خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

غزلــــم خســـته از آن بازی اجبــاری بود !!!



 

بـــس که از فاصــله گفتم نفســــم بـــند آمـد               دل من بـــی دل تـــــو تا لـــب ارونــد آمــد  


صورت و بغض و ترانه..گل اشــکی نایاب
               کنج هر بیــــت غزل گـریه به لبــخنـد آمـــد  


  شــاع
ـــرم! زائـــــر چشـــم همـــه آدم ها                     نعش چشمان خــــودم آخر اســـــــفند آمـــــد  


ساعتـی با تو هوایی ش
ـــد م اما بــــعد ش                 عقل شـــیرین سخنــم با دو ســه تا پــند آمد 


تا کـــه تکرار نشـــد ثانـــیه های ابــــدی
                و ان یکـــــاد دل تـو با کمــــی اسپــــند آمـد  


غزلــــم خســـته از آن بازی اجبــاری بود
               تاس تقـــدیر مــن افتـــاد!!بگـــو چنــــد آمد؟ 
 

کلمـــاتم همـــــه مردند به لطــف غـــم تـــو                  و در اینــــجا نفـــس فاصلــــه هـم بنــد آمــد  


مریم وزیری(تیماء)


پ.ن۱: دنیا را بد ساختند کسی را که دوست داری دوستت ندارد کسی که دوستت دارد تو دوستش نداری اما کسی که دوستش داری و او هم دوستت دارد به رسم و آیین زندگی به هم نمی  رسندو این رنج است زندگی یعنی این* دکتر علی شریعتی* 

پ.ن۲:من جنوبی زاده ام. همــکار تو                             شور شعـــرم باز. در گفتــار تو
        خوانده ام افسانه ای.از وسعت                            خــاطــرات کهنـــه و اشعا ر تــو
         در سکـوت این همه آشفـتگی                             ســر بکوبم کـاش بر دیـــوار تو  

                                             سیدمحمدرضا هاشمی زاده

نظرات 1212 + ارسال نظر
آرش پیمان سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:12 ب.ظ http://www.arashepeyman.blogfa.com

سلام عزیز صمیمی ...صبح تون بخیر و شادی...پیشاپیش اعیاد خجسته شعبان رو خدمت شما و خانواده مکرم صمیمانه تبریک میگم...ایام به کام عزیز همدل

آرام دل گرفـتـــــی و آرام مـــــــی بــــری

ناصر حامدی

بیرون کشیـــدی از در و بـر بــام می بــری
آرام جلــــــوه کـــــردی و آرام مــــی بـــری

ایـن از هنــرنمـایی چشم ســــیاه تـــوست
بـــی دام صــــید کــردی و با دام می بـــری

تـا قبـله را عــوض نکـنی چشــم را ببـنـــد
با ایــن حــــرام رونـــق اســـــلام می بــری

چشمــانت آرزوی ریـاضـــــت کشــان شــده
غوغـــاست هر کـجــــا که تو بادام مــی بری

گاهـی ابــوسـعـیـد ابــوالخــیـر مــی شـوی
گــاهـی مــرا حـــوالـی بسـطــام مــی بری

پر می زنـی، به منـطـق عـــطار می کشـی
مِی می شوی ، به خلسه ی خیام می بری

تا بوده راه و رسـم تو این گونه بــوده است
آرام دل گرفـتـــــی و آرام مـــــــی بــــری!

بشار سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:34 ب.ظ http://bashshar.blogfa.com

خود را به تو دادم که دلی رام بگیرم

کی می رسد آن روز که آرام بگیرم

آرامش عاشق به هیاهوی نبرد است

باید کمی از شور و شرت وام بگیرم

دلخواه من آن جاست که در اوج بلندی

سردار زمین خورده ی تو نام بگیرم

لبخند بزن، چشم بچرخان که من آن گاه

از سفره ی تو پسته و بادام بگیرم

مبعوث شدم تا برسانم خبر از تو

بگذار که از لحن تو الهام بگیرم

علی قدوسی سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:08 ب.ظ http://baghenava.blogfa.com

درود بر ائتلاف . . .[گل]

اهورا بختیاری سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:45 ب.ظ http://www.pdf90.blogfa.com

ای دوست تو غم داری و من غم دارم

تو حوصله کم داری و من کم دارم

تو قدر مرا بدان و من قدر تو را

چون هر چه توراست جمله من هم دارم

علی کاظمیان سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:52 ب.ظ http://saba1359.blogsky.com

سلام خواهر عزیز
خوبی کم پیدایی گفتم احوالی پرسیده باشم
شاد باشی و سلامت

رضا سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:24 ب.ظ http://www.ghm99.blogfa.com

√ خستـــه ام (!)

