بـــس که از فاصــله گفتم نفســــم بـــند آمـد دل من بـــی دل تـــــو تا لـــب ارونــد آمــد
صورت و بغض و ترانه..گل اشــکی نایاب کنج هر بیــــت غزل گـریه به لبــخنـد آمـــد
شــاعـــرم! زائـــــر چشـــم همـــه آدم ها نعش چشمان خــــودم آخر اســـــــفند آمـــــد
ساعتـی با تو هوایی شـــد م اما بــــعد ش عقل شـــیرین سخنــم با دو ســه تا پــند آمد
تا کـــه تکرار نشـــد ثانـــیه های ابــــدی و ان یکـــــاد دل تـو با کمــــی اسپــــند آمـد
غزلــــم خســـته از آن بازی اجبــاری بود تاس تقـــدیر مــن افتـــاد!!بگـــو چنــــد آمد؟
کلمـــاتم همـــــه مردند به لطــف غـــم تـــو و در اینــــجا نفـــس فاصلــــه هـم بنــد آمــد
مریم وزیری(تیماء)
پ.ن۱: دنیا را بد ساختند کسی را که دوست داری دوستت ندارد کسی که دوستت دارد تو دوستش نداری اما کسی که دوستش داری و او هم دوستت دارد به رسم و آیین زندگی به هم نمی رسندو این رنج است زندگی یعنی این* دکتر علی شریعتی*
پ.ن۲:من جنوبی زاده ام. همــکار تو شور شعـــرم باز. در گفتــار تو
خوانده ام افسانه ای.از وسعت خــاطــرات کهنـــه و اشعا ر تــو
در سکـوت این همه آشفـتگی ســر بکوبم کـاش بر دیـــوار تو
سلام عزیز صمیمی ...صبح تون بخیر و شادی...پیشاپیش اعیاد خجسته شعبان رو خدمت شما و خانواده مکرم صمیمانه تبریک میگم...ایام به کام عزیز همدل
آرام دل گرفـتـــــی و آرام مـــــــی بــــری
ناصر حامدی
بیرون کشیـــدی از در و بـر بــام می بــری
آرام جلــــــوه کـــــردی و آرام مــــی بـــری
ایـن از هنــرنمـایی چشم ســــیاه تـــوست
بـــی دام صــــید کــردی و با دام می بـــری
تـا قبـله را عــوض نکـنی چشــم را ببـنـــد
با ایــن حــــرام رونـــق اســـــلام می بــری
چشمــانت آرزوی ریـاضـــــت کشــان شــده
غوغـــاست هر کـجــــا که تو بادام مــی بری
گاهـی ابــوسـعـیـد ابــوالخــیـر مــی شـوی
گــاهـی مــرا حـــوالـی بسـطــام مــی بری
پر می زنـی، به منـطـق عـــطار می کشـی
مِی می شوی ، به خلسه ی خیام می بری
تا بوده راه و رسـم تو این گونه بــوده است
آرام دل گرفـتـــــی و آرام مـــــــی بــــری!
خود را به تو دادم که دلی رام بگیرم
کی می رسد آن روز که آرام بگیرم
آرامش عاشق به هیاهوی نبرد است
باید کمی از شور و شرت وام بگیرم
دلخواه من آن جاست که در اوج بلندی
سردار زمین خورده ی تو نام بگیرم
لبخند بزن، چشم بچرخان که من آن گاه
از سفره ی تو پسته و بادام بگیرم
مبعوث شدم تا برسانم خبر از تو
بگذار که از لحن تو الهام بگیرم
درود بر ائتلاف . . .[گل]
ای دوست تو غم داری و من غم دارم
تو حوصله کم داری و من کم دارم
تو قدر مرا بدان و من قدر تو را
چون هر چه توراست جمله من هم دارم
سلام خواهر عزیز
خوبی کم پیدایی گفتم احوالی پرسیده باشم
شاد باشی و سلامت
√ خستـــه ام (!)
از ایـــن دلـــدارے هـاے مجـازے
دلـــم شانــه هـاے حقیقی میخــواهـد
سلام.بی بهانه دعوتین[گل]
سلام آبجی گلم.خوب و سلامتی گلم
چقدره قشنگ نوشتی ،آره خیلی ها بعد از خیلی دیگر زندگی نکردند .
زیبا بود آبجی جونم
یادت هست ؟
جناق می شکستیم می گفتیم : “یادم تو را فراموش”
ولی امروز تمام استخوانهایم شکسته ولی باز هم تو را فراموش نکردم …
میترســم کســـی بــوی تنـــت را بگیـــرد !
نغمـــــه دلـــت را بشنـــــود
و تــــــو، خـــو بگیــــری بــه مانــدنــــش!!!
چــــه احســـاس ِ خــط خطـــی و مبــهمیــــست ...
ایــــن عاشقـــــانـــه های ِحســـــودی مـــن!!!
این هم از شب ها مستی کردنت
سال ها شبنم پرستی کردنت
ای دل دیدی که ماتت کرد و رفت
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت
من که گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو رفتنیست
عجب کاری داد دستم دل
هم شکس و هم شکستم داد دل...
سلام.میشه بپرسم چرا اپ نمیکنین؟خیلی خیلی جوابش برام مهمه...ممنونم میشم اگه بهم بگید
3تیر تولد امام زمان(عج).آرزو کن 10 صلوات برای سلامتی اقامون بفرست .
وبرای 10 نفر بفرست تا میلیونها صلوات نثار اقامون بشه اخر حلقه نباش عوضش تا روز تولدش بهت یه کادو میده .بسم الله شروع کن.التماس دعا.....
نیمه شب بخیر افسانه عزیز
حتما الان خوابی..
ببخش نبودنم را نازنین
راستش کمی درگیرم و از همه مهم تر حیلی انگیزه برای نوشتن ندارم. اما چه کنم تاب دل کندن از دوستان را نیز...
خیلی ازت ممنونم افسانه جون که هستی و می آی و منو فراموش نکردی..
خیلی خوبی
آرزو می کنم همیشه خوب بمونی مهربون...
خوابت آروم...
ای جانم جوانه جون
سلام عزیز دلم
.::. بـآز آمــבمــ..
.::. بـﮧ جـآیــے ڪـﮧ تعلـقــ בآرمــ..
.::. بـﮧ یـڪ اتـآقــ سیـآه ، پـر از פـرفـ ـهـآے לּــآگفتــﮧ
.::. פֿـلـوتــ مـלּ و سیــگـ ـــآرمــ...
.::. בوبـآره مـےלּـویسمــ از פـرفـ ـهـآیــے ڪـﮧ وآهمـﮧ בآرمــ..
.::. یـڪ בلــ پـر از رویـآـهـآے وآهـــے..
.::. ایـלּ بـآر تـלּـهــآتــر از همیـشــﮧ...
زندگی
"زندگی" بـه من آموخـت . . .
آدمها نـه " دروغ " می گویند
نه زیر " حرفشان " می زنند .
اگر " چیزی " می گویند . . .
صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت
نبـایـد رویش " حساب "
سلام دوست من.
بسیار زیبا.مرسی.
مخصوصا جمله ی دزدیدن مرد توسط زن دیگه!
اگه دوست داشتی در مورد مطلب "شخصیت من!..." نظر بده.مرسی.
به نام خدای مهربان
سلام:
با «بهترین آهوی دنیا» در قالب شعر کودک، به روزم.
مشتاق نظرات شما خوبان.
بادرود خدمت شما افسانه خانم گرامی
شاهزاده خوش بخت
روزی روزگاری درزمان های بسیارقدیم درشهری دور در بالای تپه ای بلند مجسمه ای بود. لباس مجسمه از تکه های طلا بود و به جای چشمهای آن، دو دانه زمرد بزرگ کار گذاشته بودند روی دسته شمشیرش هم یک یاقوت درشت می درخشید. شبی ازشبهای اوایل زمستان پرستویی که از دوستانش عقب مانده بود خسته و مانده به آن شهر رسید. مجسمه را دید و خودش را به آن رساند تا کنار پایش بخوابد. اما هنوز چشمهایش گرم نشده بود که چند قطره آب روی بالهایش چکید. پرستو به آسمان نگاه کرد ولی ابری ندید. وقتی به بالای سر خود نگاه کرد متوجه شد که این قطره های آب اشکهای مجسمه است.
پرستو بر شانه مجسمه نشست و گفت: توکی هستی؟ چراگریه می کنی؟
مجسمه گفت: به من شاهزاده خوشبخت می گویند.
بعد از مردنم مردم مجسمه ی مرا از طلا وجواهر ساختند و روی این تپه گذاشتند.
تا وقتی زنده بودم از چیزی خبر نداشتم اما حالا همه چیز را میبینم و از درد همه باخبر میشوم.
من از دیدن گرفتاریهای مردم خیلی غصه می خورم اما کاری ازدستم برنمی آید.
همین حالا آن دورها مادری را می بینم که در کنار بچه مریض خود اشک میریزد.
این زن بی چاره با این که هر روز لباس میدوزد و کارمی کند آن قدر پول ندارد که برای فرزند خود دارو بخرد. راستی تو بیا و یاقوت شمشیر مرا برای او ببر.
پرستو گفت:«با این که خیلی خسته ام و فردا هم راه درازی در پیش دارم این کار را برای تو می کنم.»
آن گاه پر زنان رفت و یاقوت را برای بچه بیمار برد.
صبح روز بعد پرستو به مجسمه گفت:«من دیگر باید به دنبال دوستانم بروم.»
اما شاهزاده خوش بخت گفت: یک شب دیگر هم پیش من بمان.
پیرمردی را میبینم که نه غذا دارد و نه آتشی که خود را گرم کند.
تو می توانی زمرد یکی از چشم های مرا برای او ببری.
پرستوی مهربان قبول کرد و یکشب دیگر هم پیش شاهزاده خوش بخت ماند. اما صبح روز بعد وقتی می خواست با شاهزاده خدا حافظی کند، او باز هم التماس کرد و گفت : ای پرستوی کوچولو فقط یک شب دیگر این جا بمان.
چشم دیگر مرا هم برای دخترکی ببر که در این دنیا هیچ کس را ندارد.
او این روز ها سخت گرسنه و تنهاست. پرستو گفت:
امّا اگر این چشمت را هم ببخشی کور می شوی و دیگر نمی توانی مردم شهر را بینی.
شاهزا ده خوش بخت گفت : امّا من راضی هستم. چون جان یک انسان را نجات می دهم.
پرستو زمرّد را برای دخترک فقیر برد.
وقتی برگشت. شاهزاده به او گفت:
ای پرستوی مهربان حالا زود باش پرواز کن وخودت را به دوستانت برسان.
امّا پرستو گفت: من پیش تو می مانم و از زندگی مردم این شهر برایت خبر می آورم.
از سرما هم نمی ترسم. چون کار خوبی که انجام میدهم دلم را گرم می کند.
آن سال زمستان پرستو در شهر می گشت و برای شاهزاده خبر می آورد.
هر شب هم تکّه ای از طلا های لباس مجسّمه را می کند و برای مردم فقیر می برد.
در یکی از روز های آخر زمستان که هوا کمی گرم شده بود مردم در بوستان شهر گردش می کردند.
ناگهان چشم یکی از آنان به پرستوی مرده ای افتاد که روی پای مجسّمه شاهزاده خوش بخت افتاده بود.
او نگاهی به مجسّمه کرد و از تعجّب فریادی کشید. مردم با شنیدن فریاد او دور مجسّمه جمع شدند. شاهزاده ی خوش بخت دیگر طلا و جواهری نداشت. آن وقت مردم شهر فهمیدند کمک هاییکه سر تا سر زمستان به ان ها می رسید، از کجا بود.
مردم ان شهر،هنوز هم داستان شاهزاده ی خوش بخت و پرستوی مهربان را برای بچه های خود تعریف می کنند.
سلام افسانه جونم دوست خوب من
---------------------------
سر خاک من!
اونی کة بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه
اونی کة نخواست مارو بالاخره میاد دیدن جسدم
اونی کة حتی نیومد تولدم زیر تابوتم رو گرفته
اونی که سلام نکرد میاد برا خداحافظی
عجب روزیه اون روز..
دری به صدا در آمد: تق تق تق
کبوتری بالهای عشقش را
با گوهر محبت سیراب میکرد
در آن سوی رودخانه های متلاطم،
پرندگان از چاوشی خوانی بلبلکان مست
در بزم نشسته اند
گوش کن صدای پای خدا را از اوج این آبشار میشنوی ،
گوش کن!
خدا میخواند
از دهان بلبلان همیشه مست
ببوی!
آیا به مشامت آشناست
خدا همچنان بوی بهشت را به مشاممان میرساند
و پیغام سروش را به معبد دلفی قلبمان !
که ای انسان
من آفریدگار توآم
من نیز عاشقم
من نیز عاشقم ...
نمی دانم چرا آنقدر بزرگ نشده ام،که تو را تنها در مواقع سختی نخوانم؟
چرا وقتی همه چیز هست، کمتر تو را صدا می کنم؟
چرا وقتی سالم و شاداب هستم، کمتر تو را شکر می گویم؟
پروردگارا! تنها درخواستم از تو روحی وسیع است، آنقدر که
فراموش نکنم،در خوشی ها باید بیشتر تو را صدا کرد!
اَز آدمہا بگـــ ـــذر
دلتـ ـ ـ را گنده تــ ـر ڪـטּ
ناراحتـ ـ ـ ـ ایـטּ نبــــ ــاش ڪہ چرا جاده ے رفاقتـ ـ ـ ـ
با تو همیشہ یڪ طرفہ اَستـ ـ ـ ـ
مہم نیستـ ـ ـ ـ اگر همیشہ یڪ طرفہ اے
شاد باش ڪہ چیزے ڪم نگذاشتہ اے
و بدهڪار خودتـ ـ ـ ، رفاقتتـ ـ ـ ـ و خُــ ــدایتـ ـ ـ ـ نیستے
دلـــــتــــنــــگـــــی پــــــیــــچـــیـــــــــده نــــــیــــســــــتــــــــ . . . !
یــــــکـــــــ دل . . . ! یــــــکـــــــ آســـــــمـــــان . . . !
یــــــکــــــ بــــــغـــــض . . . !
و آرزو هــــــــای تـــــــــرکــــــ خـــــــورده . . . !
بـــــــه هــــــمـــــیـــــن ســـــــادگـــــــی
نمی دانم کسی با من رفیق راه می گردد؟
و یا همسفره ی من در غمی جانکاه می گردد
چرا آن آرزوهایی که دریا در دلش دارد
شبیه جاری رودی نصیب چاه می گردد
مرا آیینه باران کن که در روییدن ظلمت
دلت خورشید هم باشد شبی گمراه می گردد
چه دردی؟من قسم خوردم نگویم حرف قلبم را
که هر کوهی که عاشق شد شبیه کاه می گردد
تو را ای عشق مرد افکن خدا با مرگ می بخشد
بیا! این روح سرگردان چه بی همراه می گردد.
ب کلبه دلتنگی من بیا پست جدید گذاشتم..
░▒███████
░██▓▒░░▒▓██
██▓▒░__░▒▓██___██████
██▓▒░____░▓███▓__░▒▓██
██▓▒░___░▓██▓_____░▒▓██
██▓▒░_______________░▒▓██
_██▓▒░______________░▒▓██
__██▓▒░____________░▒▓██
___██▓▒░__________░▒▓██
____██▓▒░________░▒▓██
_____██▓▒░_____░▒▓██
______██▓▒░__░▒▓██
_______█▓▒░░▒▓██
_________░▒▓██
_______░▒▓██
_____░▒▓██
درود[گل]
دردها روزی فراموش می شوند ولی همدردها هرگز[گل]
سلام.......................
مدتی است که از تو خبری نیست که نیست.
سلام افسانه جون با اون جمله در اخرین پستت کاملا موافقم
مردان خوب دزدیده نمی شوند
آپم گلم زودی بیا
سلام .. خوبی ؟ [لبخند]
بدو بدو یه پست جدید گذاشتم
دوست دارم تو هم بخونیش
منتظرما
یا علی[لبخند][گل]
سرسبز ترین فصل پیام عشقی...هرجا که تویی اوج کلام عشقی
با آمدنت جهـــان شکوفا گردید......تــاریــخ تــولـــد تمــــام عشقی
.............
یادم ز وفای اشجع الناس آید...وز چشم ترم سوده ی الماس آید
آید به جهان اگر حسین دگری....هیهـات بـــرادری چو عبــاس آید
..............
باسلام وعرض ادب خدمت شما بزرگوار صمیمی
.............
سپاس ازحضور ارزشمند وگرم معطر شما واظهار لطف ومحبت بی دریغ تان
.........
من هم میلاد باسعادت سرور وسالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین ع.و قمر بنی هاشم حضرت ابو الفضل العباس ع پرچمدار کربلا..وحضرت سحادامـام زین العابدین ع .پیام آور کربلا.به شما همسفر صمیمی. پیرو مکتب آن بزرگواران تبریک وتهنیت میگویم...خیر دنیا وحسن عافبت ازخداوند برایتان آرزومندم...واز شما هم در این اعیاد شعبانیه التماس دعا دارم
سلااااام
دیرووووز امتحانام تموم شد
از امروز زود زود آپ میشم
الانم با یکی از طراحیام آپم
بیا نظر بده
بی دلیل نیست که روی حرفمان نمی مانیم؛ما روی زمینی زندگی می کنیم که هر روز خودش را دور می زند!
سلام دوستم خوبى؟ چه جورى پیش پستات عکس میندازى؟ میشه بهم بگى؟
سلام
شما که آدرس نگذاشتید آخه؟
در میز کار وبلاگتون پنجره ای ایست به نام درج جدول شما تعداد ستون و ردیف را انتخاب کنید در یک سمت جدول تصویر و در سمت دیگر نوشته تان را قرار دهید
موفق باشید
بادرود خدمت افسانه خانم مکرمه گرامی
ریشه عبارت "زیر آب زنی" از کجا آمده؟
زیرآب ، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت . زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب ، آن را باز می کردند . این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود . در همان زمان وقتی با کسی
دشمنی داشتند. برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد . صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد چون بی آب می ماند .این فرد آزرده به دوستانش می گفت :
« زیرآبم را زده اند. »
بادرود خدمت افسانه خانم مکرمه گرامی
ریشه عبارت "زیر آب زنی" از کجا آمده؟
زیرآب ، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت . زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب ، آن را باز می کردند . این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود . در همان زمان وقتی با کسی
دشمنی داشتند. برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد . صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد چون بی آب می ماند .این فرد آزرده به دوستانش می گفت :
« زیرآبم را زده اند. »
سلام جناب باقریان بزرگوار
چقدر زیبا بود محبت کردید
شرمنده ی اطف شما هستم
بزرگوارید
سلام دوستم خوبى؟ چه جورى پیش پستات عکس میندازى؟ میشه بهم بگى؟
سلام
من در کامنت قبل جوابتان را نوشتم گویا کامنت تون برای این پست نبود احتمالا در پست های قبل تایید شد
اما اینجا یک مشکلی هست
چون باید از بین 1300 یا 1500 نظر بگردید جوابتان را پیدا کنید در جواب پست قبل براتون توضیح داده بودم که چکار کنید و متاسفانه آدرس نگذاشته اید تا خدمت برسم و براتون توضیح دهم
اگر جواب کامنت رو خوندید آدرس بگدارید تا خدمت برسم و براتون توضیح دهم
خب دیگه این هم شرط دوبار توضیح دادنه دیگه
دوست گرامی در میز کار وبلاگتون پنجره ای است به نام درج جدول که شما قبل نوشتن و قرار دادن تصویر آن پنجره را باز کرده و تعداد ستون و ردیف را انتخاب کرده (تعدادردیف 1 و تعداد ستون 2) را انتخاب کرده بعد از آن در یک طرف تصویر و در طرف دیگر نوشته تان را قرار می دهید
اگر باز سوالی بود در خدمت هستم
موفق باشید
گاهی از مهر
گاهی به خشم
گاهی به سرکشی
از انسان درونم به گرگ پناه می برم
گرگ پیر مهربانتر از دایه است
هرگز قضاوتم نخواهد کرد!
و در سرما گرمای حضورش را به آسانی می بخشد
بی هیچ چرا و امایی...
محکم تر از آنم که خداحافظی کنم
می مانم
با حضور همه آنهایی که می پسندم و تمام کسانی که نمی پسندم
می ماانم
اما شاید دیگران محکم نباشند
بیایید یکدیگر را نشکنیم
سلام
ممنون از مهرتون
♥... آنگاه که همه بدنبال چشمانی زیبا هستند تو بدنبال نگاهی زیبا باش.
مرسی قشنگم
مرگ من سفری نیست
هجرتی ست
از سرزمینی که دوست نمی داشتم
به خاطر نامردمانش
خود آیا از چه هنگام
این چنین
آیین مردمی
از دست بنهاده اید؟
سلام
مهرتان را سپاس
عزیز مهربانم کاش من هم مثل تو بودم .
تو که آینه ات زلالی و صداقت را از چشمه ها به ارث برده ،
نگاهت به آسمان پیوند خورده و مهربانیت دریا را به تحسین وا می دارد
و استقامتت کوه را ...
کاش میتوانستم لا اقل کمی مثل تو باشم
تو که اندوه دیگران نمی گذارد به دردهای خودت فکر کنی ،
تو که از دل شکستگی دیگران دل آزرده می شوی و از غم رفیق اندوهگین
و نارفیقی ها را به دل نمی گیری و در محبت به دیگران غریبه و آشنا برایت فرقی ندارد .
خوشا به حال تو که بهترینی ...
محبوبم برایت غبار را از آینه ها پاک می کنم و آفتاب را به مهمانی پنجره ها میخوانم
و جاده ها را به زیباترین گلهای بهاری فرش میکنم .
باران را به سبزه ها مژده میدهم .
بلبلان را به نغمه خوانی بر شاخه های شاخسار محبت دعوت میکنم
و از ابرها برایت سایبان میسازم
برای تویی که در عشق برایم جاودان خواهی ماند ...
سلام
حضور سبزتان را سپاس
سلام مرسی از کامنت زیبات...
سلام
خواهش می کنم
چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن !!!
سلام
ممنون از مهرتون
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟
به روزها دل مبند،
روزها به فصل که میرسند رنگ عوض می کنند،
با شب بمان،
شب گرچه تاریک است،
لیکن همیشه یکرنگ است...!
سلام
سپاسگزارم
خـــداونــدا جاى ســوره اى به نام * عـــشـــق * در قـرآن تـو خالیست! که اینگونه آغـــاز شــود! " و قـــسم به روزى که دلـــت را مــى شـکنند و جز خــدایــت مرهـمى نخـــواهى یافـــت" *دکـتر عـلى شــریعتى*
سلام هانیه ی عزیزم
دکتر شریعتی میگه: غریب است دوست داشتن.
و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن…
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد …
و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛
به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر.
تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند
عزیز دل افسانه مدتی ایست که دیگر نمی نویسید!!!
ممنونم افسانه ی دوست داشتنی
قربونت نازنینم
من اهله بلوچستانم
شما چی عزیزم؟
بلوچستان؟
انسانهای خونگرم و دوست داشتنی
من اهل همدانم
فدااااااااااااااااااات
خیلی خوشحال شدم
همیشه بهم سر بزن
بای بای
چشم
بای
ﺧﺪﺍﻳﺎﻫﺮﻛﺲ ﺑﻴﺎﺩﻡ ﻫﺴﺖ،ﺑﻴﺎﺩﺵ ﺑﺎﺵ ! ﺍﮔﺮ ﻛﻨﺎﺭﻡ
ﻧﻴﺴﺖ،ﻛﻨﺎﺭﺵ ﺑﺎﺵ ! ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ،ﭘﻨﺎﻫﺶ ﺑﺎﺵ ! ﺍﮔﺮﻏﻢ
ﺩﺍﺭﺩ،ﻏﻤﺨﻮﺍﺭﺵ ﺑﺎﺵ ! ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺪﺍﺭ ﻛﻪ ﻧﺸﻜﻨﺪ
ﺩﻟﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﻢ،ﻭ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﺑﻤﻴﺮﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺟﺪ ﻧﻴﺎﻳﺪ ﻛﺴﯽ
ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﻢ . ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺳﻤﺸﺎﻥ ﻣﻌﺮﻓﺖ،ﻭ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ
ﺻﻔﺎﯼ ﺩﻝ،ﭘﺲ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﺴﻮﯼ ﺗﻮ
ﻣﻴﺂﻭﺭﻧﺪ ﭘﺮ ﻛﻦ ﺍﺯﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻳﯽ ﺗﻮﺳﺖ !...
سلام دوست گلم منو ببخش که دیر سر زدم لب تاپم دچرا مشکل شده بود داده بودم تعمیرات
سلام به روی ماهت
هئاهش می کنم نازنینم خوش اومدید