خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

حوا بودن تاوان سنگینی دارد

دل من یه روز به دریا زد ورفت    

پشت پا به رسم دنیا زد ورفت    

پاشنه ی کفش فردا رو کشید   

آستین همت وبالا زد و رفت 


یه دفعه بچه شد وتنگ غروب  

سنگ تو شیشه  فردا زد ورفت   

حیوونی تازگی آدم شده بود   

به سرش هوای حوا زد ورفت


دفتر گذشته ها رو پاره کرد   

نامه ی فردا ها رو تازد ورفت 

زنده ها خیلی براش کهنه بودند    

خودشو تو مرده هاجا زد و رفت


دنبال کلید خوشبختی می گشت 

    خودشم قفلی رو قفل ها زد ورفت 

    هوای تازه دلش می خواست ولی  

خودشو توی غبارا  زد و رفت 

محمد علی بهمنی

نظرات 237 + ارسال نظر
معصومه سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:03 ق.ظ http://www.yekiboodyekinabood.loxblog.ir

سلام


راستی تا حالا به عنوان این پست دقت نکرده بودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام عزیز دلم

الهی قربون توجه ات برم من

پول زنذگی نیست سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:57 ق.ظ http://arzo.blogsky.com/

فراموشم مکن هرگز ،

ولی گاهی به یاد آور ،

رفیقی را که می دانی ،

نخواهی رفت از یادش !

سلام
از حضور گرم وشعر زیبایتان سپاسگزارم

محمد سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ق.ظ http://katere.blogsky.com

سلام
ممنون که بهم سر زدی مطلبت عالی بود.
خوشحال می شوم دوباره بهم سربزنی

سلام

نظر لطف شماست

حتما خدمت می رسم

مبینا سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:52 ق.ظ http://www.andalib1.mihanblog.com

سلام
دوست خوبم وب قشنگی داری
اگه خواستی به منم سر برن........
مخسی...

سلام
قربون مبینای عزیزم

حتما

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:21 ق.ظ

دعایم این است:
تو همچنان در سفره حق این روزها و شب ها حاضر باشی و خدا هم
دست تورا گرفته و " حوا "ی از
نسل هابیل را
بر روی زمینی که
شیطان تا دیروز فرماندهی میکرد و
خدا را فرا میخواند که :
« آدمم گو تا سجده اش کنم! »
به رخ او بکشد و
یکبار دیگر نشانش دهد و یگوید :
سجده اش کن
این بار
« TALE » را
که همانا :
« آنچه را من میدانم شما نمی دانید »

سلام همزبان خوبم

این روز ها نام استوارتان را از ما دریغ می دارید و لهجه ی زیبایتان فریادگر نام استوارتان است

از دعای خوبتان در حق خواهر کوچکتان بی نهایت سپاسگزارم

شما استاد وسرور مایید ومن شاگر کوچکتان به حتم دانایی استاد از شاگرد فراتر است

ابوعدنان سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:01 ق.ظ http://abooadnan.blogsky.com

سلام
میگم همدان خانه معلمش برای شهریور جا داره یا شلوغه جواب را در نظرات وبلاگم بنویس چون اینجا نظرات وبلاگ شما شلوغه ماشاالله

سلام

خدمت می رسم

ابوعدنان سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:32 ق.ظ http://abooadnan.blogsky.com

سلام راستی خواننده این شعر ناصر عبدالهی می باشد اگر سرچ کنی پیداش می کنی

سلام
ممنون از محبت تون

یواشکی سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:46 ق.ظ

سلام مجدد
جناب.....

خوابم سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام
بیداری؟
اگه بیداری یه فوت کن!
اگه خوابیدی 2 تا فوت کن!

