برای از تو نوشتن غزل بهانه شده برای از تو نوشتن لب مرا بستند برای از تو نوشتن , سکوت بی معناست برای از تو نوشتن چقدر دلتنگم برای از تو نوشتن به عشق رو کردم برای از تو نوشتن نسیم آزادی
مرتضی عباسی زاده |
پ.ن: اگر روزی دلت لبریز غم بود گذارت بر مزار کهنه ام بود
بگو این بی نصیب خفتدر خاک یه روزی عاشق و دیوانه ام بود
سلام ،
تولد تون مبارک ، موزیک وبتونم خیلی قشنگه ، موفق باشید .
سلام
ممنون
نظر لطف شماست
اگر روزی دلت لبریز غم بود گذارت بر مزار کهنه ام بود
بگو این بی نصیب خفته در خاک یه روزی عاشق و دیوانه ام بود
زیبابود
سلام عزیز دلم
ممنون نازنینم
هیچوقت نتونستم شما رو خوب درک کنم... خودتان اینطور میخواهید..میدانم.. برای همین ...لام تا کام حرف نمیزنید..اما من زبان شعر هایتان را خوب میفهمم
... دستهایم را نمی بینم..
خوب نگاه کنید!
در دستهای شما نیست؟
سلام جناب حقی
احسنت بر شما
من اینطوری باشم راحت ترم
سپاس از حضور گرمتون
سلام من دیگه کامنتم رو پیدا نمیکنم ببینم چی برام نوشتی چقدر اینجا شلوغه عزیزم
سلام عزیز دلم
سلام افسانه جان مطالب خیلی زیبایی داری به وبلاگ منم سر بزن وبرام نظر بزار خوشحال میشم
سلام مهسا جان
ممنون نازنینم
میام فدات شم
امروز دلم هوس کرده ،باز هم بی هوا به آب بزند ...
هوس کرده ...
امروز دلم هوس هوس بازی دارد ...
سلام
سپاس از حضور و این شعر زیبایتان
سلام افسانه جون واااااااااااااای مرسی از نظرای قشنگی که برام گذاشته بودی من چند وقت سرم شلوغ بود نمیومدم نت بعدم که اومدم وبت هرکاری کردم نمیشد واست نظر بذارم به هر حال شرمنده
حتما بازم بیااااااااااااااااااااا خوشحال میشم گلم
سلام نسرین عزیزم
شما کجا بودید؟
چند ماهه که میام و میرم و ازت خبری نداشتم
خوشحالم که سلامتید عزیز دلم
میام عزیزم
همیشه از آمدن "نـ" بر سر کلمات مـی ترسیدم !
نـ داشتن تو... نـ بودن تو...
نـ ماندن تو...
کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبـری
مـیداد از
نـ رفتن تـو...
مممنون نازنین
هواے شهـر... آلـوده یـا پاک فـرقـے نمـے کند...
من پر از هـواے تـوام...
هیچوقت نباید به اجبار خندید ، گاهی باید تا نهایت آرامش گریه کرد...
تبسم بعد از گریه ، از رنگین کمان بعد از باران هم زیباتر است !
.
عزیز دامی
می خواهم برگردم به روزهای کودکی :
آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود...
عشــق ، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد..
.
بالاترین نــقطه ى زمین ، شـانه های پـدر بــود...
بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر های خودم بودند...
تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند...
تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازیهایم بـود...
و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود...
.
مرسی فدات شم
دل سبـزم را گره زد...
و رفت تا بـه آرزوهـایش برسد...
.
.
باز هم سپاس
هنوز هم از تمـام کـارهـای دنیـا
دلـبستن بـه دلـت بیشتـر بـه دلــم مـیچـــسبــد...
.
.
دنیای دست ها از هر دنیایی بی وفاتر است !
امروز دست هایت را میگیرند...
قصه عادت که شدی ، همان دست ها را برایت تکان میدهند !
.
ممنون قشنگم
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم...
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم...
برای اینکه نگذارم بیایند...
.
برای تو میمیرم ... تو وانمود کن که تب کرده ای ...
همین کافیست ... !
.
.
عزیزمییییییییی
سلام
حرفی با شما ندارمااا
فقط میخام بگم
عید قربان مبارک
اینم بگم که یک هفته قبلم سالروز ازدواج امام اول علی علیه السلام و حضرت الزهرا سلام الله علیها بود
اونم مبارک
بیا که که چند تا از خوباشو پیدا کردم ولی .....
حقیقتا منتظر کسی نیستم که بیاد
ولی دوس دارم از تنهایی در بیام
پیشنهاد من به شما سریال یانگوم جواهری در قصر
پخش از شبکه استانی قزوین دلت بسوزه که نمیتونی ببینی
یا علی
سلام
ممنون از لطفتون
باز هم ممنون
من باور کردم
یانگوم ؟
من این سریال رو ۴ سال پیش که از شبکه سه پخش میشد دیدم خدایی سریال زیباییه اما سریال دونگ یی یه چیز دیگه است
انشالله که دل شما هیچ موقع نسوزه
من فیلم و سریال های تکراری رو دوست ندارم
تنها یه فیلمه که اگر هر روز هم ببینم باز تازگی داره اون هم فیلم زیبای پشت پرده ی مه با اجرای زیبای جهانگیر الماسی که بازیگر محبوب و دوست داشتنی منه
موفق باشید
سلام خواهر خوبم
اومدم پست جدید را ببینم که دیدم آپ نکردید
هدف عرض ادبی بودو سلامی
شاد باشی و سلامت
سلام
ممنون از محبت تون زحمت کشیدید
سلام مرا نیز پذیرا باشید
امروز دلم هوس کرده ،باز هم بی هوا به آب بزند ...
هوس کرده ...
امروز دلم هوس هوس بازی دارد ...
دوست دارد ...
سلام
سپاس از حضور گرمتون
بہ یادتـم بہ وسعتــ ـ قلبــ ـ کوچکــم ، شـاید کــم باشـد
اما قلبـــ ـ هــرکـس تمام زندگے اوستــ ـ
وبلاگت خیلی قشنگ و جالبه.خوشحال میشم اگه به من یه سر بزنی
سلام
نظر لطف شماست
خدمت خواهم رسید
دالی
سلام
منظورم از دلت بسوزه از اونی که
وقتی کوچیک بودیم اگه یه پفک یا ....
داشتیم به اون بچه ای که نداشت
می گفتیم...
ها الماسی .... نمیشناسمش اما من دوسش ندارم
من از بازی امین حیایی خوشم میاد
اما بهترین بازیگر دنیا جکی چان و خیلی دوس دارم
چون شرقیه و مثل بازیگرای غربی نیست که ....
تازه یه چیزه دیگه که هیچوقت اجازه نداده
رسانه ها از همسرش عکسی چاپ کنن
یکی از اخرین فیلماش مهاجر هس که از چین کشورش بدلیل بی کاری و استعمار انگلیس ها و ژاپن
اوضاع مردم بده ... میاد ژاپن و .. ژاپنی ها با هاش بد رفتاری میکنن ... و جکی که یه ادم معمولی هس
و اونجا یه دختر ژاپنی عاشق جکی میشه
اما جکی بفکر برادرش هس که همراهشه و
دختری که تو چین نامزدش بوده و اخر هم
جکی اون دختر نامزدش و می بینه که با
یه ژاپنی ازدواج کرده ...... اخر فیلم دختر ژاپنی که عاشق جکی چان بود اومد به جکی گفت که
بیا از این شهر با هم بریم و ازدواج کنیم جایی که
اینجا اوضاع خرابه اما جکی قبول نکرد و دختره یه سیلی زد به جکی و رفت اخرشم جکی بدست اوباش ژاپنی کشته شد
بیا اپم
سلام
متوجه منظورتون شده بودم مزاح فرمودید
جهانگیر الماسی یادتون نمیاد بازیگر کهنه کاریه
بازی امین حیایی رو هم دوست دارم
جکی چان؟؟
چقدر رمانتیک
خدمت می رسم
سلام ممنون از حضور گرمتون.
رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان
سلام وای سرم گیج رفت اینهمه کامنت از کجا جمع میکنی؟
سلام
خب دیگه
از چوپان پیری پرسیدم : چه خبر؟
گفت گرگ شد بره ای که نوازشش می کردم
سلام عزیز دلم
پروانه ام
خانه به دوش چشمانت
در کوچه های گل
تو اهل کدام بارانی
که هیچ پنجره ای نمی داند ؟
بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم
سلام
روزهایـی کـه بـی تـو می گـذرد
گـرچه بـا یـاد تـوست ثـانـیه هـاش
آرزو بـاز می کـشد فـریـاد:
در کـنار تـو می گـذشت٬ ای کـاش!
...فریدون مشیری...
سپاس ز مهرتون
وقتی خداحافظی میکنیم
چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن . . .
خواب دیدم کنارت جان دادم،
تعبیرش کردن کە تا ابد پیشم میمانی
، نمی دانستم خیالت را میگویند نە خودت را!!!
باز هم سپاس
اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم تولدت مبارک
سلام عزیز دل افسانه
قربونت برم من
من هم هوارتا دوستت دارم دوس جونی عزیزم
سلام...
خاطرات کهنه ات را خواهم خواند
سلام
محبت می کنید
دنیای عجیبی شده است . . .
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو…
سلام قاصدک عزیزم
هر روز تکرار می کنم
این غربت با من زاده شده است.
این کوچه ها را با ترس پیمودم.
تا انتها... تا سکوت
و تو باور نمی کنی که من خواهم رفت
خواهم رفت... خواهم رفت
رفتم
ممنون فدات شم
من سکوت خویش را گم کرده ام .
لاجرم در این هیاهو گم شدم .
من که خود افسانه میپرداختم ,
عاقبت افسانه مردم شدم !
ای سکوت ای مادر فریادها !
ساز جانم از تو پر آوازه بود .
تا در آغوش تو راهی داشتم ,
چون شراب کهنه شعرم تازه بود .
در پناهت برگ و بار من شکفت ,
تو مرا بردی به شهر یادها ,
من ندیدم خوشتر از جادوی تو ,
ای سکوت ای مادر فریادها .
گم شدم در این هیاهو گم شدم ,
تو کجایی تا بگیری داد من ؟
گر سکوت خویش را میداشتم ,
زندگی پر بود از فریاد من !
مشیری
سلام
سپاس از حضور گرم و مهربانتان
اما بزرگوار آدرس؟
این روزها ؛ خوابم نمیاد ....
فقط میخوابم که بیدار نباشم ...
سلام نازنین من
قربونت برم من
"تو زمونه ای که همه میخوان خاص باشن ، تو سعی کن عادی باشی ،
اینجوری خاص ترین آدمی."
وب خوبی دارین
سلام
خیالت راحــتـــــ . . .
شکسـ ــــته ها نفرین هم بکـ ــنند ،
گیرا نیسـ ــت …!
نـــفرین ،
ته ِ دل می خـ ــواهد
دلِ شکسـ ــته هـ ـــم که دیگر
ســــر و ته ندارد
از حضور گرم و حسن نظرتون سپاسگزارم
هزاران دهقان برای آمدن باران دعا کردند....اما....خداوند به فکر کودکی بود که کفش هایش سوراخ بود......و این است حکمت خداوند تعالی....
سلام
دلت را به هر کسی نسپار
این روزها برخی ها از سپرده ات هم بهره میخواهند . . .
سپاس از مهرتون
وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت
فهمیدم گاهی هرگز نرسیدن
بهتر از دیر رسیدن است
باز هم سپاس
هستند کسانی که ...
از شدت دلتنگی به کما رفته اند
حرف نمی زنند ...
راه می روند ...
...نفس می کشند ..........
ولی چیزی حس نمی کنند
فقط فکر می کنند و ..
فکر می کنند و ...
فکر می کنند ....
♦ سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن
♦ پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.
♦ عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.
♦ بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.
♦ سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.
♦ خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.
♦ ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.
♦ بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.
♦ با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.
♦ پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.
♦ سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.
♦ روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.
♦ ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.
♦ تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر.
♦ محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.
♦ سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.
♦ سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش.
♦ لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.
♦ حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر.
♦ ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.
و هدفمندترین کلمه "موفقیت"است...
جــاے خالے اتـــ رآ
بــآ فـــرض پُر کرده ام…
ـ ـ ـ
حـــرآمــشــ بـــآد آنکه پُر کـَــرد جاے مــرا
مرسی که سرزدی
سلام
قشنگتریـטּ ـ و بی منت تریــטּ حس دنیاست
چوטּ براے داشتنش
نیاز به هیچڪس ندارے
خیلی وقتا میشه که با توئه این واژه
که چرا من باید سرنوشتم این باشه؟
دور ما پر شده از این همه چرای بی جواب
تنها امید میتونه باشه چراغ این شبا
تو این مسیر پر پیچ و خم و پر سراب
سلام
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش وهر روز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد بدین سان بشکند دائم سکوت مرگ بار را...
سپاسگزارم
حکیمی را پرسیدند:"زندگی خخود را بر چند اصل بنا کردی؟"
فرمود:
چهار اصل
1)دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد پس آرام شدم
2)دانستم که خدا مرا می بیند پس حیا کردم
3)دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش کردم
4)دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم
سلام.من لینکتون کردم.منم لینک کنید.ممنون
سلام
ممنون از لینک
غم قشنگیه
س.شرمنده ی مدت نبودم ببخشید.وبت واقعا قشنگه واقعا .یکی از قشنگترین وبهایی که دید وب شماست...راستی میشه اصل بدی البته هگه دوست داشتی
تو روزگارببین چی سهم ما شد:
از عاشقی تباهی
از زندگی مصیبت
از دوستی شکست و
از سادگی خیانت
باز هم سپاس
سلام
ممنون از نظر زیبات
چه وبلاگ پر احساسی داری
خواستن همیشه توانستن نیستف،گاهی داغی است ک بر دلت میماند........
سلام ایجی افسانه خدا کامنتاتو بیشتر کنه!!!مرسیییییی که اومدی بازم بیا!!!!!!
ممنونم
تاریکی غروب را به بهانه روشنی طلوع فردا
تلخی غمی که می گذرد را به خاطر شیرینی لحظه هایی که می آید
سختی فراق را به امید وصال
و درد رنج رسیدن به معشوق را فقط به خاطر عشق پذیرا هستم
تنها بودن قدرت می خواهد و این قدرت را کسی به من داد که روزی می گفت: تنهایت نمی گذارم!!!
سلام افسانه جون........
خیلی ممنون که بهم سر زدی........
من لینکت کردم اگه دوس داشتی تو هم منو لینک کن....