به تـــو می اندیشــــم
به تـــو و تنـــدی طـــوفان نگاهـــت بر من
به خــود و عشـــق عمیـــقت بر تن
به تـــووخاطـــــره ها
که چرا هیــچ زمانی من وتو ما نشـــدیم
جام قلبم که به دست تو شکست
من چرا باز تو را بخشیدم؟
به تـــو می اندیشــــم
به تو کــه غرق در افـــکار خودی
من در اندیشــــه ی افـــــکار تـــوام
قانعـــم بر نگه کـــوته تو
هر زمان در پی دیدار توام
پ.ن۱: زن جنس عجیبی ست ! چشم هایش را که می بندی دید دلش بیشتر می شود دلش را که می شکنی باران لطافت از چشم هایش سرازیرمی شود.انگار درست شده تا روی عشـق را کـم کند.
پ.ن ۲:ایستادن،اجبار کوه بود و رفتن سرنوشت آب؛ افتادن تقدیر برگ است و صبر،پاداش آدمی!
پس بی هیچ پاداشی حراج محبت کنیم که همه ما خاطره ایم…
خدا را برای خدا باید خواست!
جوانمردی را دیدیم که در دستی آب داشت و در دستی آتش . . . . .
می گفت می روم که آب بر دوزخ ریزم و آتش به میان بهشت کشم . . . . .
تا کسی خدا را نه از بیم آتش پرستد و نه از ذوق بهشت . . . . .
خدا را برای خدا باید خواست!خدا .... و دیگر هیچ!!!
چسب زخم
داروخانه هم می داند که ما زخمهایمان زیاد است که بقیه پولمان را چسب زخم می دهد
سپاسگزارم
حسین پناهی
خدا پرسید:
میخوری یا میبری؟
و من گرسنه پاسخ دادم :
میخورم!
چه میدانستم
لذت ها را می برند،
غصه ها را می خورند...
"حسین پناهی
ممنونم...
دعا
بــَـراﮮ בوبـــاره آمــَدنــَش دُعــا نکـــُن!شایــَב وقتــﮯ ڪـﮧ آمـב همانـﮯ نباشـَـבڪـﮧ رفتـﮧ بوב ... (!)
دلتنگی هایم به تو رفته اند..
آرام می آیند..
در سینه می نشینند...
دیگر نمی روند...
مرسی
سلام
ممنون نگاه خوبتون هستم
سلام افسانه عزیز و مهر بان ، خوبی ؟ ممنونتم هم بابت حضور سبزت و هم تبریک صمیمی و بی تکلف و زلالت ، خیلی خوشحالم کردی ، اگه بخوام صادقانه مطلب رو بگم ، همین که آشنایی و با تو و وبلاگ وزینت ، یکی از اتفاقات خوب خانه سبز بود برام ، که امیدوارم شایسته این همه محبت پاک و زلالت بوده باشم ، برات آرزوی سپید بختی و عاقبت بخیری دارم ، عزیز و مانا باشی
سلام دوست بزرگوار
خواهش می کنم شما لطف دارید
نامیرا باشید
خاطــــــره ...
یعنی :
یک سکوت غیرمنتظره
میان خنده های بلند
[گل][گل][گل]
مهرتان را سپاس
زیبایی ها را چشم میبیند و مهربانی ها را دل !
چشم فراموش میکند اما دل هرگز !
پس بدان که تا زمانی دل زنده است فراموش نخواهی شد …
[گل][گل][گل]
از خواب پریدم
چشام پر اشک بود
بلند شدم و یه راست رفتم سمت کمد
تنها یادگاری از تو
عطرت بود که روی شال گردنم جا مونده بود
سر کشیدم بوی نبودنت رو . . .
[گل][گل][گل]
باز هم سپاس
سلام عزیزم ممنون که بهم سرزدی..
وب قشنگی داری فدات
سلام به روی ماهت
عزیزمی
قلبی دارم خسته از تپیدن
مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..!
مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه ..
یـــک لبـــــخـنـــد ..
بــه بــازی میـــــگیــــری ..!
مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت ، شـــیطنـــت هــــایت ..
و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ..
مــــــی گویند ســــاده ام ..!
اما مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم ..،
همیـــــــــن!
و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد ..!!
سلام آزیتا جون
ممنونم
رنگ آرزوهایم این روزها خیلی پریده
تو اگر دستت به آسمانش رسید
چند تکه ابر نقاشی کن
تا دل من به ابرها خوش باشد... !
سلام نگار عزیزم
مرسی...
برایم تعریف کن تا من هم بدانم....
"هرگزفراموش نشدن"
چه حالی دارد؟!
سلام مهربانم
ممنونم قشنگم
سلام
ممنونم از حضور گرمتان ؛ وبلاگ زیبایی دارید
باز هم منتظر نگاه پرمهر و شیرین شما بزرگوار هستم
پاینده باشید . . .
سلام
من نیز ازتون سپاسگزارم
حتما
هرچیزی و که بیشتر از همه میخوای 3بار تکرارکن ،بعد نوشته زیر و بخون :
بسم الله الرحمن الرحیم
لاحول وقوة الا بالله العلی العظیم
آمین
این پیام رو به 9 نفر بفرست ، آرزوت برآورده میشه ، باور نمیکردم ولی ولی واقعا برآورده میشه
پاک کنی یا نفرستی ..... ممکنه آرزوت برآورده نشه
الان ساعت و نگاه کن ، دقیقا 9 دقیقه بعد یه اتفاقی میافته که خوشحالت میکنه
سلام
شب صورتش را بر شیشه چسبانده
تا شاید دل سپیدت را به موهایت گره بزند
صدای سوت مستی رگهایش را تیغ میزند
زنی سازش را کوک می کند
ساعت
خودش را خفه میکند
دست بر صورتت که می کشی
دنیا به یکباره فرو می ریزد.
صدای سازی از دور می آید
ولی آرام
آرام
و آرامتر
در پیچ کوچه گم می شود.
چشمانت را بروی سیاهی ببند
نمیخواهم شب نیمه کاره بماند . . .
سمانه آلخانیان
سلام سایه جان
ممنون مهربونم
غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی لب زخنده بستن است
گوشهای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه و گل
از درون باغچه باز هم به گوش میرسد
تو چه فکر میکنی؟
کدام یک درست گفتهاند
من که فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کردهاست
هرچه باشد او گل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کردهاست!
سلام فرانک جونم
ممنون مهربان افسانه
سلام افسانه خانوم خوش ذوق و با سلیقه...
.
.
.
این که فرمودین "زن حس عجیبی ست" و ... باید بگم یه جورایی به حق گفتین... این رو با تجربه چند ماه ازدواج موفقم در اوج خوشبختی با "شیرین جوووووووووونم"میدونم که واقعا با نگاه همیشه مجذوبش، مدت هاست که آقا سینا رو درگیر احساس لطیفش کرده...
ما هم که یه جورایی احساساتی... در مقابل عشق خالصانه خانوما کم میاریم...
سلام بر شما و نگاه زیبابینتون
انشالله که به پای هم پیر شید و خوشبخت و سعادتمند
شما آقایون کم میارید؟؟؟؟
آری آغاز، دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من دگر به پایان نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
سپاسگزارم
با تولد یک سالگی "یک لحظه ارامش" آپم و شدیداً منتظر یادگاری های قشنگ و ارزشمندتون...
یه وقت دیر نکنید ها...
نه دیر نمی کنم
خدمت می رسم
کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم ماندنی
نه حاشیه ای از یاد رفتنی!!!
سلام
سپاسگزارم
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم/ زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت/ زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست.....
سلام نسیم جونم
مرسی
ای صبا گر شنیده ای
راز قلب شکسته ام امشب
با پیامی به او رسان
غم نوای دل غمینم شو
سلام و درود
این روزها کمتر افتخار حضور شما را پیدا می کنیم.
سلام آقا معلم مهربون
حرفی جز شرمندگی ندارم
آقا معلم مهربان ما که با هم همکاریم خودتون در جریانید که معلم ها در منزل نیز یه سری کارهای مربوط به شغلشان را انجام می دهند به خاطر این مسائل من شرمنده ی شما و سایر دوستان میشم
خدمت رسیدم
شگفتا :وقتی که بود نمی دیدم ،وقتی می خواند نمی شنیدم،وقتی که دیدم که نبود،وقتی شنیدم که نخواند! چه غم انگیزاست وقتی چشمه سردو زلال در برابرت، می جوشد و می خروشد و می خواند ومی نالد، تشنه آتش باشی ونه آب، و چشمه خشکید , از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت، و آتش کویر را تافت، و در خود گداخت واز زمین آتش روئید واز آسمان آتش بارید تو تشنه آب گردی و تشنه آتش وبعد، عمری گداختن ازغم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن تو می گداخت.
دکتر علی شریعتی
سلام
قتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی او تمام کرد من شروع کردم
وقتی او تمام شد
من آغاز شدم
و چه سخت است
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن !
ـدکتر شریعتی
سپاسگزارم
سلام افسانه جان بابت حضور زیبایتان ممنونم
از آشنایی با وبلاگ شما هم خوشحالم
موفق باشین وپیروز
سلام
من نیز خرسندم
خداوند رحمت کند مادر مهربانتان را
و آفرین بر شما فرزند با محبت مادر که قدردان محبتهای مادر هستید و هنوز فراموشش نکردید هر چند فراموش نمی شود
آهستهتر بیا
غوغا نکن که دلم
با شور دردناک نفسهای گرم تو
بیتاب میشود
آهستهتر بیا، دلواپسم نکن
برای خاطره بازی
فرصت، همیشه هست
وقتی تو میرسی
احساس میکنم
سکوت میشکند
ثانیهها گرم میشوند
فاصله، از لای انتظار پنجره
فرار میکند
آغوش میشود، تمام تنم از نگاه تو
جایی برای کلام نیست
خاطره، خود با تمام آنچه هست
میان چشمهای عاشق ما
حرف میزند
و آرام برگ میخورد
وقتی تو میرسی
زندگی، با تو میرسد
لبخند، با تو میرسد
احساس میکنم
جایی، میان پلکهای مدام اضطراب
برای ما ساختهاند
احساس میکنم
ما را درون هالهای از عطر و آرزو انداختهاند
وقتی تو میرسی
عاشقتر از همیشهی حرفها، حرف میزنم
شیرینتر از همیشهی بغضها، بغض میکنم
وقتی تو میرسی
من، به تمام آنچه دوست دارمَش
میرسم...!
" زیبا آسمانی"
سلام
ممنون از حضور پر مهرتون
سلام افسانه عزیزم
ممنونم بخاطر بودنت و مهربونیت.
بی نهایت خوشحالم می کنی با سر زدنت.
بهترینها رو برات آرزو می کنم.
سلام
من کجا اومدم ؟؟ آدرس که نگذاشتید آخه
به هر حال ممنون نگاه مهربونتون هستم
سلام
چ شعر خوشگلی
چ پی نوشتی
واقعا عالی بود
بووووووووس
سلام لیلی بانوی بی وفای من
احوال خانم ؟
قربونت گلم
دردم را از مردم پنهان می کنم…
من تنها برای پنهان کردنش لبخند می زنم…
لبخندی که دیگر بیشتر از چند لحظه بر لبانم باقی نمی ماند…
تو نمی دانی چقدر سخت است که لبخند بزنی وقتی چشمانت پر از اشکند
سلام آرزوی زیبای من
ممنون از مهرتون
سلام
واقعا عالی بود
مرسی
سلام عزیز دل افسانه
قربونت
هوس می کنم،
… … …تمام کاغذهای سفید روی میز را،
از نام تو پرکنم …
تنگاتنگ هم،
بی هیچ فاصله ای !!
از بس،
که خالــی ام از تو …
از بس،
که تو را کـم دارم …
آخر مگرکاغذ هم،
زندگی می شود
سلام
ممنون از لطفتون
روزی یک قدم جلومی آیم
روزی یک آجربالامی روی
ما
هیچ وقت همدیگررا
نخواهیم دید.
تو
همیشه فراموش می کنی
برای قلعه ات
پنجره بگذاری!
سلام رویای مهربانم
عزیزمی
می دونی دلتنگی یعنی چی ؟
دلتنگی یعنی اینکه بشینی با یادش به خاطراتت فک کنی …
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد شروع اشکهای لعنتی …
سلام
ممنون از نگاه زیبایتان
___________________--------
_________________.-'.....&.....'-.
________________\.................../
_______________:.....o.....o........;
______________(.........(_............)
_______________:.....................:
________________/......__........\
_________________`-._____.-'شاد باشی مهربون
___________________\`"""`'/
__________________\......,...../
_________________\_|\/\/\/..__/
________________(___|\/\/\//.___)
__________________|_______|آرزومند آرزوهــــای قشنگت
___________________)_ |_ (__
________________(_____|_____)
............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*...........
سلام
سپاسگزار حضور گرمتون هستم
اما من آدرس شما رو ندارم که
در سایه های مبهم دیوار
شب را می ستایم
و به روزنه ی یک عبور
باد می شوم
من تو را می خواهم
می بارم
باران می شوم
و سردی احساس ها را می پذیرم
پنجره باز است
باران می بارد
و من ...
سلام
مهرتان را سپاس
به تو که می اندیشم
تمام بدی هایت یادم می رود
نمیدانم با دل من چه کرده ای
که فقط خوبی هایت را به یاد دارم .
سلام آرمیتای ناز
ممنونم مهربون
اکنون تو از آن منی
با رویا هایت در رویای من بیارام
عشق و رنج و کار
یکسره در خواب رفته اند
شب بر ارابه ناپیدایش می راند
و تو در کنارم چونان کهربا آرمیده ای
کسی دیگر ، عشق من ... در رویاهایم نخواهد آرمید
تو خواهی آمد
و ما دستادست بر فراز سیلاب زمان خواهیم گذشت.
کسی دیگر در گذر از سایه ها همسفرم نخواهد بود
تنها تو ، همیشه سبز
همیشه خورشید
همیشه ماه
دستانت آماده گشودن مشتهای ظریفشانند
تا آیات حادثه ای لطیف از آنان بچکد.
چونان دو بال خاکستری
چشمانت بسته اند
و من بال می گشایم
در میانه امواجی که تو بر آورده ای
من ربوده می شوم!
شب ، جهان ، باد ، در دایره تقدیرشان می چرخند.
بی تو
من
تنها خیال واره تو هستم
و این خود همه چیز است...!
سلام هستی مهربونم
عزیز دلمی
{آغــُـ ــوش} بـَعضــﮯ هـآ
عــِلـــ ـم رآ زیــر ωـــُوآل مــﮯ بــَرَב...
آלּــــقــَבر آرآمــِت مــﮯ ڪـُـטּــב، ڪـِﮧ
هیـــچ مــُωــَڪــِـלּــــﮯ
جایــَش رآ לּــــمــﮯ گیرَב...
سلام
مهرتان را سپاس
سلام وسکوت
اما این سکوت نه به معنای رضایت است
ونه سکوت دانا در برابر ابله
بلکه سکوتیست به معنی به زانو در امدن انسان در برابر زیبایی
ضمنا از حضور شما سپاسگزارم
سلام
از حسن نظرتون سپاسگزارم هم استانی
زندگی شیرین است!
زندگی باید کرد... ولی نه به هر قیمت
و بدانیم که شبی خواهیم رفت .... !!!
و شبی هست که نباشد، پس از آن فردایی
سلام مهربان
قربونت
چــہ سرنوشت تلخ و غریبے
ڪــہ هر بار ستاره هاے زندگے ات را
با בستهاے خوב راهے آسماטּ پر ستاره امید ڪنے
و خوב בر تنهایے وسڪوت
با چشمهایے خیس
از غرور پیونـב ستاره ها را بــہ نظاره بنشینے
وخموش و بے صدا
بــہ شاבے ستاره هاے از تو گشتــہ جـבا בل خوش ڪنے
وباز هم تو بمانے وتنهایے و בورے
و باز هم تو بمانے و یڪ عمر صبورے
سلام مهربانم
ممنونم
گــریـہ ے آפֿــر شـب هــایــم
انـگـار ڪـافــے نبـوده
ایــטּ روز هـــا
اوّل صـبــح هــا هــم
گـریـہ مـے ڪـنـم . . . (!)
سلام هانیه جونم
ممنون نازنین مهربانم
گــریـہ ے آפֿــر شـب هــایــم
انـگـار ڪـافــے نبـوده
ایــטּ روز هـــا
اوّل صـبــح هــا هــم
گـریـہ مـے ڪـنـم . . . (!)
عزیزمی
حس آن ته سیگار مچاله
حس آن شاخه شکسته روی زمین
حس بیمار در کما رفته
حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین
حس تنهایی و رخوت
حس جان دادن تو خلوت
حس مرگ دارم امشب !
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
همـــه میتــونــن اسمــت رو صــدا کنن
امـــا …
کـم هستـن کسـایـی کـه وقتی اسمـت رو میـگن لـذت میبـری
و بــا تمـــام وجــود
در جـوابشــون دوسـت داری بـگـی : جـانـم !!!...!
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
آری.............
زن جنس عجیبی ست.
سلام
امان از دست این جنس
دوست داشتنت
وقتی مرا نمی خواهی
سخت ترین آزمون زندگی است
تو
ــ تنها مونس زندگی ام! ــ
دوستت دارم و
اعتراف می کنم
رهایی از تو
ممکن نیست ...
ناگفته هایم را
جوی های بی انتهای خیابان ها برده اند و من
مشتاقم به همین
هر از گاهی از دور دیدنت ...
سلام
سلام
مهرتان را سپاس
مدت هاست
چتر منطق را بر سر گرفته ام!
تا باران عشق را
تجربه نکنم!
دیگر توان مقابله با
تب و لرز
برایم باقی نمانده است!!!
سلام فاطمه جونم
خوش اومدید نازنینم
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
چراغ عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد؛
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم...
دلم صد بار میگوید: که چشم از فتنه بر هم نه !
دگــر ره دیـده میافـتـد بــر آن بــــالای فـتـانـم
تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه بـاغبان گویـد که دیگر سرو ننشانم
رفیـقـانـم سفر کردند هـر یـاری بـه اقصـایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم
بـه دریـایـی درافـتـادم که پایانـش نـمیبینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمیدانم
فـراقـم سـخت میآیـد ولـیـکن صبـر میبـاید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم
مپـرسم دوش چون بـودی، بـه تاریـکی و تنهایی
شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم!
شبان آهسته مینالم مگر دردم نهان ماند
بـه گوش هر که در عالـم رسیـد آواز پنـهانم
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
مـن آزادی نـمیخـواهـم کـه بـا یـوسـف بـه زندانم...!
من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هـنـوز آواز میآیـد بـه مـعنـی از گـلـستـانـم
سلام
سپاسگزارم
درآرزویت خواهم ماند
حتی اگر خدا همه بهشت را فقط به من بدهد
چیزی از حسرت نرسیدن به تو کم نخواهد شد
شاید مرضیه باشم اما مطمئنا راضی نیستم
چون همه آرزوی شیرین دنیایم تو بودی
نمی دانی تلخی نرسیدن به تو و طرد کردنت
چه عذابیست
سلام
ممنونم