این شعرها دیگر برای هیچکس نیسـت نه ! در دلــم انگار جای هیچکس نیست
آن قـــدر تنهایــم که حتـی دردهــــایــم دیـگر شـبــیه دردهـای هیچکـس نیست
حتـی نفـسهـــای مـرا از مـن گرفـــتند من مردهام درمن هوای هیچکس نیست
دنیـای مرمـوزی سـت مــا بایـد بدانیــم که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
باید خدا هـم با خودش روراست باشــد وقتی که میداند خدای هیچکس نیست
من میروم هرچنــد میدانــم که دیگــر پشت سرم حتی دعای هیچکس نیست
زنده یاد نجمه زارع
پ.ن۱: نوشته هایم را می خوانید...ومی گویید چه زیبا..!! راستی..دردهای آدمها ..زیبایی دارد؟
پ.ن۲:چه زیباست این افسانه ی زنده که نامش را عشق نهادند و چه دردناک است عشقی که به افسانه شبیه است
░▒▓█(♥)░▒▓█(♥)░▒▓█(♥)░▒▓█(♥)
♥ چقَـבر پــَـر می ڪِشَـב دلـَـ♥ــمـ (●)
♥ بـﮧ هــَـ♥ــوآی تـُـو (●)
♥ اِنگـــآر تَمـآمـِ پـَرَنـבه ـهآی جَهـآטּ בر قـَلبـ♥ـَمـ (●)
♥ آشیــ♥ـآنـِـﮧ ڪَرבه اَنـב (●)
░▒▓█(♥)░▒▓█(♥)░▒▓█(♥)░▒▓█(♥)
سلام
شـــوق پـــــــــــــــــرواز کـــرده ام امشب
پـــــــرواز بـا پــ ــ ـــ ـــ ـــر خیـــــــــــال تــــــــــــو
تـا اوج
تـا آنجــا کـه جــــز مـــــــن و تـــــو کســی نبـاشـــــد
دلــ ـــ ــــم...
یکــــــ مــــــــزرعــه مـی خـــــواهد
یکـــــــ تــــــــــــــــــــو
یکـــــ مــــــــــــــــن
و گنـــــــدم زاری طلایـــــــی رنگ
کـه هــوایـش آکنـــده بـا عطــــر نفــ ـــ ــس هـای تــــــو بـاشـــــــد...
سپاســـ از مهرتونــــ
دست بر آینه کشیدم
دیوار بود
در برف سرخ
زادهشدن
همین است!
دست بر دیوار کشیدم
تنفس سنگ بود.
در برف سرخ
درگذشتن
همین است!
دست بر کلمه کشیدم
جادوی دیوار و تنفس سنگ
همین بود.
باریدن بیپایان برف سرخ
بر برف سرخ
همین است!
سیدعلی صالحی
سلام قشنگم
من از هفت سنگ می ترسم؛
می ترسم آنقدر سنگ روی سنگ بچینیم
که دیواری ما را از هم بگیرد؛
بیا لی لی بازی کنیم
که در هر رفتنی دوباره برگردیم...
سلااااام.
گر روزی عاشق شدی قصه ات را برای هیچکس بازگو نکن !
این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده است …
سلام عزیز دلم
گاهی باید
از خودمان رد پایی بر جای بگذاریم
تا دیگران بفهمند و بدانند
که هنوز هم دوستشان داریم !
פּقتی בפּ عـآشق از هم جـُבآ میشـטּ . . .
בیگــہ نمــے تـפּنـטּ مثل قبل בפּست بـآشـטּ . . .
چـפּטּ بــہ قلب همـבیگــہ زפֿـم زבטּ . . .
نمیتـפּنـטּ בشمـטּ همـבیگــہ بـآشـטּ . . .
چــפּטּ زمـآنــے عـآشق بـפּבטּ . . .
تنــہــآ مـــےتـפּنـטּ آشنـآتریـטּ غریبــہ برآے همـבیگــہ بـآشـטּ . . .
سلام
من بودم ، تو و یک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !
کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد
از حضور گرمتون سپاسگزارم
باد با چراغ خاموش کاری ندارد
اگر در سختی هستی , بدان که روشنی . . .
سلام افسانه جان
شب بخیر
امید تا این لحظه رو خوب سپری کرده باشی
دوست خوبم ممنونم بهم سر زدی.
بازم بیا .
شب ارومی داشته باشی.
سلام فاطمه جان
یادتــــــــ باشد ؛ مــــــــــن اینجا، کنار همین رویاهای زودگذر، به انتظار آمدن تـــــــو ، خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !
کی نقطه ضعف منو دید...................... کی دستتو ازم گرفت
اون همه اشتیاق چی شد................کی از چشات قسم گرفت
رفتن تو, به قلب من ضربه سنگینی بود...................مهلت نداد یه لحظه هم ,تموم دنیامو سوزوند
سلام افسانه جون خوبی ممنون از نظرات زیبات
سلام فرزانه ی مهربانم
برای نبودن که . . .
همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی
میتوانی همین جا پشت تمـــــــــام بغضهایت ،...گم شده باشی
...
و گـــــــــــاهی دلم که برایتــــــــــــ . . . تنگ میشود
تمام خیابانها را ، با یادتـــــــــــ . . . پیاده میروم
من بودم ، تو و یک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !
کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد....
سلام عزیز دل
گویا کسب هر چیز شیرینی برایت بی رحمی به ارمغان می آورد
حتی رویاهای شیرین ...
و این است حکایت آدم های ساده ....
دنیای عجیبی شده است . . .
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو…
سلام هنگامه ی من
بی هیچ صدائی می آیند
زمانی که نمی دانی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و...
بی هیج نشانی از دلت می گریزند
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حسرتی باشد به درازای زندگی
چه قدر بی رحمند رویاهـاا ...
وبت خیلی خوشمل
.
روزی میــرسَد
بـــی هیــــچ خَبـــَـــری
بــآ کولـــــه بــــآر تَنهـــآییـَم
دَر جـــآده هــآی بـی انتهــــآی ایـن دنیــآی عَجیـــــب
رآه خــــوآهم افتـــــآد
مَـــن کـــه غَریبـــــم
چـــه فَــــرقی دآرد کجـــــآی ایـــن دنیــــــآ بـآشــــم
همــه جــــآی جهــــآن تنهـــــآیی بــــآ مَـــن است…
سلام عزیزم
چشماتون خوشمله
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند.
و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست...
نبودنت را ،
تـــــاب می آورم
رفتن را ،
تحمـــــّل میکنم
فراموش شدنم را ،
بــــاور میکنم
امــــــا !!!
فــــــراموش کردنــــــت...
دیگر
کـــــا رِ مـن نــیست !
سلام
آنچه به پروردگار مدیونیم دوست داشتن دیگران است
ممنون از حضور گرمتون
سلام افسانه خانوم
اول یه تشکر ویژه به خاطر این که قدم رنجه کردی و تشریف آوردی به کلبه ی من
دوم این که وب شما هم در نوع خودش پر محتواست
شعرهایی که نوشتی هم برخاسته از یه طبع قوی و متاسفانه از یک دل غمگینه
اگه من جای شما بودم سعی می کردمزیبایی ها و شادی های دنیا رو هم ببینم و اونا رو تو شعرام منعکس کنم
ضمنا این شعر خیییییییلیییی قشنگی هم که تو منو گذاشتی دو تا اشکال وزنی داره
در بیت اول قبل از کلمه های فاصله و خاتمه , یک (از ) بذار
در مصرع آخر هم کلمه ی (دیوانه) رو حذف کن
فضولی منو به بزرگواری خودت ببخش
بازم بیا پیشم خوش حال میشم
سلام
خواهش می کنم کاری نکردم که
کدوم شعر رو می فرمایید؟
ببخشید تو رو خدا
منظورتوون شعری که تو وبلاگتون گذاشتم
زحمت اصلاحشو خودتون بکشید
حتماخدمت خواهم رسید
سلام بانو ی مهربان
چــه قانــون ناعــادلانــه ای !
بــرای شــروع یــک رابطــه
هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد
امــا
بــرای تمــام شدنــش
همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت
سلام خاطره ی عزیزم
چیزی یا حسی مرا به تو پیوند میدهد
صدای خش خش برگها در زیر پای عابران
زردی رخسار طبیعت
رقص قاصدکها
خبر از تکرار و تقدیر ناخواسته میدهد
مرا دریاب ، مرا دریاب
غنچه های به گل نشسته با هر وزشی پرپر میشوند
ممنون نازنین مهربانم
سلام واقعا زیبا بود جاداره بهت تبریک عرض کنم.
وااز آشنایی باشما بسیار خرسندم...
در واقع من هم به گونه ای شاعرم ولی مدتیه از شعر فاصله گرفتم که انشا... به زودی براش یه برنامه ریزی عالی کردم
تادرودی دیگر بدرود...
سلام
سپاسگزار مهرتان هستم
من نیز از آشنایی تون خرسندم
انشالله
دلم برای کسی تنگ است که قدرم را ندانست و رفت....هرجا که رفت..... خدایا بسلامت دارش
سلام
گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ... اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....؟
اما جناب آدرس که نگذاشتیدبرای ارادت خدمت برسم
che vab khoshmeli merci myaeee jam
سلام
نگاهتون زیباست
از صلح میگویند یا از جنگ میخوانند؟!
دیوانهها آواز بیآهنگ میخوانند
گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند
مانند مرغان قفس دلتنگ میخوانند
کنج قفس میمیرم و این خلق بازرگان
چون قصهها مرگ مرا نیرنگ میدانند
سنگم به بدنامی زنند اکنون ولی روزی
نام مرا با اشک روی سنگ میخوانند
این ماهی افتاده در تنگ تماشا را
پس کی به آن دریای آبیرنگ میخوانند
سلام
سخت میترسیدم
از اینکه من
از نژاد شیشه باشم
و شکستنی …
او از نژاد جاده باشد
و رفتنی …
آری روزها گذشت
همان شد :
او رفت و
من شکستم …
از مهرتان سپاسگزارم
در نهایت تو می مانی و
هزار چاپلین صامت که حرفهایش به رسوخ هیچ لنزی نمی رسد
هزار شاعر به دریا زده و به گل نشسته !
هزار سیاست مدار که با خودشان مدارا نمی کنند
آخر
تو می مانی و یک تیمارستان
و هزار عاقل بالفطره
که در تو به دیوانگی زده اند ...
سلام
دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند . . .
مهرتان را سپاس
بنده خدا فقط سلام کرد
دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت
در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام
دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ
گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟
من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر
من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار
دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه
دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت
در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!
سلام
عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی است.....
از حضور گرمتون سپاسگزارم
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬═♥╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬═♥╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
UPAM!!!!!!!!!!!
مهربون همیشگی منتظرتم
سلام نسیم جان
دلــــم بــــرای کســــی تــــنگ اســــت ...
گاهــی تَمــــــامِــــــ قَـــــرارِ آدَمْــــ دَرْ بــــی قَــــراریَشْ بَرای یِکْ نَفَـــــــر جَمْـــع مـی شَوَدْ
آنْـــقَدرْ بــی قَرارَش مــی شَــــــوی
کِــه دِلَــــتْ می خواهَدْ یَکْ شَبْ هَمِــــه زِنْدِگیَتْ بِشَـــــوَدْ
نِگــــاهْ
وَ
نِگـــــــــاهْ
وَ
نِگـــــــــــــــاهْ
وَ آنْقَدر از تَـــــهِ دل نِگــــــاهَشْ کُنـــی کِه تَمـــــــامْـــــ بِشَـــــــوی
گاهـــی یِـــکْــــ نَفَـــــرْ هَمِــــه یِ زِنْدِگیَتْ مــــی شَوَدْ....
- - -
کژال-روستای دلم
سلام
پیچــــک احــــساس...
هــــمیشه هــــم شاعــــرانه و خــــیال انگیز نیــــست
گــــاهی می پیــــچید دور گــــلوی آدم
و خــــفه اش مــی کند
سپاسگزارم
مرا غیر از تو دلداری نباشد
به جز دریا مرا یاری نباشد
چنان با خمر چشمان تو مستم
که غیر از این مرا کاری نباشد
سلام
دیگــــــــــر سکوت هایم ســــــــرد شد....
نه به ســـــــــردی هوا....
نه به ســــــــردی دستانت......
به سردی لحنت...سکوتم سرد شد....
سرد..سرد ...سرد...
تو با لحن سردتت دلم را آتش زدی.....
و من هم با نگاه ســـــردم....دنیا را
خاکســـــتر خواهم کرد
تقصیر من نیست...
تو به من اینگونه آموختی...
از حضور گرمتون سپاسگزارم
از روی اعتراض به گیله مرد میگم : ما حتی وقتی میخوایم خدا رو هم صدا کنیم میگیم خدای من !
بنظرت این خودخواهی نیست ؟ و مگه خدای من و خدای تو داره که میگیم خدای من !
گیله مرد تبسمی کرد و دستی بر روی شونه ام گذاشت و گفت : البته که در یگانگی خدا شکی نیست ، ولی وقتی با خدا صحبت میکنی ، چنان مهربانانه به حرفهات گوش میده که انگار فقط همین یک بنده رو داره و عشق هم احساسیه که منتقل میشه !
سلام ریحانه جان
خاکستر گفت: آتش را میبخشم ، اما تبر را هرگز
فدای عزیزی که آتیش معرفتش ، جنگل بی معرفتها رو خاکستر میکنه !
قربونت قشنگم
جز خواست خداوند، خواست دیگری وجود ندارد...[گل]
سلام عزیز دلم
سلام دوست عزیز !
ای کاش درخت بودم
زبانم زبان سکوت بود
تا سکوت تو را میفهمیدم
مثل زبانگنجشکی تنها
که حرف پاییز را فهمیدهست
سلاممممممممممممم آجی افسانه خوبی؟دلم برات یه عالمه تنگ شده آجی...به خدا راست میگم...بابت نبودنم لطف کردنت که دهکدمون خالی نزاشتی از لطفت ممنون...شرمندت شدم عزیزم...
آجی دلم گرفته دیگه هیچی حال نمیده...
افسانه جونی بیا دهکدمون...برگشتم...مثل قدیما دوست دارم یه عالمه...
سلام
سپاسگزار مهرتون هستم
چرا آخه؟
سپاسگزارم
گاهی وقتا دلِ من پر میزنه پر میزنه . . .
سلام
عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی است.....
دکتر شریعتی
سپاسگزارم
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام...
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرها تان زخم دار
است...
با ریشه چه می کنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای...
پرواز را علامت ممنوع می زنید؟
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟
گیرم که می زنید... گیرم که می برید... گیرم که می کشید...
با رویش ناگریز جوانه چه می کنید؟
-----------
وبت عالیه عزیزم..مرسی بهم یر زدی
سلام
בلَمـ باراכּ مےפֿـواهـב
و چترے פֿـراب
و פֿـیابانے ڪـﮧ
هیچگـاه بـﮧ פֿـانـﮧ ے تو نرسـב!.
نظر لطفتونـﮧ
گاهی یک سنجاقک به تو دل می بندد و تو هر روز سحر می نشینی
لب حوض تا بیاید از راه،از خم پیچک نیلوفر ها روی موهای سرت بنشیند یا که
از قطره ی آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک همه معنی زندگی است
سلام
گوشه نــدارد که یـکـــ گوشه اش بنشینمـــ ...
و نفسی تــازه کنمـــ ...
گــرد گــرد استـــ ..
این زمین..
ایــنــ روزگــــار ...
سپاسگزارم
سلام مهربانوی من
اگر دلت گرفت سکوت کن
این روزها کسی معنای "دلتنگی " را نمی داند.
سلام
گاهی وقتا دلم میخواد خدا بیاد پایین دستام رو بگیره و اشکامو پاک کن بگه :
گریه نکن ،چیه آدم ها اذیتت کـردن؟
بیا پیــش خـودم
سپاس از مهرتون
سلام و وقت به خیر.
راستش وبلاگ شما آدمو یاده جلسات مشاعره
می اندازه!
البته قسمت نظراتش بیشتر.
آخه همه باهم با شعر صحبت می کنند!
در نوع خودش زیباست.
پیروز باشین و موفق
لینکتون میکنم.
سلام نعیمه جان
قبل هر چیزی عزیز جان به آدرستون اومدم اما
وبلاگ مورد نظر در سیستم بلاگ اسکای موجود نمی باشد
عزیز جان ممنون از لینک اما
غم عشق تو را که به افسانه شبیه است را من به جان خریدارم
چه آپ زیبایی پر از احساس قشنگ
سلام
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
سپاسگزار حضور گرمتان هستم
وبلاگ قشنگی داری
پر از مطالب قشنگ
پر از عکسهای رومانتیک عاشقونه
تنهاییتو را با وبت تقسیم میکنی؟
همیــــشه جایی در حوالی دلتــنگی ِ من جــاری می شــوی…
جــاری می شــوی در ابـــریِ چشــمانـــم…
و می بـــاری آنقــدر تا زلال شـــوم…
تا آســمانی شــود هــوایِ دلــم…
آنقــدر که با همـــه روحـــم حــِـس کنـــم…
حـس کنـــــــم...کــه...
داشتــــنِ تــــو …می ارزد…
به تمـــامِ نداشــته هـــایِ دنیــــا…
خـــــــــــــــــــــــــــدا
باز هــم ســـپاس از حســــن نظرتــون
وقتی مطالب وبتو میخونم حس میکنم این حرفای دلتن که بزبون میاری
آیا برای ناگفته هات گوش شنوا داری؟
باید احساس ها را محترم شمرد
گاه سکوت بلندترین فریاد برای گوشهای شنواست
سپاسگزارم
قشنگی عشق به سکوت است نه فریاد
پس بدان با تموم سکوتم بیادتم
افسانه جون منتظر سر بزن و نظر بده
بیصبرانه منتظر حضور سبزت هستم.......
ایرانسل هم دیگه ترکم کرد …
اس ام اس داده اگــه دلت نمی خواد دیــگه باهات باشم عدد ۱ را به ۷۰۰۷ ارسال کن
باز هم سپاس
۷۷۷ !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خسته نباشی TALE
سلام همزبان خوبم
زنده باشید
عجب خدایی داریم!!
میتواند مچمان رابگیرد ولی دستمان را میگیرد....
سلام مهربانم
زندگی دفتری از خاطره هاست ، یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ، یک نفر همدم خوشبختی هاست.
یک نفر همسفر سختی هاست
دلم تنگ است
دلم میسوزد از باغی که میسوزد
نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری
مرا آشفته میسازد چنین آشفته بازاری...
سلام
روزگار عجیبی است …
این روزها انگار که
انسان ها به دست هم پیر میشوند …
نه به پای هم !…
سپاس از مهرتون
سلام دوست عزیز
ساقی بده پیمانه ای ،زان می که بی خویشم کند
برحسن شورانگیز تو ،عا شق تراز پیشم کند
زان می که در شبهای غم ،بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم ،فارغ ز تشویشم کند
نور سحر گاهی دهد ، فیضی که می خواهی دهد
بامسکنت، شاهی دهد،سلطان درویشم کند
سوزد مرا،سازد مرا ،در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا ،بیگانه از خویشم کند
بستاند آن سرو سهی ،سودای هستی از «رهی»
یغما کند اندیشه را ،دور از بد اندیشم کند
رهی معیری
بدرود
سلام عزیزم
نشســ ــتـه ام !
لــبِ خـــآطرآتـــمآن!
بـــه امــیدِ روزی کـــه بیـــ ـآیی
از پــشت چشمــ ــم رآ بگـ ـیریُ در گــوشَمـ
آرآم زمزـمــــه کنـــی :
\"گــریـه نکــ ـن! مـــن اینــجآم\"!!
سلام دوست جونم
ممنون بهم سر میزنی
وبلاگت فوق العادست
سلام قشنگم
قربونت برم
من زیر بهمن این خواب زمستانه
حتی استخوان خورد شده هم ندارم ......
سلام من اپم منتظر حضور گرمتان
سلام
دلم
آنقدر خسته است
که می خواهد برود
گوشه ای پشت به دنیا
زانوهایش را بغل کند
و
بگوید
خدایا ........................
خدمت رسیدم
سلام دعوتی
سلام عزیز دلم
میام فدات شم
گاهی وقتا به تموم آدمای تنهای دنیا حسودیم میشه.....
چون آدمای تنها
هیچکس رو ندارند
که از دستش بدهند....
سلام
در خــاطــر کســـی مـاندگـاری؛
کــه لحظـــه هـای نبودنتـــــ را
بـا بودنــــــِ تمــامــــِ دنیـــا مـعــاملــــه نمــــی کنــــد....
دوست گرامی آدرس از خود نمی گذارید؟ این چندمین کامنتی است که ازتون دریافت می کنم
محبت بفرمایید آدرس بگذارید تا خدمت برسم
سلام
افسانه خانوم از برف وباران در تهران خبری نیست جز دود وهوایی الوده باید دعای باران بخوانیم اما نه به یاد داستانکی افتادم که کودکی بدون دعا تنها با خود چتر ی آورده بود اجازه بدید برایتان این داستانک را ارسال کنم که بهتر درفضای ان قرار بگیرید ..... به دلیل خشکسالی شدید، گروه کوچکی از کشاورزان محلی دور هم جمع شدند تا برای این معضل چاره ای بیندیشند. در نهایت به این نتیجه رسیدند که از کشیش محل تقاضا کنند دعای باران را بخواند.
در روز موعود عده ای به کلیسا آمدند. جمعیت به صف وارد کلیسا می شد و کشیش هم به بیشتر آنان خوشامد می گفت. او در حین رفتن به سوی میز خطابه جلوی کلیسا بود تا مراسم رسمی را شروع کند که متوجه شد، اغلب مردم در حال گپ زدن با دوستانشان هستند. وقتی به میز خطابه رسید، به فکر افتاد حضار را به سکوت دعوت و مراسم دعا را شروع کند.
همان طور که چشمانش به جمعیت بود، ناگهان چشمش به دختری یازده ساله افتاد که بی سر و صدا در ردیف جلو نشسته بود. صورت او از ذوق و شوق می درخشید. در کنار او یک چتر قرمز باز قرار داشت. زیبایی و معصومیت این دختر به قدری کشیش را تحت تأثیر قرار داد که بی اختیار لبخند بر لبانش آمد. در بین آن جماعت ، هیچ کس جز او با خودش چتر نیاورده بود. ببینید افسانه خانوم بدون هیچ دعایی تنها با یک چتر بله این دختر یازده ساله باران را درک کرد. باید در هر موردی قلبی این چنینی داشته باشیم
سلام
متاسفانه اینجا هم از برف و بارون خبری نیست جز سلامتی شما
داستان زیبایی بود به نظر من عقل و خرد و درک به بزرگی نیست
اید برای انجام هر کاری با اعتقاد قدم گذاشت باید معتقد بود و ایمان داشت
فردریش نیچه میگه : بتها شکستنی بودند و باورها ماندگار و چه ساده دل بود ابراهیم
تا زمانی ک به به ایمان و باور قلبی نرسیدیم هیچ چیزی میسر نیست
ازتون سپاسگزارم
چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
در حال مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم
غلط زیادی که جریمه ندارد.
منبع: کتاب کوچه؛ احمد شاملو
سلام
وقتی....
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار امدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد
من اغاز شدم.
وچه سخت است تنها متولد شدن
تنها مثل زندگی کردن
تنها مثل مردن.
دکتر شریعتی
سپاس از مهرتون
زنـــבگـــــے
چــه اتـــفـــاق غــــم انــگــیــزی ســت
وقـــتــی تــنــــــــــــــهــــــایــــــــــــے ات
ســــال هــــا...
از تــو بــــزرگــــتـــر بـــاشـــد !
دلـَــ م را دیگــر هیـــ چ نمـے لرزانــد !
در مـَـ טּ دلهـُــره.. در مـَـ טּ تـــرس.. در مـَـ טּ احســآس مُــرده است !!!!
سلام
حـقـیـقـت دارد !
کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی
تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه
بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !
آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!
سپاســـگزار مــهرتان هســـتم
امام حسن عسکری ( علیه السلام ) :
« لَیْسَ مِنَ الْأَدَبِ إِظْهَارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُون. »
« اظهار شادى در حضور فرد غمگین، دور از ادب و انسانیت است. »
شهادت حضرتش تسلیت باد !
سلام
ممنون از این حدیث زیبا و حضور ارزشمندتون
بر شما نیز تسلیت باد
خورشت کرفس هم یاد گرفته بعد از دو سه روز خوشمزه بشه !
قورمه سبزی یه غلطی کرد حالا همه یاد گرفتن دیگه …
سلام
خب خودش همین جوری خوشمزه بود دیگه
سپاس از حضور زیبایتان
دختری از خوزستان که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست............ 20 روز دیگه منتظر معجزه باش یکی واسم فرستاده گفتم بگم........
سلام
از حضور گرمتون سپاسگزارم
افسانه ها ...
............... نه قصه اند
........................... نه داستان
افسانه ها ...
............... سپید و زلالند
............................... از نسل راستان
سلام خواهر خوبم
سلام برادر خوبم
دنبال تو می گردم ،
افسانه ی دوران ها
آرام وجودم باش ،
سرچشمه ی امکان ها
سپاسگزار مهرتان هستم
نمیگویم فراموشم نکن هرگز
ولی گــاهـی بـه یـاد آور
رفیقــی را کــه میـدانـی
نخــواهــی رفـت از یـادش
وبتون عالیه
سلام
در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !
از یـڪ روز،
از یـڪ جــآ،
از یـڪ نفـر،
بـہ بعـد...!
دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!
نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ،نـہ خیـآبـآטּ هآ
همـہ چیـز مـﮯ شـود:
دلتنگـﮯ...
از حسن نظرتون سپاسگزارم
دیوونه ی عکسای وبلاگتم خیلی رمانتیک و قشنگن
سلام
زیبایی از نگاه زیبای شماست