مـــــن نــــــه عاشــــــق هستــــــــــم ونه محتاج نگاهــی که بلغزد بر مــــن من خودم هستم و یک حس غریـــب که به صد عشق و هوس مـــــی ارزد من خـودم هستــم و یک دنیا ذکـــــــر کــــــــــــــــه درونــــــــــم لبـــــریـــــــــز شـــده از شــــعر حقیقــت جویـــــــی مـــــــــــن دلـــــــــــم می خــواهـــــــد ســـاعتـــی غـــرق درونـــم باشـــــــم عـــــــــــاری از عـــــــــاطفـــــــــــــه ها تهــی از مـــوج سراب دورتر از رفقـــــا خالــــــــــی از هــــــــــرچــــه فِــــــراق مـــــن نــه عـــــاشــــــق هستـــــــــم نـــــــه حــــزین ِغـــــم ِتنــهاــــــیی ها مـــــــن نــــه عـــــاشــــق هســـــــتم ونـــه محــــتاج نــــــوازش یا مهــــــــــر من دلم تنگ خودم گشـــــته و بـــس مـــــــنشینیـــــد کنـــــــــــــــــــــــــارم پــیِ دلجـــویی و خـــوش گفتـــــــاری که دلم از سخنان غم و شـادی پر شد من نه عاشق هستم ونه محتاج ِعشق من خــــودم هستــــــــم و مِـــــــــــی با دلم هستـــم و هم سازیِ نِــــــــی مستـــــــــی ام را نپــــــرانید به یــــک جـــــــــــــــملة....«هـــــــــــــــــــــــــی | |
پ.ن:من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم زیرا من درگیر دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند
حالم را پرسیدند
گفتم: رو به راه
اما افسوس که هیچ کس نفهمید رو به کدام راهم!
راستی افسانه جون من آخرش نفهمیدم روز تولد شما کی بود؟؟ پست نذاشتین؟؟!!
سلام سحر عزیزم
به هیچکس و هیچ چیز در این دنیا وابسته نباش ،
حتی سایه ات در زمان تاریکی تو را تنها می گذارد
ممنون مهربون من
سلام دوست من..
سلام به روی ماهت
امشب دلم
یک بوم سفید میخواهد
و یک قلم مو
از جنس پاییز
بگذار یک بار دیگر
تبسم ات را به خاطر بیاورم
معنای نگاه های تو فقط غم نیست
امشب شاعرانه ترین باران مهربانی ات را
خواهم کشید
به فرخندگی عشق...
سلام زهرای عزیز من
گاهی هنوز هم دلم برای تو تنگ می شود.
نه برای تو نه.
برای کسی که فکر می کردم تویی.
ممنون نازنینم
با درودی فراوان
ممنون از شما افسانه جان دوست عزیز که افتخار دادی و بهم سر زدی البته میدونم اتفاقی بود اما امیدوارم دائمی باشه
شعرت هم قشنگ بود(حداقل من اینطور فکر میکنم)
امیدوارم بازم بهم سر بزنی خوشحال میشم
و
همین دیگه
ممنون و
بدرود
سلام
تمنا می کنم
نه اتفاقی به وبلاگتون سر نزدم شما در یکی از پست هایم کامنتی گذاشته بودید و من هم به رسم ادب خدمت رسیدم
حتما خدمت خواهم رسید
تمنا می کنم
امام علی - علیه السلام - فرمود: علم؛ ارثیه ای با ارزش، و ادب؛ زیوری نیکو، و اندیشه؛ آئینه ای صاف، و پوزش خواستن؛ هشدار دهنده ای دلسوز خواهد بود. و برای با أدب بودنت همین بس که آنچه برای خود دوست نداری، در حقّ دیگران روا نداشته باشی.[گل][گل]..
سلام رهای با وفای من
جمله ی بسیار زیبایی بود از این امام بزرگوار
ممنون قشنگ من
سلام
شعر و تصویر هماهنگ و زیبایی بود
و مثل سایر آثارتان قابل تقدیر
بسیار سپاسگزارم
مشعل افکار و آثارتان فروزانتر
پاینده و پیروز باشید
سلام آرشید خوبم
از حضور گرمتون بی نهایت سپاسگزارم
محبت کردید
به آثار زیبا و دل نگاره های زیبا ی شما نمی رسه
بهروز باشید
سلام عزیزم بسیار لذت بردم وقعا نوشته هات خیلی قشنگ بودند امیدوارم اندازه این نوشته هات دلت غمگین نباشه واگه هست اجازه بدی ما یه پادر میونی کنیم این شادی که جز نعمت و رحمت ارمغانی نداره رو تو خونه ی دل قشنگت راه بدی برات اولا ارزوی بهترینها رو می کنم دوما اگه به اوستا گریم بیشتر توکل کنی زندگی زیبایی رو بهت نوید می دم سوما چند خطی هم من از دردهای دلم برات می نویسم
امروز واژه واژه عشقم
امروز اشک اشک اندوهم
امروز نمی دانم سرآغازم یا فرجام
نگاهت را
صدایت را
تمامیتت را
ابدی می سازم در سطر سطر زندگی ام
اکنون ثانیه ها را می بافم به سر چشمه ی آشنایی
به گذشته
به آغازت
عشق نابی که از دل بی گناهم بر می خواست را در چنین روزی به دستانت سپردم
همه ی احساس زودباورم را فدای لبخندهایت کردم
واکنون از انهمه بیهودگی حس نمیکنم که هیچ خوبی و مهری از بین نخواهد رفت که به این ایمان قلبی دارم .افسانه جان بازم برات ارزوی موفقیت و شادکامی میکنم دوستت دارم عزیزم
سعی می کنم بیام همیشه بخونمت بی ادعا و انتظار
من معتقدم اگه حرفی برای شنیدن ، خوندن ، چیزی واسه دیدن داشته باشم راه خودش هموار و اشنا میشه واسه اون کسی که می خوای بیاد ترو بخونه
یا حق
التماس دعا
سلام برادر خوبم
از حضور گرمتون سپاسگزارم محبت کردید
در زندگی زخم هایی است که مثل خوره روح را در انزوا می خورد و می تراشد.....
از توجه و مهرتون سپاسگزارم همین که بزرگواری کردید و این جمله ی زیبا را به زبان آوردیدکه:*اجازه بدی ما پادر میونی کنیم این شادی که جز نعمت و رحمت ارمغانی نداره رو تو خونه ی دل قشنگت راه بدی *
این حرف شما دنیایی برام ارزش داشت
دل نوشته ی بسیار زیبایی بود
ممنون که تشریف می آورید و خواننده ی خاطرات کهنه ی افسانه می شوید
سپاس از حضور گرمتون
دست ها بالا بود
هر کس سهم خودش را طلبید
سهم هر کس که رسید داغ تر از دل ما بود
نوبت من که رسید
سهم من یخ زده بود
سهم من چیست مگر
یک پاسخ
پاسخ یک حسرت
سهم من کوچک بود
قد انگشتانم
عمق آن وسعت داشت
وسعتی تا ته دلتنگی ها
شاید از وسعت آن بود که بی پاسخ ماند
سلام
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانۀ من آمدی
برای من ای مهربان چراغ بیار
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم.
سپاس از مهرتون
سلام.
دو روز پیش متن و شعر رو خوندم اما وقت نشد، چیزی بنویسم! من خیلی از پ.ن خوشم اومد، جالب بودش.
ممنون که سر زدید و بهم تسلیت گفتید.
موفق باشید.
سلام
از لطف شما بی نهایت سپاسگزارم
من نیز پ.ن این پست و تموم پست هایم را بیشتر از مطالب دیگر دوست دارم
تمنا می کنم انشالله که روحشون شاد و غم آخرتون باشه
بهروز باشید
قرار نبود ...............
قرار نبوده تا نم باران زد، دست پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم. قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی. ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده های مصنوعی، آوازهای مصنوعی، دغدغه های مصنوعی...
هر چه فکر میکنم میبینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم، این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟
قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم، بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود. باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند و عاقبت هم یک روز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود. یک کاوه لازم است که آهنگری کند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند.
تا به حال بیل زدهاید؟ باغچه هرس کردهاید؟ آلبالو و انار چیدهاید؟ کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفتهاید؟ آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست. این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر، برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان برای خیره شدن به جاریِ آب شاید، اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشدهاند.
قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم و سی سال بگذرد از عمرمان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم. قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم. قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد.
قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم...
چیز زیادی از زندگی نمیدانم، اما همین قدر میدانم که این همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده، همگی مان را آشفته و سردرگم کرده...
آنقدر که فقط میدانیم خوب نیستیم، از هیچ چیز راضی نیستیم، اما سر در نمیآوریم چرا …
سلام
سپاس از حضور گرم و این متن زیبا
سلام
اما
انشالله که دلتون همانند این کامنت تون پاک و عاری از سیاهی ها باشه
اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری
سلام لیلای عزیزم
روزهای تلخ من یعنـــــی…
یهـ عمر تلاش کنی شاه بشی
امــ ــا بعد بفهمی
بی بی دلت
دلدادهـ ی ســـــــــــــــربازه !!!
کاش می شد سرزمین عشق را در میان گام ها تقسیم کرد. کاش می
شد با نگاه شاپرک عشق را بر آسمان تفهیم کرد. کاش می شد با دو
چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز کرد. کاش می شد با پری از برگ
یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد...
سلام
چترت را در کنار ایستگاهی در مه فراموش کن...
خیس و خسته بیا...
نمی خواهد شاعر باشی،باران باش...
همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست...
از مهرتون سپاسگزارم
وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن
سلام نازنین من
نمی خواستمـ ـــــ نبودنــ ـــت ، از شمــ ـــارش انگشتــ ــــانم
بیشــ ــــتر شـــــ ـــــود ........
اما ایــــ ـــــن روزهــ ـــــــا کـ ــــــاری از دستـ ــــانم برنمی آیـــ ــد
مرسی مهربون
دعای قاصدک ها
آرامش برای توست...
برایت یک دنیا قاصدک آرزو می کنم...
سلام طناز عزیزم
تـــو را دوست میدارم . . .
چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟
یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!
یـا چطـور شـد که . . .!
چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟!
وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . .
که نمـى کـــــــــنى !!
و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . .
کـه نمـــــى کـــــنم
ممنون نازنینم
شاید خطاست !
نگران کسی شوی که نگرانت نیست
حال کسی را بپرسی که بودن یا نبودنت برای او مهم نیست
دلتنگ کسی شوی که دلت را شکسته
دوست کسی باشی که تو را دشمن میداند
گر همین است خطایم ...
بعد از این بیشتر از پیش خطا خواهم کرد...
من خطایم را دوست دارم
سلام
هی پاییز !
ابرهایت را زودتر بفرست !
شستن این گرد غم از دل من چند پاییز باران می خواهد
سپاس
salam veblog jalebi darin mamnun misham be veblog manam sar bezanid muntazere huzuretunam
سلام عزیز دلم
گاهی تو...
گاهی یاد تو....
گاهی غم تو....
آخر این تو کار مرا تمام می کند....
ممنون از حضور گرمت
در زندگی برای هر آدمی
از یک روز٬
از یک جا٬
از یک نفر ب بعد٬
دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست.
نه روزها٬ نه رنگها٬ نه خیابانها
سلام
دمش گرم...!!!
باران را می گویم...
امشب به روی شانه ام زد و گفت:
تو امشب خسته ای .. استراحت کن!!
من بجایت امشب تا صبح میبارم....
ممنون از مهرتون
سلام آبجی افسانه
این لحظه ها
این لحظه های مرگ پیوند
آخر نفس های چراغ آشنائیست
چشمت پر از حرف است و لبهای تو خاموش
سر میکشد از جان تو فریاد بدرود
من بر تو حیران ،
بر تو گریان ،
بر تو مشتاق
سلام
ﺍﻱ ﮐﺎﺵ ﻳﺎﺩ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﻱ ﺣﺮﻣﺘﻢ ﺯﻳﺮ ﺳﻮﺍﻝ رفت
برای ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻧﺒﺎﺷﻢ . .
سپاس از حضور گرمتون
salam afsane khanoom
mano ba esme veblogam link konid va begoyid ba che esmi belinkametoon
arezooye behtarinha movafagh bashid bye
سلام
از حضور گرمتو ن سپاسگزارم
من نیز بهترین ها را برایتان آرزومندم
مرسی قشنگ بود
سلام
ممنون از حضورگرم و حسن نظرتون
خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزو ها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
دلم بین امید و ناامیدی میزند پرسه
میکند فریاد
مرا تنها تو نگذاری خداوندا
سلام
دلتنگی فقط یک اسم مستعار است
برای تمام حس هایی که
اسمشان را نمی دانیم
و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند
سپاس از مهرتون
دقیقا وقتی امدید که به شما فکر میکردم
من اخر کیلد درون شما را می یابم...شما خیلی سختید
اما بدانید...شما خیلی وقت است که در من جای گرفته اید.......
ودر انتظار دیدن شما بی تابم
تقاضایی کنم رد نمی کنید؟
یکی از پستهاتان را به تصویر پر مهر خودتان اختصاص بدهید و فقط به من بگویید میشود؟
سلام جناب حقی
اوه نه
من هیچگاه تصویر خود را در وبلاگم نخواهم گذاشت
تنهایی را دوست دارم زیرا دروغی در آن نیست...
تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست...
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست...
تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست...
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم..
تنهایی را دوست دارم زیرا دلهای شکسته همیشه تنهایند..
سلام
سالهاست
در انفرادی خویش محبوسم
وَ صدایی به ملاقات سکوتم نمی آید
پندارهای نگفته ام
پشت حصار دندان ها ایستاده اند
و روزنی کافیست
تا در آغوش« گفتار» نفس تازه کنند ....
دمای حرفهایم
صفر درجه زیر سکوت است
پاهای برخاستنم
خواب رفته است
سپاس از مهرتون
بی بی دلت
دلدادهـ ی ســـــــــــــــربازه
--------------------------------
و من................
بیتاب لحظه های تلخ تو!!!
این همه انتظار بس نیست ....
بگذار خیالم راحت باشد ....
از طرف تو!!!
سلام جناب حقی
واقعیتی درباره پسران :
ممکن است تمام روز سرو گوششان بجنبد ،
اما قبل از خواب ؛ همیشه به دختری که
واقعا دوستش دارند فکر میکنند !
واقعیتی درباره دختران:
ممکن است تعداد زیادی طرفدار داشته باشند
اما قلبشان ؛ فقط متعلق به یک نفر خاص است ...
درود بر شما. خواهش میکنم.
این تیکه ی آخری خیلی قشنگ بود.
سلام
سپاس از حضور گرم و حسن نظرتون
Azizam khoshal shodim behemon sar zadiiii
Age Khasti maro ba esme sib torsh blink o bgoo ba ch esmi blinkimet
سلام
من نیز از حضور گرمتون خوشحال شدم
سپاســــــــ
دلتنگی آمده تا بگوید به یادت هستم
اشکهایم جاری شده تا بگویم خیلی دوستت دارم
حس و حال مرا خودت میدانی ، آنچه که قلب مرا به این روز انداخته را خودت میدانی
تو خودت میدانی چقدر برایم عزیزی ،
خودت میدانی و اینگونه مثل من به عشق دیدنم مینشینی
در لحظه دیدارمان چه عاشقانه نگاه میکردی به چشمانم
وقتی فکر میکنم به آن لحظه نفس میگیرد این قلب خسته ام
وقتی فکر میکنم به تو را داشتن،با خود میگویم ای کاش که زودتر تو را داشتم
تو مرواریدی هستی پنهان در اعماق قلب زندگی ام
که زیبا کردی با حضورت زندگی مرا ،
عاشقانه کرده ای صحنه بی پایان لحظه های تو را داشتن را
دلتنگی آمده تا بگوید همیشه در قلب منی
عشق تو در دلم غوغا کرده تا بگویم تا ابد مال منی
ناز نگاه تو ، هنوز برق نگاه زیبایت نرفته از روبروی چشمهایم
هنوز گرمی دستهایت ،گرم نگه داشته دستهایم را
هنوز احساس میکنم در کنارمی با اینکه تو آنجا مثل من به انتظار آمدن دوباره منی!
نفسهایم آمده تا بگوید به عشق تو است که زنده ام
احساسم آمده تا بگوید به عشق تو است که این شعر عاشقانه را برایت نوشته ام...
دلتنگی آمده تا بگوید به یادت هستم
اشکهایم جاری شده تا بگویم خیلی دوستت دارم
حس و حال مرا خودت میدانی ، آنچه که قلب مرا به این روز انداخته را خودت میدانی
تو خودت میدانی چقدر برایم عزیزی ، خودت میدانی و اینگونه مثل من به عشق دیدنم مینشینی
در لحظه دیدارمان چه عاشقانه نگاه میکردی به چشمانم
وقتی فکر میکنم به آن لحظه نفس میگیرد این قلب خسته ام
وقتی فکر میکنم به تو را داشتن،با خود میگویم ای کاش که زودتر تو را داشتم
تو مرواریدی هستی پنهان در اعماق قلب زندگی ام
که زیبا کردی با حضورت زندگی مرا ،
عاشقانه کرده ای صحنه بی پایان لحظه های تو را داشتن را
دلتنگی آمده تا بگوید همیشه در قلب منی
عشق تو در دلم غوغا کرده تا بگویم تا ابد مال منی
ناز نگاه تو ، هنوز برق نگاه زیبایت نرفته از روبروی چشمهایم
هنوز گرمی دستهایت ،گرم نگه داشته دستهایم را
هنوز احساس میکنم در کنارمی با اینکه تو آنجا مثل من به انتظار آمدن دوباره منی!
نفسهایم آمده تا بگوید به عشق تو است که زنده ام
احساسم آمده تا بگوید به عشق تو است که این شعر عاشقانه را برایت نوشته ام...
سلام پریسا جونم
زندگی را دور بزن و آن گاه که
بر تارک بلند ترین قله ها رسیدی،
لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی
کن که پایت را خراشیدند...
سردم شده است و از درون می سوزم...
حالا شده کار هر شب و هر روزم...
تو شعر مرا بپوش سرما نخوری...
من دکمه این قافیه را می دوزم...
...
سلام راحله ی عزیزم
یک نفر امد قرارم را گرفت
برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حیف
باد پائیزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق
با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود
آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
شدم مثل عروسک با دوتاچشم شیشه ای
با یک نگاه ثابت ولـــــــــی!
نمیخوام بافشار
هر دستی بگم:دوستت دارم.
مرسی افسانه عزیز از حضورت...
سلام ندای مهربانم
بعد از گذشت سالها هنوز هم دلم تنـــگ می شود
برای حرف زدنــت
و برای تکیه کلامهایت
که نمی دانستی
فقط کلام تو نبود
من هم به آنها
تکیـــه داده بودم!
تمنا می کنم نازنینم
میگم ها افسانه جان شما چرا نظر قبلیمو خوردی الانگرسنت بود؟
ممنون که باز هم بهم سر زدی
بازم پیشم بیا
درضمن واقعآ میگم
یک جروای غریبی یک حس خاصی بهم میده میام وبت بیشتر واسه خاطر این آهنگ قشنگ وبت ولی خب درکل غریبانه آشناس برام
سلام
من نظرتونو خوردم؟؟؟؟
نظرتون محترم و عزیز بود برام نظرتون رو تائید کرده بودم و جواب کامنت تون رو هم براتون نوشتم کامنت شما ۱.۳ امین کامنتیه که تائید شده
این هم کامنت تون با پاسخش
****************
اشکان
با درودی فراوان
ممنون از شما افسانه جان دوست عزیز که افتخار دادی و بهم سر زدی البته میدونم اتفاقی بود اما امیدوارم دائمی باشه
شعرت هم قشنگ بود(حداقل من اینطور فکر میکنم)
امیدوارم بازم بهم سر بزنی خوشحال میشم
و
همین دیگه
ممنون و
بدرود
پاسخ: افسانه
سلام
تمنا می کنم
نه اتفاقی به وبلاگتون سر نزدم شما در یکی از پست هایم کامنتی گذاشته بودید و من هم به رسم ادب خدمت رسیدم
حتما خدمت خواهم رسید
تمنا می کنم
http://ashkanpatogh.blogfa.com
میتــرســم…
کسـی بــوی ِ تنـت را بگیــرد
نغمــه ِ دلـت را بشنــود
و تو خــو بگیــری به مـــآنـدنـش!!!
چـه احســآس ِخـط خطــی و مبـهـمـ یسـت!
ایــن عــآشقــآنـه هــآی حســود مــن
سلام الهه نازم
دست عشق از دامن دل دور باد
میتوان ایا به دل دستور داد؟
میتوان ایا به دریا حکم کرد؟
موج را ایا توان فرمود :ایست؟
انکه دستور زبان عشق را
بی گذاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد.........
ممنون نازنینم
او تورا فراموش کرد
به چه می اندیشی هنوز..؟
سلام گل زیبای من
هنوز هم اندر خم همان کوچه ای هستم که گذشتم ...
ممنون قشنگم
سلام عزیزم
خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی زیبا بود.مرسی گلم.
سلام بهار مهربانم
ممنون نازگل من
سلام
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع ...
سلام
تو برمیگردی
و زندهگی را از جاییکه پاره شده
دوباره بههم میدوزیم.
در صندوقِ خاطرهها هنوز
نخ برای بخیه زدن هست!
از حضور گرمتون سپاسگزارم
دستــــت را بیـاور ....
مردانه و زنانه اش را بی خیـال
دست بدهیم به رسم کودکـی ...
قرار است هـوای هم را بی اجازه داشته باشیـم ...
سلام
تبسم را فراموش نکن
لبخند بی هزینه ات گران ترین هدیه است
سپاس از مهرتون
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
(غروب دلتنگی)
ممنون برای بودنتان
سلام
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،
مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!
و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...
تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....
سپاس از حضور گرمتون
مهربان معلم
من غم آن خورم که دارم یا که نه
تو غم آن خوری که ...
مگر زندگی چیست که :
یکی باید تاوان فریب خوردن هایش را بدهد و
آن دیگری
لذت فریب دادنهایش را بچشد
سلام همزبان خوبم
کسی که بهشت را بر زمین نیافته است
آن را در آسمان نیز نخواهد یافت
خانه ی خدا نزدیک ماست
و تنها اثاث آن ، عشق است . .
سپاس از مهرتون
سلام آبجی گلم ممنون که به من سر زدین وبسایت بسیار زیبا و پر محتوایی دارین اگه موافقین تبادل لینک کنیم ممنون و منتظرم .
سلام
تمنا می کنم
از حضور گرمتون سپاسگزارم
سلام افسانه جان خوبی عزیزم؟
تـــو را دوست میدارم . . .
چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟
یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!
یـا چطـور شـد که . . .!
چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟!
وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . .
که نمـى کـــــــــنى !!
و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . .
کـه نمـــــى کـــــنم !!!...
سلام فرزانه ی عزیزم
قربونت برم من خوبم
حــــــرف او که میشــــــود
مــــــن
چقــــــدر ناشیانه,
ادعــــــای بی تفاوتــــــی میکــــــنم
سلام
وب زیبایی دارین
ممنون که بهیم سر زدی
سلام
ممنون از مهرتون
حتما
روی قـلــبــــــــــ♥ــــــــے نـوشـــتــه بـود :
شــکـســــتـــــنــــے اســــت مـواظـــــــب بـاشــــــــیـن
ولـــــــــــے
مـــن روـــے قــلــــــ♥ــــــبــم نـوشــــتـم :
شــکـســ ــــ ـــتـه اســــت , راحــــــــــــــت بـــاشــــیـن
سلام
باز هم سپاس از مهرتون
آدم ها میروند
چون بهانه ای برای ماندن ندارند
همان آدم ها بر میگردند
چون میفهمند
برای ماندن بهانه لازم نیست
سلام
روی قـلــبــــــــــ♥ــــــــے نـوشـــتــه بـود :
شــکـســــتـــــنــــے اســــت مـواظـــــــب بـاشــــــــیـن
ولـــــــــــے
مـــن روـــے قــلــــــ♥ــــــبــم نـوشــــتـم :
شــکـســ ــــ ـــتـه اســــت , راحــــــــــــــت بـــاشــــیـن
سپاس از حضور گرمتون
وقتی دیر می آیی ؛
دلم هزار جا نمی رود
یک جا می رود
آن هم ...
خانه ی رقیبــــــــــ !!
سلام تینای نازنینم
برآنچه گذشت !
آنچه شکست!
آنچه نشد !
آنچه ریخت !
حسرت نخور!!!!!
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد .
ممنون قشنگم
دنیای این روزهایم شبیه کتاب تاریخی است
که هر چه جلوتر میروی
بیشتر به گذشته پرتابت میکند..!
سبز باشی افسانه عزیز
سلام ندا جون
اگر درد داری... تحمل کن...روی هم که تلنبار شد... دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاس؟؟؟...کم کم خودش بی حس می شود...
قربون نگاه مهربونت
مصیبت نامه ی مهجور میرزا
(شعر ازخودمه امیدوارم خوشت بیاد)
آمدم تا من بگویم ازدل تنهای خود
این مصیبت نامه ازبیچارگی آغازشد
یادم ازقسط نداده آمدو آن سفته ها
حال ما این گونه و خانم رود دنبال مُد
*************************
چک کشیدم درحسابم نیست پولِ بینوا
چون که پارتی من ندارم گندمیماند به جا
آخرِ این ماه را من دیده ام بد نیست هِی
یا فراری هستم و یا هست زندان جای ما
************************
شد دوای دردما جوشانده و گل گاو زبان
ما شترباشیم و دکترها شبیه ساربان
هرکجا خواهد بخوابم پول از خورجین ما
فحش دادم زیرلب با آنکه بودم بی زبان
***************************
میروم منزل به منزل تا اجاره کم شود
قسمت ما هم دگر یک مالک آدم شود
میفشارد این گلورا رهن بالا، تخلیه
پشت رستم ازچنین آوارگیها خم شود
***************************
میزند غر این عیال مهربان و با صفا
گشته یخچالم کمدتاکی شود برماجفا؟
گرنکرده این سرت روی تنت آقا زیاد
پرنما این خانه را ازهرچه دانی باوفا
**************************
رفته سربازی جوان خوشگل ورعنای ما
برسرش افتاده که او هم بگیرد جای ما
گفته که عاشق شده بر دختری شکل کدو
که بُوَد عرضش گمانم بیش از ، پهنای ما
**************************
دخترم امروز آمد برلبش لبخندبود
دردل او آب میشد هرچه کله قندبود
گفت بابا جان شدم درکالج آزاد قبول
ازخوشحالی یا که بی پولی زبانم بندبود
گفتمش ای جان بابا درکدامین رشته ای
طب قبولی یا که رفتی رشته های هسته ای
گفت که میکروب شناسی واحد اوشون فشن
گفتمش درخودشناسی دست مارا بسته ای
**************************
جای ماشین هم نصیب ما شده اینک لگن
هرکسی دروصف بدبختی ما گویدسخن
بس که هل دادم به هرسو این لش منفوررا
میشوم من قهرمان دررشته ی اندام وتن
**************************
رفته تا خانم کند آرایشِ اندک ولی
قُدقُدا موی سرش ،مثل خروس کاکلی
آنچنان مالیده برخود پودروکوفت وزهرمار
نه به جیبم مانده پولی و ،نه بهر ما دلی
**************************
جشن زیبای عروسی میشود برمن عزا
چون که اسم من شده آقای یک لابی قبا
میشود خانم چو حوری و ،منم مثل کلاغ
رخت من حتی نباشد این گدایان راسزا
**************************
میرود بالای بالا نرخ بازار طلا
قسمت ما هم شده ازاین همه سنگ خلا
رنگ وروی من شده مثل زغال و زعفران
خورده بربخت خوشِ این زرگران رنگ جلا
************************
حین اوقات فراغت من مسافر می زنم
پول خوبی دارد اما فکرکنم، زِرمیزنم
آنچنان گشتم ضعیف و بی رمق جان شما
هرکه بیند فکرکند من هم مخدرمیزنم
***********************
چونکه وعده آمده دولت دهد ویلا به ما
درحساب نی نیان پولی نهد اینجا جدا
من نمودم بچه ها تولید در کُنج خفا
دولتا بیچاره گشتم کی کنی برما وفا
***************************
ازفشار زندگی مخ پاک ودل بیچاره شد
زور بیخود چون زدم شلوارو شورتم پاره شد
یک نفر را می شناسم از دل این غصه ها
رفت چون مجنونِ تنها، بیدل و آواره شد
**************************
یک شبی گفتم بمیرم چون که راحت میشوم
می گریزم میروم خارج زساحت میشوم
یکدفعه آمد که عزرائیل جان ما نیا
ازچنین بیچارگی من هم به حیرت میشوم
****************************
من ندارم پول دفن و قبر و خرما وعزا
زندگانی بِه زمردن ای عزیز بینوا
لِکّ ولِکّی تو نما تا سر رود عمرت عزیز
برچنین بی مایه گی من هم نمی باشم دوا
****************************
قلقلک میدهد این طبع ملنگ مهجور
که نمک ریز -تو ای بی نمکِ گاهی شور
همه گویند چه مرگش شده این دیوانه
گه ملخ می شود و گاه چو یک پروانه
سلام
دست تون درد نکنه بسیار شعر زیبایی بود
ازتون ممنونم
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد ...
تظاهر به بی تفاوتی
تظاهر به بی خیـــــالی
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست ... اما چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش
نگاه مهربانتان را سپاس
ایووووووووووووووووووووول دومین بار هم اسم خودم یکی دیگه هم هست ... البته هم اسم ما زیاد هست ولی خوب من فقط دونفر دیدم تو نت :دییییی
وبت خیلی قشنگ هم اسمم که هستی افسانه خانوم
خوشحال میشم به وب منم سر بزنی و خوشت اومد لینکم کنی و بگی لینکت کنم
سلام عزیز دلم
قربون هم اسم خودم برم من
منم با شما دونفر رو می شناسم که هم اسمم باشند
اما آدرس که نگذاشتید
عزیز دلم این دفعه تشریف آوردید آدرس نان را برایم بگذارید
باشه؟
اول یادم رفت سلام کنم
سلاممممممممممم هم اسمم
سلام
قشنگم ایراد نداره سلام یادتون رفته مهمتر از همه آدرس رو فراموش کردید
سلام
چه پست قشنگی و چه وبلاگ قشنگتری !!
سرشار از شعر و شعور !
مانا باشی
سلام
از حضور گرمتون سپاسگزارم
از نگاه زیبابین شماست
هرگز داشته هایت را به نداشته هایت نفروش
شاید وقتی به نداشته هایت رسیدی
حسرت داشته هایی را بکشی که ارزان فروختی
سلام فائزه ی عزیزم
سرم را شاید بتواننددیگران گرم کنند
اما وقتی تو نیستی،هیچ کس نیست دلم راگرم کند...
ممنون قشنگم