عاشقانه ترین نگاهم راروی قایقی از باد نشاندم و پارو زنان سوی تو فرستادم وقتی به ساحل نگاه تو رسید تو چشمانت را بستی و. قایقم غرق شد سلام ای رهگذر با نگاه بی انتهایت به عمق تک تک حروف و واژه هایم بنگر و آرام آرام مرا همراه با این صفحه ورق بزن... و بعد به رسم روزگار مرا و عمق نو شته هایم را به دست فراموشی بسپار بی تو نه کار جهان لنگ شده نه بین زمین آسمان جنگ شده نه کوه شده آب و نه دریا شده خشک اما .. دل من برای تو تنگ شده | ![]() |
سلام عزیزم
متن و فونت و عکس کلا خیلی خوشگل بود
سلام نازگل من

عزیز دلمی
قشنگی از چشمان مثل ماهته
سکوت!
چه دل بزرگی دارد... سکوت
دلی پر از حرف خای نا تمام ... پر از حدیث های نا گفته...
بهترین حرف دل ...
بهترین پاسخ...
بهترین معنا...
برای آنان که می اندیشند و می دانند.... اما سکوت می کنند...
سکوتی ژرف...
تا در تاریخ بی پایان... آشنا و ماندگار بمانند...
و من نیز سکوت می کنم... تا همه بفهمند می خواهم ماندگار بمانم...
.بسیار زیبا بود.
وقت کردی بهم سربزن.
سلام
از شعر زیبا وحضور گرمتون بسیار سپاسگزارم
چشم خدمت خواهم رسید
salam afsane joon

merC az poste zibat
dg kamtar sar mizani!
movafagh bashi agigam
سلام نیاوفر جان
الهی دورت بگردم خدمت می رسم دو روز بود که سیستمم دچار مشکل شده بود
دیگه مشکل رفع شد
خدمت عزیز دلم خواهم رسید
سلام چه متن زیبایی یاد استاد مهدی سهیلی افتادم
موفق باشید
سلام
نوشته های شما نیز زیباست
این از نگاه زیبا بین شماست
سلام دوست خوبم
نوشته زیبایی است و تصویری که انتخاب کردی هم مثل شخصیت شما سنگین وشکیل است.موفق باشی
بردلم رشته ای افکنده دوست
می کشد آنجا که خاطر خواه اوست
سلام عزیز دل افسانه
قربون محبت وحسن نظرتون
به نامردی نامردان قسم خوردم
که نامردی کنم در حق نامردان
سلام عزیز دل
الهی دورت بگردم جواب نامردی رو که با نامردی نمی دهند
حق با کشیش ها بود گا لیله
زمین آنقدرها هم گرد نیست
هرکسی که می روددیگر بر نمی گردد...
سلام
سپاس از حضور گرم وشعر زیبایتان
سلام
ممنون که تشریف آوردید
مرا در حسرت فردای تنهایم...
مرا در حسرت روزای دلتنگ گذارید و برگردید...
نمیخواهم از این دنیا نیمخواهم صدای آشنای نامردی ...
قدم های بلند دوری و دلتنگی ...
مرا از تو نه حاجت نیست ...
خدایا از تو میخواهم ...
مر ا لطفا به روزای پر از حسرت تو برگردان ...
به روزی که دلم تنگ تو میشد بس.....
سلام
بسیار زیبا ودل انگیز است
از حضور گرم وشعر زیبایتان سپاسگزارم
همه ما دلتنگ خاطره هایثم...
سلام عزیزی
فرمایش شما بسیار متین
مرسیییییییییییییییییییییی
دلتنگ دلتنگیهایم هستم ...
وقتی که خیالت از من دور است...
سلام
ممنون از جمله ی بسیار زیبا وحضور سبزتون
سلام
واقعا زیبا بود
باز هم به من سر بزن
سلام
از حسن نظرتون سپاسگزارم
حتما
آخی عزیزم چقد قشنگ بود

مرسیییییییییی
سلام عزیز دل

الهیییییییییییییییییییی فدات
راستی عزیزم من در این وبلگ سینماییمم لینکت کردم
قربونت برم من
شما هم لینکید
سلام گلم . با دیدن رد پای مهربونیت خیلی خوشحال میشم .خیلی عزیزی و مهربون .
سلام عزیز دل
قربونت برم منم کامنت ها تونو می بینم خوشحال میشم
عزیز دلمییییییییییی
سلام
روحش شاد و یادش گرامی
مرسی
سلام
متوجه نشدم
خواهش می کنم نظر لطف شماست
سلام عسیسم وب زیبایی داری خوشحال میشم به منم سر بزنی بای گلم منتظرحضور گرمت
سلام مریمی من
نظر لطف شماست ازحضور گرمتون سپاسگزارم
حتما خدمت می رسم
dustan neveshtehae ghashangi neveshtan,kam avordam,va hamchenin shoma
merC
سلام عزیز دل
نه این حرفو نزنیدحضورتون برام ارزش زیادی داره
دست دوستان درد نکنه
با دلتنگی مخالفم
مرسی
سلام
من هم مخالفم
ممنون از حضور گرمتون
نظر لطف شماست
Ta yar che khahado melash beke bashad
سلام

تا یار که را خواهد ومیلش به که باشد
از حضور گرمتون سپاسگزارم
salam afsane joon matalebet kheiliiiiiii ghashangeeeee

سلام مهسا جان
عزیزی رسیدن به خیر
مرسیییییییییی
سلام
خیلی وبلاگت ادم را سر حال میاره
حس و حال دوره جوونی و عاشقی و...داره
هر وقت اپ شدی خبرم کن
در پناه حق
سلام فاطمه ی عزیزم

یعنی جوون پسنده؟
قربون دل مهربونت عزیز دل
چشم
سلام افسانه جونننننننننن
دوست دارم مهربونم
و خیلی خوشحالم دوست خوبی مثل تو دارم گلم
سلام سپیده ی عزیزم

منم دوستت دارم عزیز دل
منم خوشحالم
عزیزمییییییییییییییی
سلام
خیلی خیلی زیباست و البته دلنیشین دست گلتون درد نکنه
و ممنونم از حضور گلتون
شبتون خوش مهربان
سلام

از حسن نظرتون وحضور مهربونتون سپاسگزارم
شب بر شما نیز خوش
من اپم زودی بیا ببینم
سلام لیلا جان
اومدم خانمی
سر خم می سلامت! شکند اگر سبویی
خواهرم!
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو ... به جای همه گلها تو بخند .
اینک این من که به پای تو درافتادم باز
ریسمانی کن از آن موی دراز ٫٫
تو بگیر ......... تو ببند ..!!!
تو بخواه ...
پاسخ چلچله ها را ٫ تو بگو !!
قصهء ابر هوا را ٫تو بخوان !!
تو بمان با من تنها تو بمان !!!
در دل ساغر هستی تو بجوش ٫
من همین یک نفس از جرعهء جانم باقیست !!
آخرین جرعهء این جام تهی را تو
بنوش !
سلام برادر خوبم
از حضورسبز وشعر زیبایتان سپاسگزارم
این شعر رو خیلی دوست دارم یادمه در دوران دبیرستان با قلم
خوشنویسی دو مصرع آخر را در جلد تمام کتابهام ودفتر هام نوشته بودم
اگــــــــــــــر . . .
هـدفــی بــرای زنــدگــــی . . .
دلـــی بــــرای دوسـت داشـتـــن . . .
و خـــدایـی بــرای پـــرستـــش داری . . .
خــــــــــو شـــــبــــــَـــــخــــــــــتـــــــــــــــی . .
سلام
انشالله که همه خوشبخت باشند چون هدف . دل. وخدای واحدی برای پرستش دارند
ممنون از حضور گرمتون
سلام
ببخشید که دیر اومدم
آخه رفته بودم ایران...
خوش باشید
سلام
به ایران خوش اومده بودید 
خواهش می کنم
شما هم همچنین
خیلی خیلی زیبا بود...مرسیییییییی
سلام عزیز دل افسانه
قربونت برم من
AkHeY
سلام
از حضور دوباره و با احساستون سپاسگزارم
هیچگاه با احساسات کسی بازی نکنید. ممکن است بازی را ببرید اما این خطر وجود دارد که تا آخر عمرتان او را از دست بدهید. شکسپیر
سلام

حضورتان را خیر مقدم عرض می کنم
جملتون بسیار زیباست
یاد این جمله افتادم که امروز را برای احساس عزیزانت غنیمت شمار شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد
به کلبه ی مهر محبت شما نیز آمدم کلبه ای آبی و روشن چون مهر و محبت
از حضور گرمتون سپاسگزارم
سلام مهربان خواهرم
تقصـــــــــــــــــــــــــــــیر من چیست ؟
عاقل آمـــــــــــــد ســـــــــــــر کویت ، دیوانه
بــــــــــــــــــــــــرفـــــــــــت
هر که توفیق نیافت ، چـــــو افســـــــــــــانه
بــــــــــــــــــــــــرفـــــــــــت
منتظرتم ...
سلام برادر خوبم
ممنون از شعر زیبایتان وحضور گرمتون
چشم خدمت می رسم
مرسی که به وب آغوش گرم سر زدید این وب دیگه من خوشحال میشم سر بزنی
سلام
اینجوری:


اما من به وب شما اومدم همش به زبان سانسکریت نوشته شده بود
نهما در سرزمینی هرزه روئیدیم
آه
من دلم میخواهد
تن به طغیان بدهم
من دلم میخواهد
که ببارم از آن ابر
بزرگ
من دلم میخواهد
که بگویم نه نه نه
اگه میشه آدرس وبلاگ قبلی تونو بگذارید تا اونجا خدمت برسم
وب با محتوای خوبی داری ولی نمیدونم چرا اینقدر به رنگ مشکی علاقه مندی. مشکی در وب مثل شب میمونه و دل بازدید کننده رو میزنه
chalmachlaow.blogsky.com
سلام


از حضور گرمتون سپاسگزارم
من زمینه ی مشکی رو خیلی دوست دارم
دلتونو زد؟ ببخشید
دوست ندارم ورق بزنم چون هر ورق که بزنیم یک ورقه از باهم بودن کم میشه پس ورق نخواهم زد
سلام
زندگی دفتری از خاطرات است اما هیچ گاه به خاطر یک ورقش آن را دور نیاندازیم
از حضور گرمتون سپاسگزارم
یوووووووووووووووووووهووووووووووووووووووو!!!
چه آهنگ وبت غمگین و در عین حال قشنگه...
مرسی افسانه که میای...
حضورت دل گرمم می کنه!!!
میای جوجه من شی؟! (تبادل لینک؟!)
خدا را بریت آرزو دارم...
سلام عزیز دلم

آهان تبادل لینک
قربونت برم من
جوجه شما؟
بلههههههههههههههههه
تقدیم به افسانه
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا،
دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…
این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش، پشیمان نخواهی شد!
سنت که بالا رفت کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده، که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بِکشیاش…
شروع میکنی به خرج کردنشان ...
توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی،
توی رقص اگر پا به پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند،
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد،
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت داد.
برای یکی، یک دوستت دارم خرج میکنی برا ی یکی، یک دلم برایت تنگ میشود، خرج میکنی. یک چقدر زیبایی، یک با من میمانی؟
بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی، به مخزدن به اعتماد آدمها، به سوء استفاده کردن، به پیری و معرکهگیری. اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچهشان لبریز شود آن وقت حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند.
غریب است دوست داشتن
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد
و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر.
تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند.
دکتر علی شریعتی
سلام
ممنون از جملات زیبای شریعتی که هدیه کردید به خاطرات کهنه ی افسانه
جملات شریعتی واشعارش را خیلی دوست دارم ایشان مردی به تمام معنا بودند می دونستید ایشان اولین بازداشت سیاسی اش در ۹ ساگی بوده
باز هم سپاس
سلام
و اما شما
باز هم از دست من ناراحتی ؟
چی کار کنم آشتی؟
سلام


اگر نیاز به نظر من بود ، طوری عمل می کردین که در گوگل کروم خوانده شود.به همین علت چیزی راجع به این پست نمیگم



ناراحت
حالا کی گفته من از دست شما ناراحتم ؟
شما توی یکی از کامنت هاتون فرمودید که فونت ها نا خواناست ومن هم براتون نظر نمی گذارم
من هم جواب دادم:ببخشید تورو خدا
آخه شما فرمودید تونستید مطالب وبلاگمو بخوندید
همین حرف نزدنتون هم دنیایی حرف برای خاطرات کهنه است
ممنون از لطفتون
مگه غیر از اینه؟
اگه غیره اینه بدونید از زبون من الکی اومدن به شما گفتند
سلام
التماس دعا از شما برای ماه رمضان عزیز دارم
دست من گیر !
سللام
محتاج دعای خیرتان هستم
دعا کنید خداوند به من در راه رفاقت با شما ، لیاقت بدهد انشاءالله !
فعلا که واقعا بی تعارف ، لایق نیستم.
حس رفاقت با شما نباید این حس می بود ولی هست.هیچ چیزی دست من نیست
واسطه !
جانم !
دستم را بگیر!
بگیر!
این دست گرفتن نیست و خود بهتر از هرکسی می دانی!
دستم را بگیر!
شما لایق بهترین هایید
انشالله که خداوند دستگیر شما وهمه ی بندگانش از جمله من رو سیاه باشد
التماس دعا
چقدر بزرگید!
کاش تو کلهء من نفهم می رفتین!
یاد یکی از شعرای دوستام افتادم:
چقدر نگاه به گرد تو می رقصند
شاباش نمی دهی؟!
سلام

بزرگوارید
این حرفو نفرمایید شما انسان فهیمی هستید
این هم یه ۵۰۰۰۰ شاباش شما
لینکت کردم عزیزم...
امیدوارم که بتوونم دوست خوبی برات باشمممممم...
خدا پنجره باز اتاقت باشد...
سلام عزیز دل
مرسی فدات شم منم لینکتون کردم
انشالله
سلام افسانه خانم
من گاهی به شماسر می زنم شما بهما سر نمی زنید.
این پست تان انگار که دارد با من حرف می زند .
خیلی جالب بود
سلام آقای ضیایی
شرمنده ام
نظر لطف شماست
از حضور گرمتون سپاسگزارم
کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگــــــــــاه دار دلی را که بردهای به نگــــاهی
مقیم کوی تو تشویش صبح و شـــــــــام ندارد
که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
چو در حضور تــــــــــــــــــــو ایمان و کفر راه ندارد
چه مسجدی چه کنشتی، چه طاعتی چه گناهی
مده به دست سپاه فـــــــــــــراق ملک دلم را
به شکر آن که در اقلیم حسن بر همه شاهی
بدین صفت که ز هر سو کشیدهای صف مژگان
تــــــــــو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی
چگونه بر سر آتش سپـــــــــــــــندوار نسوزم
که شوق خال تــــــــــو دارد مرا به حال تباهی
به غیر سینهٔ صد چاک خویش در صف محشر
شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی
اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قــــــــــــامت
جمال حور نجــــویی، وصال سدره نخـــواهی
رواست گر همه عمرش به انتظــــــار سرآید
کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهــی
تسلی دل خود میدهم به ملک محــــــبت
گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهـی
فتاد تابش مهر مهـــــــــــی به جان فروغی
چنان که برق تجلــــــی فتد به خرمن کاهی
سلام آقای مهاجری
ممنون از اشعار زیبایتان که این روزها زینت بخش نظرات خاطرات کهنه است
ازتون ممنونم
دلم که بسته تعلةةةق به زلف پرچینی
کبوتری است معلق به چنگ شاهینی
ز ماه چاردهی روزگار من سیـــه است
که آفتاب فلک را نکرده تمکینــــــــــی
مرا نهایت شادی است با تو ای غم دوست
که دوستدار قدیــــــم و ندیـــــــــم دیرینی
سپهر با همه بی مهریش به مهــــر آمد
هنوز با من بی دل تو بر سر کینـــــــــی؟!
غمت کشیده به خون کافر و مسلمان را
تو جور پیشه ندانم که در چه آییـــــــنی
بلای مردم دانا ز چشـــــــــــــم فتانی
کمند گردن دلها ز جعد مشکیـــــــــنی
مگر ز شـــــــام فراق تو اطلاعی داشت
که دل به صبح وصالت نداشت تسکینی
چگونه نیش تو عشـــاق تنگ دل نخورند
که صاحب دهن تنگ و لعل نوشینـــــی
همه فدای تو کردند جان شیـــــرین را
چه شاهدی تو که بهتر ز جان شیرینی
معاشر تو ز گل گشت باغ مستغنی است
که بوستان گل و نوبهـــــــــــــــار نسرینی
به سرکشی تو ای گلبن شکفته خوشم
که بر گلت نرسد دست هیــچ گل چینی
شمایل تو به حدی رسید در خوبــــــــی
که قابل نظر شاه ناصرالدینـــــــــــــــی
سر ملوک عجــــــــــم مالک خزاین جم
که زر دریغ ندارد ز هیچ مسکینـــــــــی
قبــــــای سلطنتش را چنان بریده خدای
که هست اطلس گردون ز دامنش چینی
فروغی این همه شیرین کلام بهر چه شد
مگر که از لب خســـرو شنیده تحسینـــی
باز هم سپاس از لطف شما
بهت درس پس داده بودم که :
کلمات تو سر آغاز ترانه های آسمانی است برای من است که به گریه و زاری و مرثیه سرایی دیروزم منتهی می گردد و
سکوت تو هم در حکم موسیقی ای است که همنشین تو را به باغهای آرزوهای دور رهسپار می کند و وادارش می کند که به تپش قلبش گوش فرا دهد .
اندوه مان گاه وجه تشابهی ایجاد می کند که هر یک در چهره ی دیگری چیزی را می بیند که دلش آنرا احساس می کند و
نفسی که اندوهگین و درد ناک باشد هر وقت به نفس دیگری بپیوندد که از نظر احساس به او شبیه باشد ، احساس آرامش می کند و در احساس با او شریک می شود .
تو را دوست میدارم که گاهـــــــــــــــــــــــــی در همه و همه ی مشغله هایت مرا به
نوشتار یا شعر و یا به نقاشی هایت در می آوری و . . .
" دل من برای نوشته جدید تو تنگ شده "
سلام همزبان خوبم
تمنا می کنم نظر لطف شماست

آرامشم این روزها ،
مدیون همین انتظاریست
که دیگر از کسی ندارم
بنده شاگرد کوچک شما هستم وشما استاد و بزرگوارید
در اولین فرصت پست جدیدم را خواهم گذاشت
ازتون سپاسگزارم
هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود اگر کسی تو را آنطورکه میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد دوست واقعی کسی است که دستهای تورابگیردولی قلب تورالمس کند بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگزبه اونخواهی رسید
سلام
حضورگرمتان را به خاطرات کهنه ام خیر مقدم عرض می کنم
از هدیه ی زیبایتان نیز سپاسگزارم
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم
هر جا خیال شه بود باغ و تماشـــــــــاگه بود
در هر مقامی که روم بر عشرتی بر می تنم
درها اگر بسته شود زین خانقــاه شش دری
آن مــــــــاه رو از لامکان سر درکند در روزنم
گوید سلام علیک هی آوردمت صد نقــل و می
من شاهم و شاهنشهم پرده سپاهان می زنم
من آفتـــــــــــــــاب انورم خوش پردهها را بردرم
من نوبهـــــــــــــــــــــارم آمدم تا خارها را برکنم
هر کس که خواهد روز و شب عیش و تماشا و طرب
من قنـــــــــــــدها را لذتم بــــــــــادامها را روغنم
گویم سخــــــن را بازگو ! مــــردی کرم ز آغاز گو
هین بیملولی شرح کن من سخت کند و کودنم
گوید که آن گوش گــــــران بهتر ز هوش دیگران
صد فضل دارد این بر آن کان جا هوا این جا منم
رو رو که صاحب دولتی جان حیات و عشرتی
رضــوان و حـــور و جنتــی زیرا گرفتی دامنم
هم کوه و هم عنقا تویی هم عروه الوثقـــی تویی
هم آب و هم سقا تویی هم باغ و سرو و سوسنم
افلاک پیشت سر نهد املاک پیشت پر نهد
دل گویدت مومم تو را با دیگران چون آهنم
سلام
ممنون از این هدیه ی ارزشمند
بلههههههههههههههههه !
نشستین دارین باده پرستی می کنین و چه خیالتونه یکی داره تو خماری از بین میره!
باده؟؟؟؟؟


خمار؟
از بین میره؟؟؟
در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی !
اپم.
سلام مریم عزیزم

قربونت برم من
از حضور مهربونتون سپاسگزارم