از ایـــن دلـــدارے هـاے مجـازے

دلـــم شانــه هـاے حقیقی میخــواهـد

سلام.بی بهانه دعوتین[گل]

فاطمه چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ق.ظ http://dekali.blogfa.com

سلام آبجی گلم.خوب و سلامتی گلم
چقدره قشنگ نوشتی ،آره خیلی ها بعد از خیلی دیگر زندگی نکردند .
زیبا بود آبجی جونم

hamed چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:39 ق.ظ http://eternity68.blogfa.com/

یادت هست ؟
جناق می شکستیم می گفتیم : “یادم تو را فراموش”
ولی امروز تمام استخوانهایم شکسته ولی باز هم تو را فراموش نکردم …

مریم چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:50 ق.ظ http://ghasedaktanha70.blogfa.com

میترســم کســـی بــوی تنـــت را بگیـــرد !

نغمـــــه دلـــت را بشنـــــود

و تــــــو، خـــو بگیــــری بــه مانــدنــــش!!!

چــــه احســـاس ِ خــط خطـــی و مبــهمیــــست ...

ایــــن عاشقـــــانـــه های ِحســـــودی مـــن!!!

انتظار چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:30 ق.ظ http://www.zartosh.blogfa.com

این هم از شب ها مستی کردنت

سال ها شبنم پرستی کردنت

ای دل دیدی که ماتت کرد و رفت

خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت

من که گفتم این بهار افسردنیست

من که گفتم این پرستو رفتنیست

عجب کاری داد دستم دل

هم شکس و هم شکستم داد دل...

مهدی چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:53 ق.ظ http://abr-e-khakestary.blogsky.com

سلام.میشه بپرسم چرا اپ نمیکنین؟خیلی خیلی جوابش برام مهمه...ممنونم میشم اگه بهم بگید

نعیمه چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:07 ق.ظ http://asemanhaabi.blogfa.com

3تیر تولد امام زمان(عج).آرزو کن 10 صلوات برای سلامتی اقامون بفرست .
وبرای 10 نفر بفرست تا میلیونها صلوات نثار اقامون بشه اخر حلقه نباش عوضش تا روز تولدش بهت یه کادو میده .بسم الله شروع کن.التماس دعا.....

جوانه چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:33 ق.ظ http://JAVANEJABERI.BLOGFA.COM



نیمه شب بخیر افسانه عزیز
حتما الان خوابی..
ببخش نبودنم را نازنین
راستش کمی درگیرم و از همه مهم تر حیلی انگیزه برای نوشتن ندارم. اما چه کنم تاب دل کندن از دوستان را نیز...
خیلی ازت ممنونم افسانه جون که هستی و می آی و منو فراموش نکردی..
خیلی خوبی
آرزو می کنم همیشه خوب بمونی مهربون...
خوابت آروم...

ای جانم جوانه جون
سلام عزیز دلم


فیروزه چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:52 ق.ظ http://www.rozhaye-zendegii-man.blogfa.com

.::. بـآز آمــבمــ..

.::. بـﮧ جـآیــے ڪـﮧ تعلـقــ בآرمــ..

.::. بـﮧ یـڪ اتـآقــ سیـآه ، پـر از פـرفـ ـهـآے לּــآگفتــﮧ

.::. פֿـلـوتــ مـלּ و سیــگـ ـــآرمــ...

.::. בوبـآره مـےלּـویسمــ از פـرفـ ـهـآیــے ڪـﮧ وآهمـﮧ בآرمــ..

.::. یـڪ בلــ پـر از رویـآـهـآے وآهـــے..

.::. ایـלּ بـآر تـלּـهــآتــر از همیـشــﮧ...

علیرضا چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:22 ق.ظ http://mirali1391.mihanblog.com/

زندگی

"زندگی" بـه من آموخـت . . .

آدمها نـه " دروغ " می گویند

نه زیر " حرفشان " می زنند .

اگر " چیزی " می گویند . . .

صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت

نبـایـد رویش " حساب "

حس سبز چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:56 ق.ظ http://www.hesesabz.blogsky.com

سلام دوست من.
بسیار زیبا.مرسی.
مخصوصا جمله ی دزدیدن مرد توسط زن دیگه!
اگه دوست داشتی در مورد مطلب "شخصیت من!..." نظر بده.مرسی.

شهرام چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:23 ب.ظ http://shahramkafi.blogfa.com/

به نام خدای مهربان
سلام:
با «بهترین آهوی دنیا» در قالب شعر کودک، به روزم.
مشتاق نظرات شما خوبان.

محمد باقریان چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:38 ب.ظ

بادرود خدمت شما افسانه خانم گرامی

شاهزاده خوش بخت

روزی روزگاری درزمان های بسیارقدیم درشهری دور در بالای تپه ای بلند مجسمه ای بود. لباس مجسمه از تکه های طلا بود و به جای چشمهای آن، دو دانه زمرد بزرگ کار گذاشته بودند روی دسته شمشیرش هم یک یاقوت درشت می درخشید. شبی ازشبهای اوایل زمستان پرستویی که از دوستانش عقب مانده بود خسته و مانده به آن شهر رسید. مجسمه را دید و خودش را به آن رساند تا کنار پایش بخوابد. اما هنوز چشمهایش گرم نشده بود که چند قطره آب روی بالهایش چکید. پرستو به آسمان نگاه کرد ولی ابری ندید. وقتی به بالای سر خود نگاه کرد متوجه شد که این قطره های آب اشکهای مجسمه است.
پرستو بر شانه مجسمه نشست و گفت: توکی هستی؟ چراگریه می کنی؟
مجسمه گفت: به من شاهزاده خوشبخت می گویند.
بعد از مردنم مردم مجسمه ی مرا از طلا وجواهر ساختند و روی این تپه گذاشتند.
تا وقتی زنده بودم از چیزی خبر نداشتم اما حالا همه چیز را میبینم و از درد همه باخبر میشوم.
من از دیدن گرفتاریهای مردم خیلی غصه می خورم اما کاری ازدستم برنمی آید.
همین حالا آن دورها مادری را می بینم که در کنار بچه مریض خود اشک میریزد.
این زن بی چاره با این که هر روز لباس میدوزد و کارمی کند آن قدر پول ندارد که برای فرزند خود دارو بخرد. راستی تو بیا و یاقوت شمشیر مرا برای او ببر.
پرستو گفت:«با این که خیلی خسته ام و فردا هم راه درازی در پیش دارم این کار را برای تو می کنم.»
آن گاه پر زنان رفت و یاقوت را برای بچه بیمار برد.
صبح روز بعد پرستو به مجسمه گفت:«من دیگر باید به دنبال دوستانم بروم.»
اما شاهزاده خوش بخت گفت: یک شب دیگر هم پیش من بمان.
پیرمردی را میبینم که نه غذا دارد و نه آتشی که خود را گرم کند.
تو می توانی زمرد یکی از چشم های مرا برای او ببری.
پرستوی مهربان قبول کرد و یکشب دیگر هم پیش شاهزاده خوش بخت ماند. اما صبح روز بعد وقتی می خواست با شاهزاده خدا حافظی کند، او باز هم التماس کرد و گفت : ای پرستوی کوچولو فقط یک شب دیگر این جا بمان.
چشم دیگر مرا هم برای دخترکی ببر که در این دنیا هیچ کس را ندارد.
او این روز ها سخت گرسنه و تنهاست. پرستو گفت:
امّا اگر این چشمت را هم ببخشی کور می شوی و دیگر نمی توانی مردم شهر را بینی.
شاهزا ده خوش بخت گفت : امّا من راضی هستم. چون جان یک انسان را نجات می دهم.
پرستو زمرّد را برای دخترک فقیر برد.
وقتی برگشت. شاهزاده به او گفت:
ای پرستوی مهربان حالا زود باش پرواز کن وخودت را به دوستانت برسان.
امّا پرستو گفت: من پیش تو می مانم و از زندگی مردم این شهر برایت خبر می آورم.
از سرما هم نمی ترسم. چون کار خوبی که انجام میدهم دلم را گرم می کند.
آن سال زمستان پرستو در شهر می گشت و برای شاهزاده خبر می آورد.
هر شب هم تکّه ای از طلا های لباس مجسّمه را می کند و برای مردم فقیر می برد.
در یکی از روز های آخر زمستان که هوا کمی گرم شده بود مردم در بوستان شهر گردش می کردند.
ناگهان چشم یکی از آنان به پرستوی مرده ای افتاد که روی پای مجسّمه شاهزاده خوش بخت افتاده بود.
او نگاهی به مجسّمه کرد و از تعجّب فریادی کشید. مردم با شنیدن فریاد او دور مجسّمه جمع شدند. شاهزاده ی خوش بخت دیگر طلا و جواهری نداشت. آن وقت مردم شهر فهمیدند کمک هاییکه سر تا سر زمستان به ان ها می رسید، از کجا بود.
مردم ان شهر،هنوز هم داستان شاهزاده ی خوش بخت و پرستوی مهربان را برای بچه های خود تعریف می کنند.

اعظم چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:41 ب.ظ http://gool42.blogfa.com

سلام افسانه جونم دوست خوب من
---------------------------
سر خاک من!
اونی کة بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه
اونی کة نخواست مارو بالاخره میاد دیدن جسدم
اونی کة حتی نیومد تولدم زیر تابوتم رو گرفته
اونی که سلام نکرد میاد برا خداحافظی
عجب روزیه اون روز..

بشار چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:20 ب.ظ http://bashshar.blogfa.com

دری به صدا در آمد: تق تق تق
کبوتری بالهای عشقش را
با گوهر محبت سیراب میکرد
در آن سوی رودخانه های متلاطم،
پرندگان از چاوشی خوانی بلبلکان مست
در بزم نشسته اند
گوش کن صدای پای خدا را از اوج این آبشار میشنوی ،
گوش کن!
خدا میخواند
از دهان بلبلان همیشه مست
ببوی!
آیا به مشامت آشناست
خدا همچنان بوی بهشت را به مشاممان میرساند
و پیغام سروش را به معبد دلفی قلبمان !
که ای انسان
من آفریدگار توآم
من نیز عاشقم
من نیز عاشقم ...

سارا(بهشت گمشده) چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:14 ب.ظ http://http://beheshtegomshodeh.blogfa.com/

نمی دانم چرا آنقدر بزرگ نشده ام،که تو را تنها در مواقع سختی نخوانم؟

چرا وقتی همه چیز هست، کمتر تو را صدا می کنم؟

چرا وقتی سالم و شاداب هستم، کمتر تو را شکر می گویم؟

پروردگارا! تنها درخواستم از تو روحی وسیع است، آنقدر که

فراموش نکنم،در خوشی ها باید بیشتر تو را صدا کرد!

maedeh چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:06 ب.ظ http://maedehserajian-mahi.blogfa.com

اَز آدمہا بگـــ ـــذر

دلتـ ـ ـ را گنده تــ ـر ڪـטּ

ناراحتـ ـ ـ ـ ایـטּ نبــــ ــاش ڪہ چرا جاده ے رفاقتـ ـ ـ ـ

با تو همیشہ یڪ طرفہ اَستـ ـ ـ ـ

مہم نیستـ ـ ـ ـ اگر همیشہ یڪ طرفہ اے

شاد باش ڪہ چیزے ڪم نگذاشتہ اے

و بدهڪار خودتـ ـ ـ ، رفاقتتـ ـ ـ ـ و خُــ ــدایتـ ـ ـ ـ نیستے

محمد چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:52 ب.ظ http://www.darde-delhayam.bogfa.com

دلـــــتــــنــــگـــــی پــــــیــــچـــیـــــــــده نــــــیــــســــــتــــــــ . . . !

یــــــکـــــــ دل . . . ! یــــــکـــــــ آســـــــمـــــان . . . !
یــــــکــــــ بــــــغـــــض . . . !
و آرزو هــــــــای تـــــــــرکــــــ خـــــــورده . . . !
بـــــــه هــــــمـــــیـــــن ســـــــادگـــــــی

آرزو چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:57 ب.ظ http://isolated-m-a.blogfa.com/

نمی دانم کسی با من رفیق راه می گردد؟

و یا همسفره ی من در غمی جانکاه می گردد

چرا آن آرزوهایی که دریا در دلش دارد

شبیه جاری رودی نصیب چاه می گردد

مرا آیینه باران کن که در روییدن ظلمت

دلت خورشید هم باشد شبی گمراه می گردد

چه دردی؟من قسم خوردم نگویم حرف قلبم را

که هر کوهی که عاشق شد شبیه کاه می گردد

تو را ای عشق مرد افکن خدا با مرگ می بخشد

بیا! این روح سرگردان چه بی همراه می گردد.

محمد چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ب.ظ http://m-shirinzade.toosblog.com

ب کلبه دلتنگی من بیا پست جدید گذاشتم..

[ بدون نام ] چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:39 ب.ظ

░▒███████
░██▓▒░░▒▓██
██▓▒░__░▒▓██___██████
██▓▒░____░▓███▓__░▒▓██
██▓▒░___░▓██▓_____░▒▓██
██▓▒░_______________░▒▓██
_██▓▒░______________░▒▓██
__██▓▒░____________░▒▓██
___██▓▒░__________░▒▓██
____██▓▒░________░▒▓██
_____██▓▒░_____░▒▓██
______██▓▒░__░▒▓██
_______█▓▒░░▒▓██
_________░▒▓██
_______░▒▓██
_____░▒▓██

مرتضا چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:42 ب.ظ http://http://songoflife4.blogfa.com

درود[گل]
دردها روزی فراموش می شوند ولی همدردها هرگز[گل]

ببخش تا...بدرخشی چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ب.ظ http://moradimohammad.mihanblog.com

سلام.......................

مدتی است که از تو خبری نیست که نیست.

ارمغان چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:54 ب.ظ http://http://apadana1978.blogfa.com/

سلام افسانه جون با اون جمله در اخرین پستت کاملا موافقم
مردان خوب دزدیده نمی شوند
آپم گلم زودی بیا

خادم چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:58 ب.ظ http://ye-harfaee.blogfa.com

سلام .. خوبی ؟ [لبخند]

بدو بدو یه پست جدید گذاشتم

دوست دارم تو هم بخونیش

منتظرما

یا علی[لبخند][گل]

سید محمدرضا هاشمی زاده پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ق.ظ http://shere-dashti.blogfa.com

سرسبز ترین فصل پیام عشقی...هرجا که تویی اوج کلام عشقی

با آمدنت جهـــان شکوفا گردید......تــاریــخ تــولـــد تمــــام عشقی
.............
یادم ز وفای اشجع الناس آید...وز چشم ترم سوده ی الماس آید

آید به جهان اگر حسین دگری....هیهـات بـــرادری چو عبــاس آید
..............
باسلام وعرض ادب خدمت شما بزرگوار صمیمی
.............
سپاس ازحضور ارزشمند وگرم معطر شما واظهار لطف ومحبت بی دریغ تان
.........
من هم میلاد باسعادت سرور وسالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین ع.و قمر بنی هاشم حضرت ابو الفضل العباس ع پرچمدار کربلا..وحضرت سحادامـام زین العابدین ع .پیام آور کربلا.به شما همسفر صمیمی. پیرو مکتب آن بزرگواران تبریک وتهنیت میگویم...خیر دنیا وحسن عافبت ازخداوند برایتان آرزومندم...واز شما هم در این اعیاد شعبانیه التماس دعا دارم

hadi پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:15 ق.ظ http://deledeshne.blofa.com

سلااااام
دیرووووز امتحانام تموم شد
از امروز زود زود آپ میشم
الانم با یکی از طراحیام آپم
بیا نظر بده

خادمین آقا (عج) پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ق.ظ http://rahezohor.blogfa.com/

بی دلیل نیست که روی حرفمان نمی مانیم؛ما روی زمینی زندگی می کنیم که هر روز خودش را دور می زند!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:59 ق.ظ

سلام دوستم خوبى؟ چه جورى پیش پستات عکس میندازى؟ میشه بهم بگى؟

سلام

شما که آدرس نگذاشتید آخه؟

در میز کار وبلاگتون پنجره ای ایست به نام درج جدول شما تعداد ستون و ردیف را انتخاب کنید در یک سمت جدول تصویر و در سمت دیگر نوشته تان را قرار دهید

موفق باشید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:43 ق.ظ

بادرود خدمت افسانه خانم مکرمه گرامی

ریشه عبارت "زیر آب زنی" از کجا آمده؟

زیرآب ، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت . زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب ، آن را باز می کردند . این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود . در همان زمان وقتی با کسی
دشمنی داشتند. برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد . صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد چون بی آب می ماند .این فرد آزرده به دوستانش می گفت :
« زیرآبم را زده اند. »

محمد باقریان پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:43 ق.ظ http://snow50.blogfa.com

بادرود خدمت افسانه خانم مکرمه گرامی

ریشه عبارت "زیر آب زنی" از کجا آمده؟

زیرآب ، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت . زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب ، آن را باز می کردند . این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود . در همان زمان وقتی با کسی
دشمنی داشتند. برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد . صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد چون بی آب می ماند .این فرد آزرده به دوستانش می گفت :
« زیرآبم را زده اند. »

سلام جناب باقریان بزرگوار

چقدر زیبا بود محبت کردید

شرمنده ی اطف شما هستم

بزرگوارید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:07 ب.ظ

سلام دوستم خوبى؟ چه جورى پیش پستات عکس میندازى؟ میشه بهم بگى؟

سلام

من در کامنت قبل جوابتان را نوشتم گویا کامنت تون برای این پست نبود احتمالا در پست های قبل تایید شد

اما اینجا یک مشکلی هست

چون باید از بین 1300 یا 1500 نظر بگردید جوابتان را پیدا کنید در جواب پست قبل براتون توضیح داده بودم که چکار کنید و متاسفانه آدرس نگذاشته اید تا خدمت برسم و براتون توضیح دهم

اگر جواب کامنت رو خوندید آدرس بگدارید تا خدمت برسم و براتون توضیح دهم

خب دیگه این هم شرط دوبار توضیح دادنه دیگه

دوست گرامی در میز کار وبلاگتون پنجره ای است به نام درج جدول که شما قبل نوشتن و قرار دادن تصویر آن پنجره را باز کرده و تعداد ستون و ردیف را انتخاب کرده (تعدادردیف 1 و تعداد ستون 2) را انتخاب کرده بعد از آن در یک طرف تصویر و در طرف دیگر نوشته تان را قرار می دهید

اگر باز سوالی بود در خدمت هستم

موفق باشید

shayan جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:47 ق.ظ http://shayan562.blogfa.com

گاهی از مهر
گاهی به خشم
گاهی به سرکشی
از انسان درونم به گرگ پناه می برم
گرگ پیر مهربانتر از دایه است
هرگز قضاوتم نخواهد کرد!
و در سرما گرمای حضورش را به آسانی می بخشد
بی هیچ چرا و امایی...
محکم تر از آنم که خداحافظی کنم
می مانم
با حضور همه آنهایی که می پسندم و تمام کسانی که نمی پسندم
می ماانم
اما شاید دیگران محکم نباشند
بیایید یکدیگر را نشکنیم

سلام
ممنون از مهرتون

بنی شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:53 ق.ظ http://http://beni72.blogfa.com/

♥... آنگاه که همه بدنبال چشمانی زیبا هستند تو بدنبال نگاهی زیبا باش.

مرسی قشنگم

داریوش شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:39 ب.ظ http://gerehekoor.blogfa.com

مرگ من سفری نیست

هجرتی ست

از سرزمینی که دوست نمی داشتم

به خاطر نامردمانش

خود آیا از چه هنگام

این چنین

آیین مردمی

از دست بنهاده اید؟

سلام

مهرتان را سپاس

پارسا یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ق.ظ http://edris0545.blogfa.com

عزیز مهربانم کاش من هم مثل تو بودم .

تو که آینه ات زلالی و صداقت را از چشمه ها به ارث برده ،

نگاهت به آسمان پیوند خورده و مهربانیت دریا را به تحسین وا می دارد

و استقامتت کوه را ...

کاش میتوانستم لا اقل کمی مثل تو باشم

تو که اندوه دیگران نمی گذارد به دردهای خودت فکر کنی ،

تو که از دل شکستگی دیگران دل آزرده می شوی و از غم رفیق اندوهگین

و نارفیقی ها را به دل نمی گیری و در محبت به دیگران غریبه و آشنا برایت فرقی ندارد .

خوشا به حال تو که بهترینی ...

محبوبم برایت غبار را از آینه ها پاک می کنم و آفتاب را به مهمانی پنجره ها میخوانم

و جاده ها را به زیباترین گلهای بهاری فرش میکنم .

باران را به سبزه ها مژده میدهم .

بلبلان را به نغمه خوانی بر شاخه های شاخسار محبت دعوت میکنم

و از ابرها برایت سایبان میسازم

برای تویی که در عشق برایم جاودان خواهی ماند ...

سلام

حضور سبزتان را سپاس

محمد یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:11 ب.ظ http://m-shirinzade.toosblog.com

سلام مرسی از کامنت زیبات...

سلام
خواهش می کنم

hamed یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 ب.ظ http://eternity68.blogfa.com/

چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن !!!

سلام
ممنون از مهرتون

ایمان سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 ق.ظ http://www.iman2010man.blogfa.com

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟

مسعود سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:09 ق.ظ http://cottagemasoud.blogfa.com/

به روزها دل مبند،

روزها به فصل که میرسند رنگ عوض می کنند،

با شب بمان،

شب گرچه تاریک است،

لیکن همیشه یکرنگ است...!

سلام

سپاسگزارم

هــــــانیه( پرى اردیبهشت) سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:50 ق.ظ http://pariyeordibehesht.blogfa.com

خـــداونــدا جاى ســوره اى به نام
* عـــشـــق * در قـرآن تـو خالیست! که اینگونه آغـــاز شــود!
" و قـــسم به روزى که دلـــت را مــى شـکنند و جز خــدایــت مرهـمى نخـــواهى یافـــت"
*دکـتر عـلى شــریعتى*

سلام هانیه ی عزیزم

دکتر شریعتی میگه: غریب است دوست داشتن.

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن…

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد …

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند


عزیز دل افسانه مدتی ایست که دیگر نمی نویسید!!!

ғαнιмεн سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 ب.ظ http://www.mysilverstar.blogfa.com

ممنونم افسانه ی دوست داشتنی

قربونت نازنینم

ғαнιмεн چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:19 ق.ظ http://www.mysilverstar.blogfa.com

من اهله بلوچستانم
شما چی عزیزم؟

بلوچستان؟

انسانهای خونگرم و دوست داشتنی

من اهل همدانم

ғαнιмεн چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:35 ق.ظ http://www.mysilverstar.blogfa.com

فدااااااااااااااااااات
خیلی خوشحال شدم
همیشه بهم سر بزن
بای بای

چشم

بای

نادیا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:44 ق.ظ http://www.nadia504.blogfa.com/

ﺧﺪﺍﻳﺎﻫﺮﻛﺲ ﺑﻴﺎﺩﻡ ﻫﺴﺖ،ﺑﻴﺎﺩﺵ ﺑﺎﺵ ! ﺍﮔﺮ ﻛﻨﺎﺭﻡ
ﻧﻴﺴﺖ،ﻛﻨﺎﺭﺵ ﺑﺎﺵ ! ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ،ﭘﻨﺎﻫﺶ ﺑﺎﺵ ! ﺍﮔﺮﻏﻢ
ﺩﺍﺭﺩ،ﻏﻤﺨﻮﺍﺭﺵ ﺑﺎﺵ ! ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺪﺍﺭ ﻛﻪ ﻧﺸﻜﻨﺪ
ﺩﻟﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﻢ،ﻭ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﺑﻤﻴﺮﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺟﺪ ﻧﻴﺎﻳﺪ ﻛﺴﯽ
ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﻢ . ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺳﻤﺸﺎﻥ ﻣﻌﺮﻓﺖ،ﻭ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ
ﺻﻔﺎﯼ ﺩﻝ،ﭘﺲ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﺴﻮﯼ ﺗﻮ
ﻣﻴﺂﻭﺭﻧﺪ ﭘﺮ ﻛﻦ ﺍﺯﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻳﯽ ﺗﻮﺳﺖ !...

سلام دوست گلم منو ببخش که دیر سر زدم لب تاپم دچرا مشکل شده بود داده بودم تعمیرات

سلام به روی ماهت

هئاهش می کنم نازنینم خوش اومدید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد