خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

من امشب بغض تلخم را شکستم

    شبی که رفتی در خیابان نشستم  

                   گریه کردم...

از غم دردی که دیدم بی تو هستم 

 گریه کردم...  

خواستم از آرزوهای دلم حرفی بگویم... 

چون نبودی باز با یادت نشستم  

گریه کردم...

از غرورم کوه ها را زیر پایم می نهادی... 

من برایت این غرورم را شکستم  

گریه کردم...

گرچه لبخندی زدم گفتی «خداحافظ»  

ولی من...

تا تو رفتی عقده ی دل را گسستم  

گریه کردم...  

    چو در پس کوچه های چشمم امشب
           ندیدم رد پایت گریه کردم    

    

نظرات 187 + ارسال نظر
مرتضی دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:45 ق.ظ

سلام ابجی مهربونم

خوش اومدی

قرار دل بی قرار

سلام برادر خوبم

ممنون از لطف شما

عطر گندم دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:02 ق.ظ http://atregandom.blogsky.com

سلام افسانه جونم
چقدر گریه کردی اخه

سلام زهرا ی عزیزم

تا دلت بخواد گریه کردم

قربون دل مهربونت

خوش تیپم دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:13 ق.ظ http://www.nargesreza.blogsky.com

خیلی جالب بود افرین ایول دمت گرم

سلام

از حسن نظرتون سپاسگزارم

[ بدون نام ] دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:33 ق.ظ

خوش اومدی TALE
اما بعد :
TALE عزیز
تو ایستادی و گریه کردی و
من
رفتم سراغ گریه ی تو !!!!!!!!
هنوز در راهم
گوبی اشکهایت تمام شد
اما
من هنوز دنبال گریه ات هستم !

سلام همزبان خوبم

TALE گریه کرد وتو همزبان خوبم

رد پای اشک هایم را بگیر تا ببینی خانه ی دوست کجاست

سپاس از حضور همیشگی و مهربانتان

حسین زارع دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:51 ق.ظ http://hoseinzare24

سلام وب زیبای داری ابجی من مطلب خوبی بود

سلام

از لطف شما سپاسگزارم

اگر این دفعه تشریف آوردید آدرس کامل خود را بگذارید تا من نیز خدمت شما بزرگوار برسم

مینا خوشگل دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:25 ق.ظ

سلام سانازحانم افتخار آشنایی میدین؟

جان؟؟؟؟؟؟

صادق حسینی دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:40 ق.ظ http://www.roham86.blogfa.com

تو شده ای انقلاب زندگی من
حالا هر آنچه
در زندگی من است تاریخ دار شده
قبل از تو
بعداز تو

سلام دوست خوب من
عالی بود

مر30

سلام

از حضور گرم وشعر زیباتون سپاسگزارم
نظر لطف شماست

لیلا دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:54 ق.ظ http://khakestar42.blogsky.com/

خوش امدی افسانه جونم
گریه کردی چرا اخه ؟

سلام لیلای عزیزم

ممنون عزیزی

سپیده دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:16 ق.ظ

سلام عزیز دلم
واییییییییی چقدر خوشحالم که برگشتی دلم واست یه ذره شده بود
سفر خوش گذشت؟؟؟؟؟؟
امیدوارم با کلی خاطراته خوب اومده باشی اگه دوست داشتی بیا تعریف کنم
دوسِت دارم فرشته مهربون

سلام سپیده ی عــــــــــــــــــــزیزم
دلم برات خیــــــــــــــــــــلی تنـــــــــــگ شده بود

حسابی یادت کردم سپیده ی مهربونم

منم دوستت دارم

e2 دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:49 ق.ظ http://www.e2khodam.blogsky.com

WwOoOwW nice افسانه جون اینجور نبینمت عزیز

سلام



از حضور گرم و پر مهرتون سپاسگزارم

Elife دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:51 ق.ظ http://elife-beta.persianblog.ir

سلام. رسیدن بخیر .پست قشنگی بود(غمگین) مرســی .
راستی چرا عکس های قالبت و قسمت کامنت ف*ی...ت.ره برای من؟؟؟

سلام خانمی خودم
ممنونم عزیزی

وای فیلتــــــــــر نههههههههههههههههههههه

از مرورگر دیگری استفاده کنید
ممنون که با این وضعیت باز تشریف آوردید

رضا پسر هزاره ® دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:16 ق.ظ http://staraf.afblogfa.com

سلام
ممنونم
گلاب بروت لینکت کردم
خواستی این ادرسمو لینک کن البته ادرس قبلیم هست هنوز
اگه گفتی چرا از بلاگ اسکای رفتم؟

شعر زیر در رابطه با این نوشته ات هس

ای دریغ از عمره رفته ای دریغ
قصه تنهای منو بی داد (تیغ)=(یار نامهربان)

®

سلام

ممنون از لینک اماحالا چرا.............

شعرتون گویا بود
متوجه شدم امان از این نامهربانها

شادی دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:07 ق.ظ http://www.shadi.shadi.blogsky.com

شعرت خیلی زیبا بود عزیزم

سلام شادی عزیزم

ممنون عزیزی
نظر لطف شماست

مرجان دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ق.ظ

چرااین پستتان اینقد غمگینه
ولی خیلی زیبا بود

سلام مرجان نازنینم

الهیییییییییییییییییییی

ممنون از حضور مهربونت

لیلا دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ب.ظ

نبودی من برایت گریه کردم
برای غصه هایت گریه کردم
من امشب بغض تلخم را شکستم
نشستم بی نهایت گریه کردم
چو در پسکوچه های چشمم امشب
ندیدم رد پایت گریه کردم

سلام لیلای عزیزم



ممنون عزیز دلم

[ بدون نام ] دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:03 ب.ظ

خیلی بااحساس بود بسیارزیبا و پرمعنی.حرف تمام عاشقای دلشکسته است.....درود برشما

سلام ودرود بر شما

از حضور گرم و حسن نظرتون سپاسگزارم

آدرس خوب ونام زیباییتان ؟؟؟؟؟

کاوه دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

هرچه قدم هایم را میشمارم

به آخر نمی رسم

چه بی انتهاست

شب چشم هات..

سلام

بسیار زیبا بود
ممنون از حضور سبزتون

[ بدون نام ] دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:12 ب.ظ

خانه ی دوست هر جا که باشد یه گنج اجاره شده هم در آشیانه داشته و دارد .

اما بعد :

TALE عزیز
برای جنسی از تو
نوشته یا شعر و
احیاناً نقاشی ات را به کامنت گذاشتم
گفت :

" دوست خوبم:
زیباست

انسانی که اول آفریده شد مرد نبود یک موجود کامل بود
بعد این موجود در خواب به دو نیمه تقسیم شد (نه جسمی که روانش دو تکه شد)
و این شد که مرد و زن نیمه های گمشده هم شدند و سرگردان دنیا "

نقاشی کردم که بدونی تا . . .
و من هنوز چیزی نقاشی نکرده ام میخوانم و حی میخوانم و حی میخوانم و حی . . .
نقاشی ام تاکنون نیومده از آن مطلب دلم میخواهد . . .
میدانی از . . . و خوب تر هم میخوانی و . . .

سلام همزبان خوبم

آشیانه ات آشیانه ی دوسته
آبی و آرام
می شود فریادت را از میان آن همه سکوتت شنید
و رنگ گریه های بی صدایت را از میان نقاشی هایت تشخیص داد
و اشک هایی که آرام بر گونه ات سرازیر می شوند
اما رد پای اشک هایت کجاست ؟



می گویند

مرا آفریدند

از استخوان دنده چپ مردی

به نام آدم

حوایم نامیدند

یعنی زندگی

تا در کنار آدم

یعنی انسان

همراه و هم صدا

باشم

خداونداول آدم را آفرید و او یک موجود کامل بود الان هم همه بر این باورند که مرد موجودی کامل است سپس آدم با دومین انسان روى زمین که حوا است ازدواج کرده و به همسرى یکدیگر در آمدند و این آئین را براى همیشه در جهان باقى گذاردند
قبل از اسلام مرد "مرد" بود و کامل و زنها ناقص العقل و ضعیفه ای بیش نبودند که پیامبر (ص) با رسالتش به زن بها داد جهالت را از بین برد هرچند اکنون عده ای هم در خواب جاهلیت به سر می برند

بارها به کامنتم مراجعه کردم نقاشی از شما ندیدم اینجاست که سکوتت گویای تمام نقاشی های نادیده ات است

ممنونم

PS دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:13 ب.ظ http://parvizsadeghi.blogfa.com

بسیاااااااار زیبااااااا و دل نشین قلم احساس سبزتون همیشه بهار مهربان

و ممنونم از حضور شاعرانه دل نشینتون

روزتون قشنگ

سلام
از حسن نظرتون سپاسگزارم

روز زیباتون به خوشی و شادی

مریم دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:00 ب.ظ http://maryam1367.blogfa.com

سلام افسانه جونی خوبی گلم

سلام مریم جان

خوبم

ممنون عزیز دل

[ بدون نام ] دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:23 ب.ظ

سلام گلم خوبی
مرسی عزیزم باشه چشم با هم بیشتر آشنا خواهیم شد دوست عزیز

سلام لیلی جان

ممنون عزیز من

لیلی دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:34 ب.ظ http://zar2.blogsky.com/

سلام خوبی
مرسی عزیزم باشه چشم دوست دارم با هم بیشتر آشنا شویم دوست عزیز

سلام عزیز دلم

من خیلی وقته که شما رو لینک کردم واز خوانندگان وبلاگتون هستم هر از گاهی هم کامنت گذاشتم

انشالله که دوست های خوبی برای هم باشم

محمد دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:17 ب.ظ

گریه

سلام

گریــــــــــــــــــــه
البته گریه هم بد نیست

(س م ح) دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 ب.ظ http://gitare.blogsky.com

زیبا بود..

سلام

ممنون از لطفتون

امید دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:17 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

ابجی! نرسیده از مسافرت چرا از غم و غصه می نویسی؟

انشاله خوشی به کامتان باشد

سلام



ممنون از دعای خوبتون

alimoharramzadeh دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ب.ظ http://dearfriends.blogsky.com/pages/index/

اگه با تبادل لینک موافقید لینکم کنید و بگید منم لینکتون کنم

سلام

حتما

nazgol دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ب.ظ http://mikrobe-sorati.blogsky.com

سلام عزیزم

برای دوست داشتنت نیاز به استخاره نبود
امــا برای با تو بودن و
با تو ماندن
سَراپــا نیـــازمند استجابَت دعایم...

سلام نازگل من

عزیز دلمیییییییییییییییی

زهرا-م سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ق.ظ

خیلی قشنگه منهم خیلی وقتها گریه میکنم
وقتی که گریه میکنی احساس میکنی خیلی ارام شدی
افسانه خانم رسیدن بخیر

سلام زهرا جان

الهی قربون دل مهربونت برم

مرسی فدات شم

میلاد آرشام سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 ق.ظ http://arsentus.blogsky.com/

سلام


من بی وفایم خیلی وقته برا شما کامنت نمیذاشتم

سلام

ایرادی نداره چه اشکالی داره

دوستان چه تشریف بیارن یا نه من از مطالب دوستان استفاده می کنم

لیلا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:07 ق.ظ http://khakestar42.blogsky.com/

به خاطر اهنگت همش اینجا میام
اهنگتو تغییر دادی قبلیه قشنگتر بود افسانه نوشته هات مخاطب داره ؟

سلام لیلا جان

ممنون عزیز دل افسانه
اون آهنگ خیلی غمگین بود تغییرش دادم

نه خاطرت کهنه ی من خیلی وقت است که مخاطب نداره

ای شیطون نکنه فکر کردی مخاطب مجازی داره
نه عزیز دلم خاطرات متعلق به همه است می تونه مخاطب توباشی

لیلا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:17 ق.ظ http://khakestar42.blogsky.com/

درست حدس زدی فک کردم مجازیه

ای شیــــــــــــــــــــــــطون

الان میام خدمت پستت میرسم

لیلا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ق.ظ

من تسلیم

کاوه سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:55 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com/

به چه میخندی تو؟

به مفهوم غم أنگیز جدایی، به چه چیز؟

به شکست دل من یابه پیروزی خویش؟

به نگاهم که چه مستانه توراباورکرد؟

یابه أفسونگری چشمانت که مراسوخت وخاکسترکرد

به چه میخندی تو؟

به دل ساده ی من میخندی که دگرتابه أبدنیزبه فکرخود نیست؟

خنده دارأست بخند


سلام

سپاس از حضور گرم و شعر زیبایتان

حمید سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 ق.ظ


مگذار که عشق..........

به عادت دوست داشتن تبدیل شود!

مگذار که حتی آب دادن گل‌های باغچه به عادت آب دادن گل‌های باغچه بدل شود!

عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست

پیوسته نو کردن خواستنی‌ست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن.

تازگی ذات عشق است و طراوت بافت عشق.

سلام

ممنون از شعرزیبایتان وحضور گرمتون

ترانه هایم سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ق.ظ

وقتـــی خدا از پـشت دستــهایش را روی چــشمانــم گذاشت

از لـــای انگشتانش آنـــقدر محــو دیدن دنــیــا شــــــدم

که فرامــوش کردم مــنتــظــر اســت نامــش را صدا کنـــم!!!
من گفتم:
چقدر تازه بود و ......

سلام
ادامه ی شعر رو بسیار خوب رفتید
باز هم سپاس

محسن سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:34 ق.ظ

گریه کردم
گریه کردم در خفا
وندرین دنیا ندیدم رد پایت را به راه

میشکستم آخرین شاخ غرور
من ندیدم جز تو ای آرام نور

سلام
بسیار زیبا بود
از حضور سبز وشعر زیبایتان سپاسگزارم

زیبا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:53 ق.ظ http://http://www.rebia.blogsky.com/



می شود حرارت حسادت خورشید را لمس کرد،

آن دم که تو بر دل من می تابی ...

سلام عزیزی من

قربونت برم من

شالیزه سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:53 ق.ظ http://nice-day.blogfa.com

چرا آخه گریه کردی ؟

من تو کف شکللکای بلاگ اسکای موندم کاش بلاگفام یه پیشرفتی بکنه دلمون خوش باشه

سلام قشنگم

گریه خوبه دیگه

شما هم این آیکون ها رو دوست دارید منم عاشق این ایکونهام
مخصوصآ این

عریان صدا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:55 ق.ظ http://parishab.mihanblog.com

چندین بار به وبلاگ شما سرزدم باور کنید مطالبتون نمیشه خوند نمیدونم به چه زبونی نشون میده شاید تقصیر از لب تاب منه
اگه امکانش هست یا فونتشو یا قالبشو دوباره بررسی کنید
مرسی

سلام

ببخشید تو رو خدا نمی دونم علتش چیه اگه از مرورگر دیگه استفاده کنید فکر کنم موفق بشید
به هر حال ممنون از حضورگرمتون

خاطره سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:05 ق.ظ http://rahalost.blogsky.com

چون در خانه ببستم از غم ودرد نشستم....
سلام بانو...
بودنت حس کوچ میدهد...
اخر پاییز در راه است.....

سلام خاطره ی عزیزم

الهی دورت بگردم

کوچ من هم نزدیک است

چه زود تابستون داره تموم میشه هر چند تابستان فعالیتم کمتر نشده بود خیلی درگیر بودم
پشت سر هم کلاس کامپیوتر وضمن خدمت وکارگاه های آموزشی

خاطره سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:07 ق.ظ

بانو شعرتان بغض خفته ام را درید....

الهییییییییییییییی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:45 ق.ظ

TALE عزیز
مارا تحمل این اشک تو
و
اون
بغض تلخ شبانه ات که
پشت چشمان خونینت
نمایان است نیست
از این پست بگذار
ما را
انسی دیرینه است به آنجایی را که می نگری
آنجا را نشانمون ده !!

سلام همزبان خوبم

نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم

ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد

به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم

ولی او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند

صبا را دیدم وگفتم :

صبا دستم به دامانت

بگو از من به دلدارم

که اورا دوست می دارم

علیرضا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:46 ق.ظ

سلام نازکترین گلبرگ خاطرات کهنه...

همیشه دلم اینجاست...تو خود میدانی...

سلام
آخرین برگ خاطرات را ورق زدم
اما افسوس
نبود تا ببیند که تمام خاطرات گذشته ام را خط خطی کرده ام

سپاس ازمهرتون

رضا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:48 ق.ظ http://na-bakhshoode.blogfa.com


1_ ازدواج بد وجود ندارد، این زن و شوهرها هستند که بد می شوند.
2_ این اولین و آخرین زندگی شماست، اعتیاد چرا؟
3_ قلم کم حرف، عمرش طولانی است.
4_ با دیدن قبض آب، برق از سرش پرید.
5_ واژه سکوت، نیازی به مترجم ندارد.
6_ ذهنم کلمات را به بازی گرفته و رفتارم زندگی را.
7_ قلمی که مغز ندارد حتما آبرویت را خواهد برد.
8_ بعضی از خیابان ها دو طرفه اند و بعضی یک طرفه اما خیابان بی طرف نداریم.
9_ خدایا, یارانه را از ما بگیر اما یار را نه.
10_ شاید با «ارز» معذرت مشکل تورم حل شود.
11_ نیامدی نگاهم دست خالی برگشت.
12_ این «مردم» باید عوض شوند وگرنه «دولت» مردمی دیگر انتخاب خواهد کرد.
13_ حتی موهایم هم میدانند که پایان شب سیه سپید است.
14_ نشر اکاذیب یعنی ستایش مدیران نالایق.
15_ گاهی اوقات «کلیه» امورم درد می کند.
16 _ اگر حرف مفت را می خریدند خیلی ها میلیاردر بودند.
17_ بعضی آدم ها در ظلمات اندیشه خود غرق می شوند.
18_ بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم.
19_ این شورای شهر است یا شورای بدون شرح.
20_ آنقدر دست روی دست گذاشت که پا روی دمش گذاشتند.
21_ برای پولدارها زندگی «جاری»است و برای بی پول ها «زن بابا».
22_دروغگو آدم بدی نیست , چون میداند حقیقت تلخ است , لذا باعث اوقات تلخی مردم نمی شود.
23_ همسر با گذشتی است , از من هم گذشت.
24_ بجز سیاستمدران , بنی آدم اعضای یک پیکرند.
25_ باز هم فراموش کردم فراموشش کنم.
26_ پلیس شخصی است که نبودن او باعث ایجاد امنیت برای مجرمان خواهد بود.
27_ پیری دورانی است که انسان قادر به بی وفایی به همسرش نیست.
28_ وجدان چیزی است که انسان را از لذت بردن هنگام گناه باز می دارد.
29_ دروغ یعنی تقدیم هدیه شیطان به دیگران.
30_قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد.
31_لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است.
32_همه چیز بر وفق مراد است و بعضی ها سوار بر خر مراد.
33_به خاطر پایمال کردن حقوق دیگران کفش هایش را محاکمه کردند.
34_آرشیو سکوت پُر است از فریادهای منزوی.
35_بعضی ها باهم می خورند و بعضی ها به هم.

سلام
۳۵ نکته ی زیبا وبه جا

بسیار زیباست
ازتون ممنونم

معصومه سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:53 ق.ظ http://www.yekiboodyekinabood.loxblog.ir

ریسه می روم -
"جاده باریک تر می شود
دره عمیق تر
و آسمان سیاه تر
بابونه‌ها دورتر می شوند
و من
دیگر پرنسسی به خواب نمی بینم"
ریسه می روم-
"دکمه آخر پالتو ات را می بندی
چترت را بر می داری
کوچه را
نگاهی می کنی
بی خداحافظی
نگاهم را ..."
ریسه می روم: سرنوشت
مهره‌هایت سوخته اند!
فریدون مشیری

سلام معصومه ی عزیزم

نمی دونم چرا من نمی تونم وارد وبلاگتون بشم

یه مدتی وارد میشدم اما نمی تونستم کامنت بگذارم

ممنون که اومدی عزیزم

میبنا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:13 ق.ظ http://www.andalib1.mihanblog.com

سلام
پس چگونه سرنوشت ناگریز خویش را رها کنم
درد،رنگ وبوی غنچه دل است
پس چگونه من
رنگ وبوی غنچه رازبرگ های توبه توی ان جدا کنم

سلام مبینای من

از حضور مهربون وشعر زیبات ممنونم

میبنا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:14 ق.ظ http://www.andalib1.mihanblog.com

وااااااای این چه عکسیه!!!!خیلی قشنگه.

قربون نگاه زیبا بینت برم

راحی سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:15 ق.ظ http://www.oryanieeshgh.blogfa.com

چه عاشقانه غم انگیزی .

=============================

سلام عزیزم .خوبی ؟

ببخش بابت تاخیرم .دیر اومدنم رو بپای گرفتاری بذار نه بیمعرفتی .

سلام راحی عزیزم

ممنون فدات شم من خوبم
الهیییییییییییییییییییی عزیزمی منم مسافرت بودم خیلی وقت بود که بهت سر نزده بودم
عزیزمیییییییییییییییییییی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:47 ب.ظ

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم ،چقدر احتیاج به یک شانه برای گریه کردن دارم ،حتا صدام برای فریاد کردن هم در نمیاد،خدایا پناهمون بده

هنگامه سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:49 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم ،چقدر احتیاج به یک شانه برای گریه کردن دارم ،حتا صدام برای فریاد کردن هم در نمیاد،خدایا پناهمون بده

سلام هنگامه ی عزیزم


حضورت به خاطرات کهنه خیر مقدم عرض می کنم

فریادت را با یک لیوان سکوت سر بکش

ممنون عزیزی من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد