تو هم همدرد منی ای باغ پاییزی خطا گفتم، خطا گفتم تو کی همرنگ و همدرد منی ای باغ پائیزی ترا در پی بهاری هست امید برگ و باری هست همین فردا رخت را مادر ابر بهاری گرم میشوید نسیم باد نوروزی تنت را در حریر یاس می پیچد بهارین آفتاب ناز فروردین بر اندامت لباس برگ میپوشد هنرور زرگر اردیبهشت از نو بر انگشت درختانت نگین غنچه میکارد و پروانه، می شبنم ز جام لاله می نوشد دوباره گل بهر سو میزند لبخند به بزم گل، تگرگ ریز، جای نقل میپاشد و ابری سکه باران به بزم باغ می ریزد ز رنگارنگ گلها می شود بزمت چراغانی وزین شادی لبان غنچه ها در خنده میآید بــــــــهاری پشت ســــر داری تــــــو را دل شـــــادمان بایــــد |
پ.ن:امشب یهو دلــــــــــــم کودتا کرد...تو رو می خواســـــــــــت..ســَـرَم رو کردم زیر ِ بالش آروم به دلـــــــــــم گفتم خــــــــــفه شو....دوره دموکراسی گذشته.... می زنم لهـــــــــت میکنما
پ .ن جالبی بود البته شعرش جالبتر
سلام
سپاس از حسن نظر تون
خیییییلی مرررسی ب وبلاگم سرزدی...ازوبلاگت خیلی خوووشم اومد ایول ...
بی حوصله ام
دست خودم نیست
کمی دلتنگ فردایم
فردایی که تو
می آیی
و شایدمن نباشم
سلام
به بودن ها دیر عادت کن و به نبودن ها زود...
آدم ها نبودن را بهتر بلدند...
سپاســـــــ
عالی بود. عالی تر می شه اگه خودنتون گفته باشیدش.
سلام
وسپاس از مهرتون
نه برادر اشعار از خودم نیست
سلاااام
ممنون از دعوتتون
واسه آپ جدیدتون نتونستم نظر بذارم مجبور شدم اینجا نظرموبگم
من با نگاه تو شاعر شدم....
خیلیییییییییی ماه بود لذت بردم
مایل به تبادل لینک هستید؟
سلام
ممنون از حضور ارزشمندتون
آدرس بگذارید تا خدمت برسم و شما را لینک کنم
سلام . عالی بود . منتظر نظراتون هستم افسانه
سلامـــــــ
ممنون از حسن نظرتون و حضور گرمتون
خیییییلیقشنگ بوددددددد...ازوبلاگت خیلی خوووشم اومد ایول ...
سلام نگار زیبای من
ممنون عزیز دلم
افسانه جونم فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد...
پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی...
دلتنگیست...
سلام لیلای عزیزم
حاصل دلبستگی ها خستگی ست
ممنون نازگل من
سلام دوست عزیز انصافا وبلاگ زیبایی داری موفق باشی اگه تونستی یه سری به ماهم بزن منتظرم بای
سلام
از حسن نظرتون سپاسگزارم
خدمت رسیدم گویا آدرس را اشتباه گذاشته اید
درود
درودی به گرمای عشق
درودی به گرمای نرسیدن به عشق.
یاده خاطراتم افتادم یاده....
رویایی ممباش که هرگز کسی به ان نرسد
بلکه افسانه ای باش که همه از ان یاد کنند
سلام
شب ها پرنده هایش می روند و روز ها ستاره هایش...
ببین...
آسمان هم که باشی...
باز هم تنهایی...
سپاســـــــ
وبتو معر که ی
سلامــــ
ممنون قاصدک زیبای من
هیچکـــس نمی داند
چقدر جایِ شادمانیهای بی سببــــ در دل نسلِ ما خالیستــــ ...!
سلام سپیده حان
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
ممنون نازنینم
salam mer30 bare nazar zibat ke baram gozashti. rasti vebt ham xeyli ziba bod dosesh daram.
سلامـــــــــ
از حسن نظرتونــــــــ سپلسگزازمــــ
ممنون از نگاه زیبابین شما
دلم راکه مرور میکنم تمام آن از آن توست فقط نقطه ای از آن خودم...
روی آن نقطه هم میخ میکوبم و عکس تورا می آویزم.
سلام و سپاس فراوان
حکایت عشق حکایت جالبی است فراموشدگان هیچگاه فراموش کنندگان
را فراموش نخواهند کرد
سلام
خوبی؟
من که داره خوابم میاد...
تا بعد....
سلامــــــــــ
ممنون خوبمـــــــــ
افسانه جون چرا بهم سر نمیزنی
سلم نازنینم
خدمت رسیدم عزیز دل
از نظر گرافیکی 20نمره وبلاگت
مطالبت هم حرف نداره
خیلی وبت قشنگه
سلامـــــــ رویا جانـــــــــ
قربونت برم منـــــــــ
قـــــــــول داده ام...
گاهـــــــــــــــی
هـــراز گاهــــی
فانـــــوس یــادت را
میــان این کوچه های بـــی چــــراغ و بـــی چلچلـــــــه، روشـــن کــــــنـــم
سلامـــــــ
خیــالــت راحـت! من همان منـــــم؛
هـنوز هـم در یـن شبـهـای بـی خـواب و بی خاطره،
میـان این کوچه های تاریکــ پرسه میزنم
و گاهی چقدر زود دیر میشود ویادها فراموشی نمیطلبد
سلام و سپاســــــــ
اما آدرس؟
سلام بانو
به قول حکیم نیشابوری غمها چون زهر هستند پس نباید بیخودی غم رابه تن خرید
خیلیییی دوست دارم شعرای وبلاگتان را.
.
.
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
سلام فاطمه جان
تو ان فرشته ای که وقتی در فصل بهار راه میروی برگ درختان انتظار پاییز را میکشند تا جای پاهایت را بوسه زنند.
ای شانه های تو مرهم تنهایی
ای کوه زخمی این سالهای فراق
ای زاده ی بهشت به وقت زمین
ای مهربان ِ صبور ِرنجدیده....
ای اشک شبانه و هق هق زیر لهاف
ای عاشق ِپرنده های رها
سلام لیلای عزیزمـــــــــ
این دوره زمونه تا پیراهن سیاه بر تنت نبینند باور نمیکنند چیزی را از دست داده باشی
سلام قاصدکم
این دوره زمونه تا پیراهن سیاه بر تنت نبینند باور نمیکنند چیزی را از دست داده باشی
سلام خیلی قشنگ بود ...
ب انان ک پایییز را دوست ندارند بگویید پاییز همان بهار است ک عاشق شده ..
سلام نازنین من
آنان که رنگ پریدگی پاییز را دوست ندارند باور ندارند که پاییز همان بهار است که عاشق شده است
ســلامـ
+ سـاده کـه بـاشـی...
زود حـل میشـوی...
آنـوقـت میـرونـد...
سـر وقـت مسـئله ی بعــدی...
کــاش ســاده...
"نبـــودمـ"...
سلام عزیزدل
اینروز ها سادگی تنها گناه منو دلم است
مقصد اگر چشمای توست
ترسم از باد و باران نیست
مقصد اگر دل توست
ترسم از طعنه رندان نیست
...
مقصد اگر ذبح شدن بر در توست
ترسم از تیغ بران نیست
سلام برادر خوبم
بر سر آدم های این شهر چه آمده !
که همه
چشم های تو را دارند
لبخند تورا . . .
سپاســـ از مهرتونـــــــــــ
وقتی غم قلبتو خنجر می زنه
باز دردی به دلم سر می زنه
یاد اون چشمایکه افسانست
تا می افتم اشک لبخند می زنه
گفته بودی که نگاهم شعر توست
شعر تو باز داره چشمک می زنه...
خنده های ما
در خلال روز های زندگی ،
در عبور روزهای کودکی ؛
و در شروع یک بلوغ مخملی
گم شدند ...
آه زندگی !
زود اعتراف کن !
خنده های ما کجاست ؟
دست و نزد کیست ؟
آه زندگی ...
آی زندگی ...
زود و زود و زود
تند و تند و تند
پاسخم بده ...
سلام مرجان عزیزم
با تو باید
خانه ام . . . بی پنجره باشد
تماشائی تر از تو وقتی ، پیدا نمی کنم
ممنون نازنینم
در مورد من نگاه تو را شعر میکنم#
پینگ پنگ
شاعرانه هایتان را وقتی تو کارخانه شعر سازیش میشوی و او کارگاه ترانه ات
بپا همه کارخانه ها و کارگاه ها با این وضع دلار دارند ورشکست می شوند
سلامـــــ دوست عزیز
گــاهـی شــایـد لازم بـاشــد ،
از یــاد ببـــریـم
یـــاد آنهـــایی را که ،
بــا نبـــودنشان
بـودنمـــان را ،
به بازی گـرفــتند . . .
خسته از طلاتم موج های سهمگین
آوار می شود سیلی موج
بر رخ خیسش
ساحل را می گویم میشناسی اش
ازتولدش تنهاو
مامن گاه یادگاری ها
دریا همیشه کنار او
وسیلی اش نثار اوست
محو میشوم در آبی ها
آنجا که طلاتم پایان می گیرد
و مرغان دریایی
ازسر میگیرند آواز عشق
در این خزان سنگین!!
سلامـــــــــ استاد عبدالحمید حقیــــــــــ
سپاســـــــــ از حضور گرمتونــــــــ
آنقدر غمگین است
این پائیز
که حرف هم نخواهی بزنی
هق هق ات بر میدارد اتاق را
پائیز ها نمی توانم سکوت کنم ...
نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
ونه زمستان با هیچ اسفندی
اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامد
پـائیز مــهری داشـت کـه بـــَر دل هـر خیـابان مـی نشست . . .
سلا مـــــــ
رفتن گاهی به معنی ِ پشت ِ پا زدن به همه چیز نیست
رفتن گاهی یعنی پشت ِ سر ِ من بیا؛
از همین راهی که دارم می روم
هم پای من شو
رفتن گاهی یعنی
بــــــیــــــــــآ....
سپاس فراوانـــــــــ
سلام مطلب زیبای بود آفرین بر تو عزیز
سلامــــــ دوست گرامیــــ
نگاه زیبا بینتانـــــ را سپاســـــــ
دیرآمدی درست ...!
پرستار پروانه و ارغوان بوده ای ؛ درست!
مراقب خواناترین ترانه از هق هق گریه بوده ای ؛ درست!
راز دار آواز اهل باران بوده ای درست !
خواهر غمگین ترین خاطرات دریا بوده ای درست !
اما از من و این اندوه پربسته بی خبر چرا
باز هم سپا ســـــــــ
سلام خوبین آپم سر بزنین
تا حالا در مورد جنایت کاران شنیدین
این بار در مورد سلطان کوک پابلو اسکوبار براتون مطلب گذاشتم به همراه دانلود کتاب زندگی نامش
امید وارم خوشت بیاد نظر یادتد نره
موفق باشین
سلام
سلام وب و مطالبت جالب بود به ما هم سر بزن و تو نظر سنجی پاییزمون شرکت کن
به نظر شما کدام روزنامه بهترین روزنامه ورزشی ایران است ؟
اگه بارسلونای هستی که تو نظر سنجی شرکت کن و بگو 2اتیشه ای یا فقط بارسای هستی
خوشال میشم ببینمت تو وبم
موفق باشی
سلام
مرسی از حضورت گلم
خواهش می کنم
_________קקקק×
______ק×_________ק×
____ק×______))______ק×
__ק×_______((________ק×
__ק×________()_________ק×
_ק×________(,,,)_________ק×
_ק×_______,",|,",_________ק×
__ק×_____[_____]______ק×
___ק×___[_______]___ק×
_____ק×_[_______]_ק×
___$$$$$$$$______$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
______$$$$$$$$$$$$$$$$$
________$$$$$$$$$$$$$
___________$$$$$$$
_____________$$$
______________$
اپم
سلامـــــــ
خدمت رسیدم
عالیه حاج خانم ههههههههههههه
سلام
ممنون از حسن نظرتون
حاج خانم؟؟؟
یک نفر ..... یک جایی..... تمام رویاهاش لبخند توست و زمانی که به تو فکر میکنه احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه پس هرگاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش یک نفر ..... یک جایی..... در حال فکر کردن به توست -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
سلام
چه دیــربه دیــر به خواب زندگی ام می آیی !
نمی دانی
که من دلواپســی هایم را
با رویـــــاهای تــــو رنگ می زنم ؟!
نمی دانی که اندوهـــــم
با خیــال تـــو می آمیــزد ...
تا غــزل غــزل ترانه شود ؟!
توخـوب می دانی
خـوب من !
خوب می دانی ...
که دراندوه فاصــــله
پنجــــره ی اتاقم باز نمی شــود
حتی
تا هوای تازه بنوشـــــم ...!
عشق یعنی شاعری دلسوخته عشق یعنی آتشی افروخته عشق یعنی با گلی گفتن سخن عشق یعنی خون لاله بر چمن عشق یعنی شعله برخرمن زدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی یک تیمم، یک نماز عشق یعنی عالمی رازو نیاز عشق یعنی با پرستو پر زدن عشق یعنی آب بر آذر زدن عشق یعنی چون محمد پا به راه عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه عشق یعنی بیستون کندن به دست عشق یعنی زاهد اما بت پرست عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و دریا شدن عشق یعنی یک شقایق غرق خون عشق یعنی درد و محنت در درون عشق یعنــی
دیده بر در دوختن عشق یعنی در فراقش سوختن عشق یعنی قطعه شعر ناتمام عشق یعنی بهترین حسن ختام
سلام مهربان
انســـــــــــــان به انـــــــــــــــدازه ای
کـــــــــه
به مرحـــــــــــــلة انســــــــــان بودن
نـــــــزدیک می شـــــــــود ،
احســـــــــــاس تنهــــــــــــــایی بیشتری
مـــــــــی کنـــــــــــــد .
سپاســـــــــ
وقتی بارون نگاهت رو به نگاهم ریختی؛دلم زنده شد. وقتی با دلت قدم به دلم گذاشتی؛ زلزلهی شدیدی رو توی دلم حس کردم . وقتی اومدی؛ تموم تنهاییهام رو با خودت بردی. از همون اول می دونستم اومدی که توی قلبم بمونی..... برای همیشه پس ای نازنین ! ای تنها مونس ! ای عشق : بمون تا بتونم بمونم .
سپاس از مهرتون
اشعار زیبایی را هدیه ی خاطرات کهنه ام می کنید
گاهیـِ دِلِت میـِ خوآد همه یِ بغضات اَز تو نگات خونده بِشِه
چون جِسارَتِ گفتنِ کَلمِه ها رو نَداریـِ...
اَمّا یه نگاهِ گُنگ تحویل میـِ گیریـِ
وَ یِه جُمله مِثله:
چیزیـِ شده؟
اَز اونجاست که بُغضِتو با یِه لیوان آب سَر میـِ کِشیـِ وَ بآ لَبخَند میـِ گیـِ:
نَــــ هیچیـِ...!
باز هم سپاســـــــــ
ای کاش برای هرمطلبی قسمت نظرات جداگانه می گذاشتی
سلام
حکایتی از مولانا
پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد : ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است !پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...
نتیجه گیری مولانا از بیان این حکایت:
تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه
سلام
سپاس ازشما و به خاطر این حکایت زیبا
سلام
بسیار زیباست
ممنون
امیدوارم که همیشه لبهات بخنده
سلام قشنگم
ممنون نازنین
پلنگ سنگی دروازه های بسته ی شهرم
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم
تفاوت های ما بیش از شباهت هاست باور کن
تو تلخی شراب کهنه ای ، من تلخی زهرم
مرا ای ماهی عاشق ، رها کن ؛ فکر کن من هم
یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم
کسی را که برنجاند تو را هرگز نمیبخشم
تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم
تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازه های بسته ی شهرم
منم عااااشق پاییزم
با تموم دلتنگیاش
پاییز پادشاه فصلهاست
تابلوی نقاشی خداونده
سلام افسانه جون
مرررررررررر30 ممنون عزیزم که یادم میکنی
خیلی خوشحال شدم
بازم بیا
بوووووووووووووووووس
سلام نازنین من
تمنا می کنم
حتما
نگاه سرددمو ببین؛ ببین چقدر دلواپسم
تو مال من نبودی و منم به تو نمیرسم
دروغ میگفتی تو به من؛ گفتی که عاشق منی
بهم میگفتی میمیرم اگه ازم دل بکنی
دستات توی دست منه اما دلت جای دیگه
بهم میگفتی بامنی اما نگات دروغ میگه
فکر نمیکردم باتوام یه روزی تنها بمونم
بخاطر یکی دیگه از درد و غم هام بخونم
چجوری میتونی توی یه لحظه 2 نفرو دوست داشته باشی
هم واسه اون بمـــ ــــــیری هم عاشق من باشــــ ـــــی
سلام
گاهی دوست دارم دست " دلم " را بگیرم
به بازار شلوغ شهر ببرم
و در گوشش بگویم : همین جا باش تا من برگردم
و خودم تنهایی تا خانه بدوم . . .
سپاس از مهرتون
اما بزرگوار آدرس؟
دوباره گل به هر سو میزند لبخند
بهاری پشت سر داری
واقعا پر از احساس پاکه