سلام

گر چه مرا با عشق کاری نیست سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ق.ظ http://arzo.blogsky.com

سلام

الان دارم از گرسنگی از پا می افتم کاش زودتر سحری رو بیارن تا ......
خوبی ؟
من که گفتم حال ندارم یعنی انرژی ندارم
خیلی حرف نمیزنم
خدا حافظ

سلام

یعنی شما تاساعت۴ تو نتید؟
ممنون از حضور گرمتون

محتاط نه معتاد سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ق.ظ

سلام
دارم وبگردی می کنم.بعد نگی من رو فراموش کردیا.تو رو هم دوست دارم وبگردی رو هم دوست دارم.
به این یک دل که من دارم ، چه خواهم کرد با خوبان؟
ولی به قول دوستمون سر رشته دستمه.فراموشت نمی کنم گلم!
نه به خاطر تو بلکه به خاطر خودم تو رو دوست دارم.بعد بگو : این پسره معتاده.اگه معتاد تو هم باشم مگه اشکالی داره افسانه جون؟
معتادتم

سلام جناب....
شما که هر سری با نام متفاوت تشریف می آورید آدرس هم که نمی گذارید مجبورم از روی آی پی بدونم که شما کی هستید

دریا سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:50 ق.ظ http://azjensebaran.blogsky.com / quietseashore.blogsky.com


وبلاگ دیگر من
quietseashore.blogsky.com
پیشاپیش از لطف حضور پرمهرتان در
''Quiet Seashore'' صمیمانه سپاسگزارم...

سلام دریای آبی من

قربونت برم من

خدمت می رسم

نونوچه سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:34 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

سلام نانا
کامنت دونیت خیلی فعاله (شکلک سوت)

سلام
کامنت دونی های من یا چینیه (غیر فعال)
یاهم که ایرانیه نه ببخشید فرانسویه (فعال فعال)

قربونت برن
این شکلک () سوت که نیست فدات شم برای شما بوسه

نونوچه سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:35 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

یه وخت فکر نکنی که نونوچه چشم نداله کامنت هات رو ببینه
ممممممممممممممممممماچ

الهی قربون چشای نونوچه ی خودم برم

بوسسسسسسسسسسسسسسس

ارادت سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:34 ب.ظ

سلام
شهریارا ! گو دل از ما مهربانان مشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند

سلام

یاشاسون شهریار و یاشاسون جناب مهاجری

ممنونم [

ابوعدنان سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:52 ب.ظ http://abooadnan.blogsky.com

سلام می بخشید که زحمتتون دادم
فضای همدان که خیلی خوبه ولی چون بچه تازه بدنیا اومده دارم وهواهم سرده به همین خاطر گفتم برم خانه معلم
پارسال تیرماه اومدیم وپیش بابا طاهراتراق کردیم هواخوب بود ولی امسال مجبورم شهریور بیام

سلام
خواهش می کنم زحمتی نبود
پیشاپیش خدمت شماو خانواده ی محترم خیر مقدم عرض می کنم
قدم نو رسیده هم مبارک

خب شما به خاطر بچه شال وکلاه رو هم فراموش نکنید

ما هم مجبوریم شهریور بریم سفر
می دوندید چرا چون فعلا النون الروغنی نشده وافزایش ماو التفاوت حقوقها رو واریز نکردند
اما مرداد ماه دیگه قولشو دادند ببینیم تا چه حد سر قولشون هستند
موفق باشید

شنگین کلک سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:49 ب.ظ http://shang.blogsky.com

سلام
و ممنون از شعر زیبا و همینطور عکس های زیبا
و طاعات قبول حق . درود بسیار

سلام جناب شنگ عزیز

طاعات شما نیز قبول حق

از حضور گرمتون سپاسگزارم

فاطی سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ب.ظ http://baran761300.blogsky.com

سلام آجی افسانه
خوبی؟؟؟
چرا آپ نمیکنی؟؟؟
بابا ما منتظریم!!!

