دل من یه روز به دریا زد ورفت پشت پا به رسم دنیا زد ورفت پاشنه ی کفش فردا رو کشید آستین همت وبالا زد و رفت یه دفعه بچه شد وتنگ غروب سنگ تو شیشه فردا زد ورفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوا زد ورفت دفتر گذشته ها رو پاره کرد نامه ی فردا ها رو تازد ورفت زنده ها خیلی براش کهنه بودند خودشو تو مرده هاجا زد و رفت دنبال کلید خوشبختی می گشت خودشم قفلی رو قفل ها زد ورفت هوای تازه دلش می خواست ولی خودشو توی غبارا زد و رفت |
محمد علی بهمنی
اره عزیز
بعضی وقتا بهتره ادم بزنه به سیم اخر
هر چه بادا باد
سلام شادی جان
منم بعضی وقت ها می زنم سیم آخر
و میگم هر چه بادا بادددددددددددددددددددددددددددددددد
مرسی فدات شم
سلام وبلاگ قشنگی داری لذت بردم .موفق باشید
سلام شهلای عزیزم
خوش اومدید
اما عزیزی من نتونستم وارد وبلاگتون بشم
تونستم
تو تایپ آدرس کمی فاصله افتاده بود
به این آدرس رفتم
http://neylabak.blogfa.com/
اما مال شما نبود
این یکی دیگه مال شما بود
http://neylabakk.blogfa.com/
ممنون شهلا جان
عزیزمی
سلام افسانه جان
باشورحسینى وصلابت حسنى درسوگ علی میگرییم
دعایتان توشه بی برگی ما
التماس دعا
سلام نیلوفر من
قربونت برم
محتاج دعای خیر عزیز دلم هستم
مرسی افسانه جان که میای توی با معرفت امان از منه بی معربت
نماز روزهات قبول عزیز
جدی خیلی خوشحالم که میبینم دختر اعتقادی هستی خیلی کمیاب هستن مثل تو تعارف نیست فقط کافیه سر بجونبونی میفمی چی میگم چه دختر چه پسر از لحاظ اعتقادی زیر صفر هستن
سلام برادر خوبم
خواهش می کنم
نماز روزها ی شما هم مقبول حق
نظر لطف شماست
خوبی از خودتونه
بزرگوارید
صـبا بـه لطـف بگو آن غزال رعنا را ... که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
شـکرفروش کـه عمرش دراز باد چرا ... تفـقدی نـکـند طوطی شکرخا را
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گـل ... کـه پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر ...بـه بـند و دام نـگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست ... سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حـبیب نـشینی و باده پیمایی ... بـه یاد دار مـحـبان بادپیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب ... کـه وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
سلام
ممنون از شعر زیبایتان وحضور پر مهرتون
بسیار زیباست
سپاس
سلام خانومی مرسی لطف داری اگه با تبادل موفق بودی خبرم کن منو با اسم خوش تیب ..انا بلینگ
سلام افسانه جون
توی این شبها خداوند برایمان مقدرات خوبی داشته باشه
از بابت رمز ببخش دیرشد
سلام سپیده ی عزیزم
انشالله
الهییییییییییییییییییییی ایراد نداره عزیزم
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم توشه ی قبری ندارم ...
التماس دعا
سلام معصومه جان
عزیز محتاج دعای خیرتان هستم
سلام خانومی اگه با تبادل موفق بودی خبرم کن منو با اسم خوش تیب ..انا بلینگ
سلام
چشم حتما
سلام خانومی منم شما را لینک کردم مرسی
سلام
ممنون از لینک
خالق من بهشتی دارد نزدیک و زیبا....
دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید...
و پی دلیلی است که ببخشد مارا،گاهی بهانه یک دعادر حق دیگران....شاید امروز ان روز باشد . دعا گویت هستم دعایم کن.....
سلام خاطره ی عزیزم
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است . . .
قربونت برم من
سلام بانو عرض تسلیت و التماس دعا
کامنت بی نام فرستاده ی من بود. شرمنده عزیزم
سلام خاطره جان
از حضور گرمتون سپاسگزارم من نیز این ایام و لیالی قدر رو خدمت شما تسلیت عرض می کنم
محتاج دعا
سلام دوس جونم
التماس دعا
سلام لیلی عزیزم
محتاج دعای عزیزانی چون شما هستم
سلام آجی افسانه
عبادات وطاعاتتان قبول
سلام برادر خوبم
طاعات شما نیز قبول حق
خداوندا گندمت باز در اوج یاس نام تورا میخواند
مهربانا می بینی وآگاهی
که چگونه غم ها مرا به تنگنا کشیده اند
واشکهایم را چگونه برفرازو نشیب گونه هایم جاری ساخته اند
اگر گاهی از روی غفلت به تار عنکبوت گناه افتاده ام
وموجب رنجشت شده ام
ببخش که جز توکسی راندارم
ای پناه بی پناهان
سلام عزیز دل
ممنون از این هدیه ی زیبا و حضور مهربونت
قربونت برم
عرض ارادت وتسلیت و قبولی طاعات خدمت بانو افسانه
سلام
بر برادر خوبم نیز تسلیت باد
محبت فرمودید
مده به دست سپاه فـــــــــــــراق ملک دلم را
به شکر آن که در اقلیم حسن بر همه شاهی
بدین صفت که ز هر سو کشیدهای صف مژگان
تــــــــــو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی
چگونه بر سر آتش سپـــــــــــــــندوار نسوزم
که شوق خال تــــــــــو دارد مرا به حال تباهی
به غیر سینهٔ صد چاک خویش در صف محشر
شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی
اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قــــــــــــامت
جمال حور نجــــویی، وصال سدره نخـــواهی
رواست گر همه عمرش به انتظــــــار سرآید
کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهــی
سلام
از شعر بسیار زیبا وحضور گرمتون نهایت سپاس را دارم
موفق باشید
و کنون وقت دعاست
وقت شکر از کرم و لطف خداست
وقت عاشق شدن و مهر و صفاست
وقت امید بر قلم عفو خداست
التماس دعا
سلام عزیز دلم
محتاج دعای خیرتان هستم
سلام افسانه عزیزم
طاعات و عباداتتون قبول باشه گلم .عزیز تو این شبای سراسر معنویت منم دعا کن .
سلام سحر عزیزم
قربونت برم من
طاعات شما هم قبول
سلام
شهادت امام علی علیه السلام
تسلیت باد
سلام
بر شما و خانواده ی محترم نیز تسلیت باد
وبلاگتو دوست دارم افسانه جان
سلام
قربونت برم شادی جان
سلام
یک شب دیگه
یه شب قدر بیشتر نمونده فرصت
ان موقع که قران رو رو سر میزارید
یاد من و
حضرت مهدی (عج) هم باشید برای فرج
هم دعا کنید
اگر دنیا می خواهید اگر آخرت اگر پول می خواهید
اگر خوشبختی می خواهید در این خانه اهل البیت است
یاعلی خدا نگهدار
سلام
شهادت امام علی علیه السلام بر شما تسلیت باد
از حضور گرم وشعر زیبایتان سپاسگزارم
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز هر که دل بردن او دید و در انکار من است
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا عشق آن لولی سرمست خریدار من است
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران کب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود نرگس او که طبیب دل بیمار من است
سلام
از شعر زیبایتان سپاسگزارم
حضور سبزتان گرمی بخش خاطرات است
سلام عزیز . کم پیدا ؟ امیدوارم خوب باشی . نماز روزه های همگی هم قبول درگاه حق
سلام
خدمت می رسم
ممنون از لطف شما درگیر امتحانات ضمن خدمتم هستم
نماز روزه ی شما نیز مقبول حق
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست
خوش میدهد نشان جلال و جمال یار خوش میکند حکایت عز و وقار دوست
دل دادمش به مژده و خجلت همیبرم زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
شکر خدا که از مدد بخت کارساز بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
سلام
بسیار زیباست
ممنون از لطفتون
از حضور گرم ومهربانتون سپاسگزارم
مرسی افسانه جان تو لطف داری
خواهش می کنم
سلام
شعر زیبایی بود
التماس دعا در این شب ها
راستی اگر موافق با تبادل لینک هستید من رو با نام خصوصی ترین حرف هایم
لینک کنید و اطلاع بدید تا شما رو لینک کنم !
سلام
این از حسن نظر شماست
از حضور گرمتون سپاسگزارم
حتما
سلام بانوی نازنین
دلم تنگ شده بود
اومدم مهمونی
شب قدره
ارم میدونم برام دعا کن
تو که دلت پاکتر از آسمون و روشنتر از خورشیده
ببخشید نیستم
یعنی هستم ولی حالی برای نوستن نیست
قربونت برم
سلام فروزان من
الهی دورت بگردم
کوله بارت بر بند
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد
که به مقصد برسیم
بشناسیم خدا را وبفهمیم
که یک عمر چه غافل بوده ایم
می شود آسان رفت
می شود کاری کرد که رضا باشد او
ای سبک بال
در ین راه شگرف
در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت
هرگز ازیاد نبر
من جا مانده بسی محتاجم
عزیزی التماس دعا
درود بر افسانه جونم
سلام بر عزیز دلم
TALE
طاعات شما هم قبول
بوی خاک گرد باد بر مشامم می رسد
که به چند سحر دیگر او مهمانمونه
و پس از آن
در رقصیدن فطر
از زمین کنده شود
دست او را به دستان تو
دیربازی دیدم
به نشان تو بگفتم به او
عاشقش هستم من
به معلم
یا که دوست
یا که همدرد و هم ره در زمین
اوبخندید به من و بگفت :
شرم نکردی ازم که به دستش دارم
گفتم :
تو می ری به جشن فطرت
نبری او را یا
من را
چه شود بعد تو اینجا !!
سلام همزبان خوبم
دلت از سکوت پنجره ها گرفته انگار
با خودت درگیری
در فکر پرسه های شبانه
میروی هردم در خانه ای
میروی راه دور از بر جانانه ای
هیچکس در به رویت نمیگشاید
هیچکس انتظارت را نمیکشد
حس میکنی
یک نفرپشت در
امتداد شب را رقم میزند
جایی میان دلواپسیهای تو
دارد
قصه و لالایی شب را برای یک نفر میسراید
نفست بند می آید
یک غریبه
میان ازدحام شب
میان ترانه خوانی ستاره ها
به عشق تو لبخند میزند
تو اشک را از خیالت بیرون میکشی
کلافهای سردرگم را میبافی
دم صبح متکایت تر شده
انگار باران باریده در رویاهایت...
طاعات شما نیز قبول حق
سلام
التماس دعا خواهر مهربان
سلام برادر خوب
محتا ج دعا
افسانه جون کجایی پس ؟
سلام سپیده جان
همین جام
قربون دل مهربونت بره افسانه
باور کن حالم خوب است
فقط کمی کاسه صبرم لبریز شده بود
کمی با دلم مدارا کنی
بهتر هم میشود حالم...
عیدت مبارک افسانه جان
سلام
عید شما هم مبارک
salam mamnoon az inke behen sar zadin
webe kheyli khoobi darin
bazam behem sar bezanin
age ba tabadole link ham movafegh boodin khabaram konin
mamnon
bye
سلام
از حضور گرم وپر مهر شما نیز سپاسگزارم
چشم خدمت می رسم
سلام
وبلاگ قشنگی دارین امیدوارم موفق باشید
سلام
سپاس از حضور گرم وحسن نظرتون
دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد . . .