنجیدند ورفتند دل گرم و صبورم را شکستند به رسم دوستی دستم گرفتند هنر مندانه دستم را شکستند برای پر زدن پرواز کردند ز بام من به هر بامی پریدند صدای ساز من ناساز کردند برای اشک من هم ناز کردند همه شبهای من بی خواب کردند به روز عشق زمن یادی نکردد به من تبریک هم حتی نگفتند غریبانه عبور کردند و رفتند به روی تیرگی های عیانم رفیقانم بخندیدند و رفتند مرا دیوانه نامیدند و رفتند عصای راه دورم را شکستند گذشتم از گناهان کبیره ولیکن غرورم را غرورم را شکستند |
پ.ن : گاهی شاید لازم باشد از یاد ببریم یاد آنهایی را که با نبودنشان بودنمان را به بازی گرفتند
فکر میکنم به بازی ِ تقدیر و پیچیدگی ِ سرنوشت .
به خودم و خودت که چطور تو یه روز پائیزی هم مسیر شدیم و تو نیمه ی بهار , همدل ....
فکر میکنم به تو , که برام عزیزترینی ....
و دورترین ...
چقد سخته عزیزترینت
, دورترین باشه ..
. خیلی سخته !!!
چشمانم را که می بندم ...
مهربانیِ نگاهت نقش می بندد .. در ذهنِ کوچکم ...
و یادم می افتد که .. چقدر با نگاهِ من مهربان بودی ...
مرسی از نگاهِ پُر لبخندت
قربونت برم منـــــــــ
وقتی هستی اذیتت میکنم..
وقتی میری میبینم چقدر وجودت واسم تاثیر داره..
آرامشت..
حست..
نگاهت..
صدات..
اما کاش نمیرفتی..
میترسم بخوابم..
میترسم خواب بد ببینم..
سلام عزیز دل من
مرا ببخش .. اگر که نگاهت را طلب کردم
مرا ببخش .. اگر که عاشقانه نگاهت کردم
مرا ببخش .. اگر که در یک لحظه بی خبری
تو را به خلوت خودم .. جانِ دل صدا کردم
بیا حواسمان را پرت کنیم
مال هر کس دورتر افتاد
عاشق تر است ...
اول من ...
حواسم را بده
تا پرت کنم !!!
سلام
آرزوهای من بزرگ نیست...
محال هم نیست
فقط...
فقط کمی متفاوت است!
سپاســــ
سلام
به ابجی خوبم افسانه ی عزیز
خواهش میکنم قابل تعریف نیستم
دل زیبا پسند شما شاد باد
سلام برادر خوبمـــــ
خیلی خوشحالم که دوباره خوانده ی غزلیات زیبای شما هستم
سپاســـــــــ
زیر باران بیا قـدم بزنیــــم
حـــرف نشنیده ای به هم بزنیــــم
نو بگوییم و نو بیاندیشیم
عادت کهنه را به هم بزنیم
و ز باران کـــمی بیاموزیم
که بباریم و حرف کم بزنیم
کم بباریم اگر، ولی همه جا
عالمی را به چهره نم بزنیم
چتر را تا کنیم و خیس شویم
لحظه ای پشت پا به غم بزنیم
سخن از عشق خود به خود زیبا است
سخن عاشقانه ای به هم بزنیم
قلم زندگی به دست دل است
زنــــدگی را بیا رقـــــــم بزنیم
سلام استاد حقی
دلم تب کرده .. خدایا مپسند که بسوزم در شرارِ دلم
مرا در این هوایی که لبریزِ تازگی است
نکند که تو مرده می خواهی؟؟؟
سپاســـــــ بزرگوار
گرچه بر ســـــــــــــــاحل دریا
بسیار رد پایـــــــــــی هست
لنگر از ساحــــــــل دریا بر کن
بدریا خدایــــــــــــــی هست
سلام برادر خوبم
بسیـــــــــار زیبــــــــا و دلنشیـــــــن بـــــود
سپاســـــ مهربانـــــــــ
TA LE
عالی بود ، عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
آنجا که به زمزمه
سرود هستی میخوانی
بی هراس و ترس از قهر دریای زندگی
نو امید
نمی مانی
آفرین بر تو که
معلم راهی
دست گیر و دستی که در دستت نیست
آنچه تو می آموزی
آنیست که فردا می آموزد
سلام همزبان خوبم
به من بگو .. ای آسمان .. چه میشد که یه شب
در تو .. به جایِ ماه .. خورشید .. می تابید؟؟
دلم سرده .. مهتاب نمی خواهم ..
خسته ی کارهای عمرانی و آبادانی ایران عزیزمان نباشید
سپاس همزبانــــــــــ
انگار هر لحظه زیر پتیم خالی میشه...
اما خیالی نیست...
مهم اینه که تا میشه محکم قدم برداری...
از کجا معلوم ته حفره جای بدی باشه..
سلام هنگامه ی عزیز من
با من بیا ..
تو ..
ای پروانه یِ رنگارنگِ حسِ من ..
با من بیا ..
تا در کنارِ هم ..
بگذریم از مرزِ تابستان ..
با من ..
به فصلِ من بیا ..
به پائیزم ..
بیا با هم به استقبالِ باران برویم
قربون دل مهربونت
سلام خواهر مهربان و عزیزم
گفتا خیلی دیر ه...
گفتم دیر زمانیست که
نفسی برای نفس کشیدن نباشد
گفتا دیر ه...
گفتم دیر زمانیست که
امیدی برای رسیدن نباشد
گفتا دیر ه...
گفتم دیر زمانیست که
هم نفسی برای ماندن نباشد
سلام برادر خوبم
چقدر زیبا و با معنی
با من بیا ..
تو ..
ای پروانه یِ رنگارنگِ حسِ من ..
با من بیا ..
تا در کنارِ هم ..
بگذریم از مرزِ تابستان ..
با من ..
به فصلِ من بیا ..
به پائیزم ..
بیا با هم به استقبالِ باران برویم
سپاس مهربان
دل زنده دار به عشق
"هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق"
سپاســــــــ مهربانـــــــــ
سلام
ممنونم از حضور سبزتان در باران،
شعر زیبایی هدیه آوردید،
هرچه بیشتر بیایید، بارانی ها را شادتر می کنید.
گرمای حضورتان را به سبک آفتاب به ما هدیه کنید؛
آن هم هر روز، نه هر ماه
سلام باران زیبای بهاری
تمنا می کنم
سپاســـــــ از الطافتانـــــــــ
برنگ پاییزم و همزاد پاییز
پای بشکستم
تا دراین خانه بمانم
در به روی بیگانه ببستم
تا درین خانه بمانم
به صد طعنه گر برانی زین خانه
به هزار تمنا باز درین خانه بمانم
دختری که در پاییزی ترین فصل خدا چشم گشود
مجبور شد پاییز گونه زندگی کند
وبی شک در پاییزی ترین فصل خدا چشم از جهان خواهد بست.
گله ای نیست روزگار با تمام روزهای پاییزی اش زیباست
و من عاشق پاییزم.......
سپاســـــــــ
فصل میلاد من
فصل شکفتن تو
فصل شکفتن تو
فصل شکستن من
کاش فصل رفتن و خاموشیم به رنگ فصل میلادم باشد
سلام برادر خوبم
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست اما باور نخواهم کرد رفتنت را
سپاســــــــ مهربانــــــــــ
خدایا اگر آسمان هزار تکه شود یا خالی از ماه و ستاره شود مهم نیست!
خدای من همین که تو در هوا جریان داری، در شبنم ها میدرخشی و با عطر گلها منتشر میشوی کافیست...
سلام پاییز زیبای زندگی من
می خوای بدونی چی کشیدم؟!
فقط یه بار سیگار رو از اون طرف که میسوزه بکش ...
بیا خطا ڪـنیم...בلتنگی هایمان را گرבטּ پاییز بیانـבازیم...
ڪـسی چـﮧ میفهمـב آنقـבر رخسارش زرב است ڪـه همه باور میـڪـننـב...
اما با روسیاهی بعـבش چــﮧ ڪــنیم؟بیا قراری بذاریم...
مـטּ پاییزت میشوم... قــول بـבه بهاریـتریـטּ آغوشم باشی...
سلام مهربون من
انگار که شاهرگ احساسم را زده باشد
بند نمی آید دوست داشتنش
کاش میشد آدمی بود مثل آدمی که در پست نخست نوشتید.
سلام
ای کاش می توانستیم باشیم
اما سعی می کنیم ک همانند اون آدم باشیم
سپاســـــــ از حضور مهربونتونـــــــــ
افسانه جان خیلی خوشگل بود پستت عزیزم
هم متنش وهم عکسش
سلام شادی زندگی من
سهم من از تو همیشه لحظه ی غروب است
در لحظه های بی تو ...
دیــــگر برایم مهم نیستــــ ...
برایـــم مهم نیست دیگران
چه میگویند !
زیرا
من فقط خودم هستم ...
خودم ، که عاشق تو هستم
نازنین من:منو آیینه صدا کن که میخوام مث تو باشم
که برای باتو بودن میخوام از خودم جداشم
" از سرم که بیفتی دست و پای غرورت خواهد شکست آن روز درد شکستن را خواهی فهمید "
سلام دوست خاطرات من
بیا دست منو بگیر ...
نترس اگه آخرش جهنم باشه ...
بهت قول میدم جهنم گرمتر از عشق ما نیست ...
این روزها حتی اگر خون هم گریه کنی ، عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است : “آخی” ! . "
سلام شیرین مهربونم
تو رفتی بعد تو حالم ...
یه حالی مثل مردن بود ...
تو هم تنها شدی اما ...
کجا حالت مثه من بود؟؟؟ ...
سلام ممنون از شما که همیشه یادی از ما می کنی .
سلام
دوستان عزیزند و به رسم ادب خدمت میرسم
تمنا می کنم
عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز
زمان است که در آن سر میز با ما غمار بازی میکند و تمام برگها را در دست دارد
باید . برگهای برنده زندگیمان را حدس بزنیم .
سپاســــ فراوانــــ
گفته بودی: یا تو یا هیچکس !!!
ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم که این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست.
کسی حتی مهم تر از من !!!!
سلام سوگل زیبای من
چه معادله ای
میلت به صفر است
و
حد صبرم به بی نهایت
سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا
سلام جانم خوبی
چرا دیگه نیستی سر نمی زنی به ما ....
یه وقتایی دلت یه کوه می خواد و خودت که تنهای تنها باشی تا بتونی بغضتو بپاشی بین سنگا
یه دشت بی سر و ته و تو وسطش باشی و بدوی و داد بزنی و بری دور
خیلی خیلی دور
سلام لیلی عزیز من
من شرمنده ام نازنینم
خدمت می رسم
سکوتـــــــــــــ …
و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من استـــــــــ ـ
به تو …
سکوت را دوستـــــــــ دارم
به خاطر ابهت بی پایانشـــــــ ….
سلام عزیز دل افسانه
تو همیشه در یاد منی
آسمان به آسمان،
کوچه به کوچه
رویا به رویا...
هر جایی که می نگرم با منی.
اما ...
دلم برایت تنگ می شود !!!
سلام عزیزم راضی به زحمت نبودم مرسی چرا زحمت کشیدین ... گلم خوبی چهخبر چند روزه خبری ازت نداشتم نگران شدم .
سلام لیلی مهربونم
قربونت برم قابل شما رو نداشت
تولدتون هم مبارک ببخشید من دیر رسیدم
قربون دل مهربونت برم
کوچیک شما افسانه معلمه صبح ها میره کلاس و عصرها خدمت همه ی دوستان خاطراته کهنه ام هستم
مرسی گلم موفق باشی
نظر لطف شماست
تمنا می کنم لیلی من
تـا ڪـے ایـטּ تـراژدے مسخـره زندگے را نگاه ڪــُنمـ؟!
دیــالوگ هـایے ڪــ ه برایــمـ دیڪـــته ڪــرده انـد؟!
این نمــایش تڪـــرارے
ایـن خنده هـای زورڪـے
تـا ڪـے؟!
دلمـ یڪــ پلـاטּ تــازه مے خــواهد..
سلام نرگس عزیزم
سرم درد میکند برای دردسر!
و تو میدانی آنقدر دوستت دارم
که حتی اگر سرم به سنگ بخورد
یا سنگ به سرم !!
از این دوستت دارم دست بر نخواهم داشت.
عجب سنگ بازاریست این میدان....
ارام ارام اشک هایم جاری شد
از اسمان باران می امد
کستی دلم رسماغرق شد
دست او را با دیگری دیدم
سلام
تمام مهره های شطرنج زندگیمون رو خودمون تکون میدیم پس بدانیم کجا میذاریم نکنه کیش بشیم
سپاســــ گرامیــــــ
آرام آرامم
امروزدریای دلم آرام آرام است
و من این ناخدای تشنه ی سفر
بادبان کشتی دل را
در مسیر تازه ای بر می افرازم
و من آرام می خوانم زیر لب
سرود هستی خود را
افســـــــــانه بران نوامید نباید بود
شاید آن دور دست ها جایی ست
که روزی می رسی به آن
جایی پر از هر آنچه می خواهی
باید ناخدای ماهری باشی
بی هراس و ترس از قهر دریای زندگی
سکان کشتی دلت را محکم به دست بگیر
و بگو تا ساحلی که می خواهم راهی نیست
نوامید نباید بود
حتی اگر دریا ؛آب و باد هستی تو دهد به باد
اینجا هم باشد بد نیست!!!
سلام استاد حقی
سپاســـــ از مهرتونــــــــ
گاهی لال میشود آدم
حرف دارد
ولی کلمه نهــ . . . !
سلام مریم عزیزم
ارام ارام اشک هایم جاری شد
از اسمان باران می امد
کستی دلم رسماغرق شد
دست او را با دیگری دیدم
دَمــَــش گـــَــرمـ ...
بـــاراטּ را مــےگـــویـــــَــمــ
بـــه شـــانـــہ امـ زد وگــُـفــــت : خــَـســتـــہ شُــــدے.. امــــروز را تــُــو اســـتـــراحــَـت کـــُـטּ...
مـَــטּ بـــه جــــایـــَـت مـــے بـــارَمـ
باز هم سپاس مهربون من
وبت واقعا عالیه
سلام نازنین مهزبونم
قربونت برم من
آیا این منم ؟؟
نشسته در این انزوایِ سرد؟؟
در این سکوتِ بیقرار؟؟
در میان نومیدی و یأس ؟؟
در این زمهریرِ درد؟؟
آیا این منم ؟؟
تنیده به دورِ خود پیله ای زِ تنهایی؟؟
خزیده همچو مار به دورِ خود ؟؟
آیا این منم ؟؟
این منِ نا آشنا ؟؟
این منِ غریب ؟؟
باور نمی کنم ...
باور نمی کنم که این پیکرِ پیچیده در خودش ...
( منم )
نه !!
باور نمی کنم که این منم .....
دور است گویی جان از تنم .....
بی جان ....
اینجا .....
گوشه ی این انزوا ....
این ( من ) .... چه می کنم؟؟
سلام غزیز دل افسانه
هیس..!
آرام تر ، آهسته تر ...!
سکوت ، میهمان امشب لبهای من است !
برایش یک فنجان چای قند پهلو آوردم ...
قهر کرد و آویزان شد !
اما ...
وقتی یک بغل هوای پاییزی برایش آوردم
خندید ...
خندید و یک دنیا در گودی گونه هایش گم شد ...!
می دانم ...
می دانم ...
یک دنیا حرف برای گفتن دارد!
صد حیف که روزه سکوت گرفته است !!!
می گــــم : خداحــافظ
که تُــو،
چشم تـَــر کـنی که بـگــی: کـجـا؟
مَگـه دَست خُودتـه این اومَــدنو رَفتـَــنا ؟
سلام بزرگوار
به دلتنگی هایمـــ دست نزن
می شکند بغضــمـــــ یک وقت !!
آنگاه غرقـــــ می شوی ...!
ڪاش دنیا یڪـ ـ بار هم ڪہ شده
بازیش را بہ ما مے باختـ ـ
مگر چہ لذتے دارد
ایـטּ برد هاے تڪرارے برایش ؟
سلام وسپاس مهربان
دچار مرگ عاطفی شده ام ...
متقاضی باشد ، زندگی ام را اهدا میکنم ...
گفتند
شعرهای من
جوشش دریاست
خروش رود
بیشک
کمی بالاتر
به چشمهای میرسند
که تو هستی...
*****************
سلام افسانه جان..
خوبی؟
سلام و سپاســـــــ فراوانـــــ
دروغ به خوردمان دادن دیروزها ...
امروز دلی به دلی راه ندارد ...!
زانویت را بغل کن محکم .....
ادای آدمای قوی رو در آوردن هنر می خواد
سلام افسانه ی خوب
شب بخیر
ممنونم از همراهیت دوست خوبم
سلام همکار خوبم
سپاسگزارمــــــــ
از حضور گرمــــــــــ شما نیزممنونمــــــــــ
زندگی حکایت یـــــخ فروشی است که وقتی به او گفتند ، فروختی؟
گفت نخریدن ، تمام شد
سلام
سپاس از این جمله ی زیبا و حضور مهربانتان
من به تنهایی این دل مشکوکم !
یا دلکم دل نیست ٬ یا آن که در دل است ٬ اهل دل نیست
سلام رهای عزیزم
شِــکـَــستهـِ پــیمــاטּ_
یک نـــَــخ سیگــــار و کـُــلے خاطـِـرهـ از تـو
امشبـ همهـ را دور مےانـــدازمـ
اگـــــر تــو خــدایِ منــــ مرا کمــــکـــ کـــنی
بـــه دادم برســــ اهـــــــا ی خـــــدا
گل و خار
وقتی که باز صدای آب می پیچه توی کوچهها
پر میشه از عطر گل ها … انگار تموم دنیا
میشکفه غنچه گلی … در آرزوی زندگی …
براش همین کافیه که بهش بگن تو خوشکلی …
نگاه گل به آسمون … یه دم کنارش ننشست
به بوته خار دم دست، دلش رو یک نفس نبست
چی شد، چرا این راه به سراب است …؟؟!!
این همه، خام و سست و خراب است …!!!؟
یه روز یکی دید گل رو، خواست بچینه تاج سر و
تیزی تیغ ها رو که دید… عقلش بهش گفت که نرو
گل به خار گفت که چرا نمیشی از من ، تو جدا؟؟!
برو میخوام تنها باشم… تو خیلی زشتی به خدا…!!
یه صبح سرد خیلی زود… بوته خار اونجا نبود
با همه عشقی که داشت… با دلی که شکسته بود
چشمای گل یه وقتی دید که دستی اونو از شاخه چید
نگاه گل هر جا که گشت… بوته خاری رو ندید…!!
چی شد، چرا این راه به سراب است …؟؟!!
این همه، خام و سست و خراب است …!!!؟
سلام
وقتی وارد روزهای سخت زندگیتان می شوید
و پس از مدتی از آن رهایی می یابید
به اطرافتان نظاره کنید، آنهایی که مانده اند
دوستان واقعیتان هستند
آنها ، گوهرهای گرانبهایی اند
از دستشان ندهید
انتقام رو از اونی باید گرفت که رفت ، نه اونی که از همه جا بی خبر داره می یاد...
سلام و سپاس فراوان
به روز ها دل نبند !
روزها به فصل که می رسنندرنگ عوض می کنند !
با شب بمان شب گر چه تاریک است !
اما همیشه یک رنگ است
سلام افسانه جان.
خیلی سخته وقتی غرور ادم میشکنه سخت میشه دوباره به دستش اورد اما غیر ممکن نیست .همیشه سرفراز باشی عزیزم.
سلام عزیز دلم
بله فرمایش شما متین
قربون دل مهربونت
افسانه جونم دعا کنم منم بتونم سکان داره خوبی باشم
سلام سپیده ی عزیزم
عزیز دلم انشالله که هستید و خواهید بود
من و عشقم باهم خیلی فرق داریم !…
مثلا یکیش اینکه من وجود خارجی دارم
اون اصلا وجود نداره !…
سلام رهای عزیزم
رنج میکشیم ..//
تلاش میکنیم ..//
و این تجربه است که باقیست ..//
وتجربه ها بهترین آموزگار زندگی هستند ..//
سلام دوست من
چه زیباست عشق ورزیدن ..//
زیباتر این است که تنفر را از خود دور کنیم ..//
و این تنها کلید شاد زیستن خواهد بود ..//
بدرود [بدرود]
سلام دوست گرامی
مــن
تــافتــه ء جــدا بــافتــه نیستــم!
مــن
بــا همــه بــافتــه شــده ام!
تنهــا
خــواب آلــود
و
بــی حــوصلــه بــوده انــد،
خــدا
و فــرشتگــان سینــه چــاکــش،
بــه وقــت بــافتنــم انگــار . .
سپاســــــــ از مهرتونـــــــــــــ
پ.ن:دل به دلم که ندادی ...پا به پایم که نیامدی...دست در دستم که نگذاشتی...سر به سرم دیگر نگذار که قولش را به بیابان دادم
این خیلی قشنگه افسانه ..................خیلی
سلام
سپاســـــــــ از حضور گرمــــــــــ و حسن نظرتونــــــــــ
سلام
نگفتی این شعر خوبه بده !
نظرت و نگفتی و
سبز از انم که که همه عالم زنده از اوست
ببخشید شما که این همه اهل ادبیات هستید
فیلمهای اکشن هم می بینید؟
یا فقط هملت و رومئو و ژولیت .لیلی مجنون
می بینید؟
من که از فیلمهای امروزی که با اسم رمانتیک و اینها هس اصلا نصبت خوبی ندارم و فقط اکشن و ترس و وحشت جکی چان و هم خیلی دوس دارم
فعلا سینمای ایران و هند هم فیلماشون دو سالی میشه که اصلا بدرد نمیخوره راستی فیلم سنگ صبور فیلم افغانی برای اولین بار تو جشنواره جهانی فیلم تو لندن قراره تو همین هفته اکران بشه نویسنده و کارگردان عتیق رحیمی مقیم فرانسه .و بازیگر نقش اول گلشیفته فراهانی
وای یه تومار نوشتم
پیشنهاد من به شما
RESIDENT
EVIL 6 game xbox 360
خدا حافظ
سلام
من فیلم ها و سریالهای رمانتیک رو خیلی دوست دارم مثل افسانه ی دونگ گی
خب مگه چیه؟
فیلم هایی که گلشیفته ی خودشیفته در آن نقشی دارند رو دوست ندارم در فیلم سنگ صبور هم شنیده ام که متاسفانه خود شیفتگی کرده
موفق باشید