سلام فاطمه جان

قربونت برم
اگه این کلاس های کامپیوتر بذاره حتما آپ می کنم

مجید محمد پور چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:06 ق.ظ http://www.safare-kalamat.blogfa.com

سلام دوست خوبم ![گل]

چیزی شبیه معجزه می خوام ، تا باز چشماتو بخندونم
چیزی شبیه معجزه می خوام ، تا واژه رو لب برقصونم

تقدیر یه حرفه بیا برگرد ، دستای من محتاج دستاته
این تن داره می سوزه تو دوری ، قلبم چه مشتاقانه همراته

وقتی یه لب در گیر سیگاره ، وقتی یه زن آتیش می گیره
تو قالبه تصویر این دنیا ، یعنی که مُرده ، یا که می میره

بعضی شبیه تو پُر از سردی ، بعضی شبیه من پُر دردن
وقتی که در گیر می شن این دردا ، باید به سمت عشق برگردن

حتی ترانه مات و مبهوته ، از واژه ی تلخی که من گفتم
حتی خدا مونده چرا از عشق ، رو پای معشوقم نمی افتم

گیتار من تنها سلاحم بود ، وقتی چشاتو ساده می بستی
گفتی خیانت می کنم اما ، حالا خیانتکار هم هستی

می شینم اینجا رو به یک دیوار ، با عکسهات من قاب می سازم
بازی بی برد ُ تمومش کن ، هی بُر نزن دستو ، که می بازم

سلام
از حضور گرم وشعر زیبایتان سپاسگزارم
طاعات قبول

مجید محمد پور چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ق.ظ http://www.safare-kalamat.blogfa.com

نِفرَتـــ

تَبَربـــه دَستــــ

روبــــه رویَم ایستــ ـآده

تـــآآخَرین ریشــ ـهءزِندِگیَم رآبِزَنَد

مَن هَستَـــم وَجـاده ای بَستـــه

کـــه هیچـوَقتــــ بـــه تــونِمی رِسَد

مَن هَستَم وَپــاهایِ خَستـــه

کـــ ـه هیچــوَقتــــ بــه تونِمی رِسَد

مَن هَستَم وَدِلی شِکَستـــه

کـــ ـه هیچـــوَقتــــ بـــه تونِمی رِسَد

بَرایِ غُربَتَم

گِریــه می کُنَم.

سلام

باز هم سپاس

ی دوس چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:36 ق.ظ http://asemane-tabdar.blogsky.com/

سلام دوس جونی
خیلی باحال بود شعر
الهی بگردم براش
مرسی عسیسم
میدونستی انتظار چخده سختههههههههههه

سلام عزیز دل افسانه
قربونت برم من

عزیزمییییییییییییییییی

مرتضی چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:19 ق.ظ

گفتم عشق را شبی راست بگو تو کیستی؟

گفت حیات با قیم، عمر خوش مکررم

گفتم‌اش ای برون زجا، خانه تو کجاست؟

گفت، همره آتش دلم، پهلوی دیده ترم

مولانا

سلام برادر خوبم

از حضور گرمتون سپاسگزارم
ممنون از شعر جناب مولانا که هدیه کردید به خاطرات کهنه ام

مهناز چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:01 ق.ظ http://cnema.blogsky.com/

سلاااااااااام عزیزم
فقط میتونم بگم خیلی قشنگ بود

سلام عزیز دل

مرسی فدات شم

زهرا-م چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ق.ظ

حتی کفـش هــم اگـــر تنــگ بـاشــد


زخـــم مـــی کنـــد


وای بـــه وقتــــی کــه دل تنــــگ بـاشــد.

سلام زهرای عزیزم

قربونت برم من

کاوه چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

یک کفش تمام وصله دارم ای پا
دنبال رسیدن به یارم ای پا

آرام تر از همیشه پا بردارید
تاطاقت این سفر بیارم ای پا

سلام

از حضور گرم وشهر زیبایتان سپاسگزارم

آنا چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:55 ب.ظ http://gong.blogsky.com

سر خوشانه میخندم
شوخی میکنم
سر به سرت می گذارم
و تو نمی دانی چقدر سخت است
احساس خفگی کردن پشت این نقاب لعنتی

سلام آنا جان

از شعر زیبا وحضور نازنینتون سپاسگزارم

. چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 ب.ظ

سلام
ز دست بنده چه خیزد ، خدا ببخشاید!
ارادت دارم خدمتتون

سلام

از لطفتون ممنونم

سحر پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:41 ق.ظ http://paeizerangparide.blogsky.com

سلام افسانه جونم خوبی؟
هر کسی از منظر چشم خودش دنیا رو میبینه . هر کس به اندازه ی درک خودش


سخنان دکتر شریعتی که نیاز به تعریف و تمجید نداره خودش گویا هست.

سلام عزیز دل افسانه
ممنون از حضور مهربونت
نظر لطف شماست

عزیز دلمیییییییییییییییییییییی

فاطی پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 ب.ظ http://baran761300.blogsky.com

سلام آجی جونم
خیلی زیبا بود
و این پستت زیباتر هم بود چون حرفی از دکتر بود
موفق باشید

سلام خواهری عزیزم

افسانه قربون دل مهربونت

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:57 ب.ظ

مهربان معلم

من اگر هیچ ندانم و
نتوانم
که بدانم که
شمع در چشمها یش
چه تصویری داشت !
در این تصویر (شمع احساس ) خوب میدانم که
شمع بر چشمان
TALE
چه
می آرد !!

سلام همزبان و هموطن خوبم

خوشید به شمع گفت: دیشب تا صبح خودت را فدای چه کردی؟

شمع گفت خودم را فدا کردم تا که او در غربت شب غصه نخورد

خورشید گفت:همان پروانه که با طلوع من تو رها را کرد

شمع گفت یک عاشق برای خوشنودی معشوق خود همه کار میکند و برای کار خود هیچ توقعی از او ندارد

زیرا که شادی او را شادی خود میداند

خورشید به تمسخر گفت عاشق فداکار حالا اگر قرار باشد که دوباره به وجود آیی دوست داری

چه چیزی شوی؟

شمع به آسمان نگریست و گفت شمع.......... دوست دارم دوباره شمع شوم

خورشید با تعجب گفت شمع؟؟؟؟؟؟؟؟

شمع گفت آری شمع دوست دارم شمع شوم تا که دوباره در عشقش بسوزم شب پروانه را سحر کنم

ابوذر اکبری پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:30 ب.ظ http://boghzebaroon.persianblog.ir

یکی دوسِت داره

حتی اگه نفهمی

حتی بدون لبخند

یا با یه خورده اخمی

یکی برات می میره

دل ناگرون یاره

اون دل بدون تردید

منتظر بهاره

منتظره دوباره

کیه شادی بیاره

اون عشق بی سرانجام

تشنه ی یه قراره

یه پیوند یه سر آغاز

دلضربه های آواز

هستم بدون اما

تا عاشقانه پرواز

دلم برات تنگ شده

حتی اگه مهم نیست

سکوت با تو خوبه

اون نانجیب سگ کیست

دستاتو باز بده من

چشمام امیدواره

گرمای بوسه هاتو

لبهائی کم میاره . . .

سلام برادر خوبم

ممنون از حضور گرم ومهربانتان
دیر به دیر به خاطرات سر می زنید اما هربار با هدیه ای از اشعار زیبایتان زینت بخش خاطرات کهنه می شویید
سپاس

ابوذر اکبری پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:17 ب.ظ http://boghzebaroon.persianblog.ir

سلام وقت خوش ممنون از لطف و محبت همیشگی شما شاد و برقرار

سلام برادر خوبم

خواهش می کنم
من چندین بار برایتان کامنت گذاشتم متاسفانه نمی دانم چرا ارسال نمیشه

ابوعدنان پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:35 ب.ظ http://abooadnan.blogsky.com

سلام اگر می توانستیم تصویر ذهنی اشخاص را درک کنیم هیچ اختلافی در هیچ جای دنیا پیش نمی آمد

سلام

بسیار زیبا بود
کاش چنین می شد تا هیچ اختلافی در دنیا وجود نداشت.

سپاس

سپیده پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ب.ظ

سلام افسانه جونمممممممممم
خیلی قشنگ بود

سلام سپیده جان

قربونت برم من

محمد پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ


تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن!
بنگر در این فاصله چه کردی؟!!
گرما بخشیدی…؟!
یا سوزاندی…؟!!

سلام برادر خوبم

از حضور گرمتون سپاسگزارم

زنذگیتان به روشنی خورشید درخشان باد

خوش تیبم پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ب.ظ http://www.nargesreza.blogsky.com/


سلام علیکم افرین زیبا بود در کل وب جالبی داری من که دوست دارم

سلام

حضور گرمتان را خیر مقدم عرض می کنم

نظر لطف شماست

سپاس

لیلا پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 ب.ظ http://khakestar42.blogsky.com/

راه که می روم
مدام بر می گردم
پشت سرم را نگاه می کنم
دیوانه نیستم
خنجر از پشت خورده ام

سلام لیلای من

ممنون فدات شم

e2 پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.e2khodam.blogsky.com

پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست
!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همه دوست دارند که به بهشت بروند،
ولی کسی دوست ندارد که بمیرد … !
عشق مانند نواختن پیانو است،
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.

سلام

از شعر زیبایتان وحضور گرمتون بسیار سپاسگزارم

e2 پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.e2khodam.blogsky.com

پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست
!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همه دوست دارند که به بهشت بروند،
ولی کسی دوست ندارد که بمیرد … !
عشق مانند نواختن پیانو است،
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.

معصومه جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:46 ق.ظ http://www.yekiboodyekinabood.loxblog.ir

جالب بود مثل همه دست نوشته های دکتر ...



همین ...

سلام معصومه ی عزیزم
قزبونت برم من

گر چه مرا با عشق کاری نیست جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:56 ق.ظ http://arzo.blogsky.com

سلام
ان شا الله

سلام

انشالله که خیره
سپاس

یاسر جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:01 ب.ظ http://www.yas-m.blogsky.com

سلام دوست خوبم
شعر بسی زیبا بود......
من اپم...وقت کردین سری بزنین

سلام

ممنون از لطفتون

حتما خدمت می رسم

farzad جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ب.ظ http://www.ma2ta11.blogsky.com

سلام.دوست من زیبا بود

سلام

از حسن نظر وحضور پر مهرتون سپاسگزارم

گندم جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ب.ظ http://nafasegandom.blogfa.com

سلام افسانه جان
خوبی خانم ؟
طاعاتتان قبول درگاه حق
این وبلاگ مال اشعارم هستش خوشحال میشم از حضور نازنینت
راستی وب دلنوشته هام رو هم آپ کردم دوست داشتی یه سر بهش بزن آدرش تو وبلاگ اشعارم هست
ممنون

سلام عزیز دلم

طاات شما هم قبول
خوبم عزیزم

حتما خدمت می رسم

ارادت شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:21 ق.ظ

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجــــــا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامت او دوختـــــــه بود

جان عشــــاق سپند رخ خود می‌دانست
و آتش چهـــــــــره بدین کار برافروخته بود

گر چه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدم
که نهانش نظـــــــری با من دلسوخته بود

کفر زلفش ره دین می‌زد و آن سنگیــن دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الـلــه الــلــه که تلف کرد و که اندوختـه بود

یار مفــــــروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوســـــــف به زر ناسره بفروخته بود

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یا رب این قلـــب شناسی ز که آموخته بود


سلام

سپاس از حضور پر مهرتون

احسان شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:58 ب.ظ http://limeshq.blogsky.com/

همیشه واسه گلی خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسید ، یادش باشه ریشش کجاست .

سلام

از حضور گرمتون سپاسگزارم

محمد علی شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:13 ب.ظ

کاش همه را شمع احساس تو میدیدم
کاش میشد که تو رایکدم بی او میدیدم
درود بانو

سلام

از حضور گرم وشعر زیبایتان سپاسگزارم

مبینا شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:18 ب.ظ http://andalib1.mihanblog.com/

سلام
خیلی زیبا بود
با اجازه لینکت میکنم
بازم به من سر بزن!!!!

سلام مبینای من

قربونت برم

منم لینکتون می کنم
حتما

niloofar شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:55 ب.ظ http://lahze-kaghazi.blogsky.com

کامنت دانی شما هم مثه ماله ما بستست!
پست بالاییت:
فقط خدا داندو دلم!

سلام
الهی دورت بگردم

کامنت دانیه دیگه

ابوعدنان شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:26 ب.ظ http://abooadnan.blogsky.com

میلاد امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد.

سلام
بر شما و خانواده ی محترمتون هم مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد