خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

دوستــت دارم را مــن دلاویزتــرین شــعر جـــهان یافتـــه ام

 

از راه که رسیدی نگاهت غریب بود،  

 من با غربت نگاه تو همسفر شدم  

 خیلی وقت است که با تو زندگی می کنم  

یعنی ، چشم هایم را که می بندم تو می آیی!

 شب ها همیشه عجولم برای خواب !...  

برای خواب که نه ، برای بستن چشم هایم و  

آمدن تو !!چشم هایم را می بندم و انتظارت را  

می کشم ! تو  می آیی ...!  

این است زندگی من ! باورت می شود ؟ 

آشفته می نویسم امشب ؟؟ تو ببخش...  

به دل نگیر معنای دل ! امشب هم از آن شب  

های  دیوانگی ام است ..

کمی که بنویسم ، آرام می شوم ... 

حالا که من نشسته  ام و برای تو    

می نویسم تو آروم بخواب .. 

آرامش تو اوج آرزوهای من است ... 
 

 تو نمی دانی اما من هنوز هم    

 

تــــو را دوستـــــــــ  دارمــــــــ

پ.ن ۱: تا زنده ای در برابر کسی که به خودت علاقه مندش کردی مسئـــــــــــــــــو​لی ...

پ.ن ۲: انسان در حال گریه به دنیا می آید و وقتی به اندازه کافی گریه کرد می میرد

نظرات 594 + ارسال نظر
کوروش چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:58 ق.ظ http://kourosh777.blogfa.com

درود بر شما
قلم و احساس پاک شما قابل ستایشه.
اشعارتون دوس داشتنیه.دست مریزاد

سلام جناب کوروش

از حسن نظرتون سپاسگزارم
به خاطرات کهنه ام خوش اومدید

سیما چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:08 ق.ظ http://sad1344.blogfa.com

سلام افسانه حون
وقت زیبایت بخیر و شادی
ممنون از اینکه بهم سر میزنی و بیادم هستی
اگه من دیر میام یراغت ببخش گرفتارم خیلی زیاذ و تنها و بیکس
متن زیبا و پر احساس بود
موفق باشی گلم
شب خوبی داشته باشی

سلام عزیز دلم

شب شما نیز بخیر و شادی

قربون دل مهربونت

و



اصلاح شد قشنگم

شادی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:22 ق.ظ

آخــــــــــی این چقده قشنگ بود افسانه جان(من الان ازون آیکونا میخوام که دهنشو یه متر باز میکنه گریه میکنه چرا نداری)

سلام عزیز دلم

الهی قربون دل مهربونت

شادی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:29 ق.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com/


: تا زنده ای در برابر کسی که به خودت علاقه مندش کردی مسئـــــــــــــــــو​لی ...
اینم خیلی به دلم نشست

عزیز دلممممممممممممممممم

صادق حسینی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ق.ظ http://www.roham86.blogfa.com

درخت دلتنگ تبر می شود
وقتی پرنده ها
تیر برق را به او ترجیح می دهند

سلام دوست خوب من
پی نوشته هات فوق العاده بودند

دست خوش

سلام

ساز دلت که کوک نباشد
فرقی نمی کند کجا باشی
سرزمین مادری یا خانه پدری
هر دو یک رنگ دارد
رنگ دلتنگی ...........

از حسن نظرتون سپاسگزارم

حقی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:39 ق.ظ

هر دو یک رنگ دارد
رنگ دلتنگی ...........
----------------------------
دلتنگتان بودم بانو

سلام جناب حقی

ممنون از لطفتون

[ بدون نام ] چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:43 ق.ظ

TALE گاه می اندیشم که گویی
مهر تو را در زمین
دوست داشتن نوشتند که
گرفتنی نیست و
برایت همیشه ماندگار است .

نمی دانم تو اگه معلم مهربان نمی شدی چگونه چند صبای با این سیاره کنار می اومدی !!

سلام همزبان خوبم

این دلاویزترین حرف جهان را،

همـــه وقـــت!

نه به یک بار و به ده بار، بلکه همیشه

برای معشوقه ی آشیانه ی عشقت بگو


سپاس از مهرتون

خمید چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:43 ق.ظ

پ.ن ۱: تا زنده ای در برابر کسی که به خودت علاقه مندش کردی مسئـــــــــــــــــو​لی ...

و اکنون شما در برابر ............مسئولید میدانستید!!!

تاییدش کنید...اگر از گفته ی خود هراس ندارید!!!!

سلام دوباره جناب حقی

اکنون شما در برابر ............مسئولید میدانستید!!!


من هیچ مسئولیتی رو قبول نمی کنم

چون من کاری نکردم که

ترانه چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:49 ق.ظ http://13471376.blogfa.com/

گاهی وقت ها
سکوت..
همان دروغ است..!
فقط...
شیک تر!
مؤدبانه تر!
و با مسئولیت کمتر...!!!

سلام ترانه ی عزیزم

هوای دو نفره پاییز که می آید تو از همیشه به من نزدیک تر می شوی ...
هوا که سرد باشد ؛ تو که باشی... دیگر از دنیا توقعی ندارم .

سیما چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ق.ظ http://sad1344.blogfa.com

سلام محدد
ممنونم خواهر خوبم که اومدی
مطمئن باش که شما هر چه بیشتر بیایی برا من عزیزتر میشی
خوشحال میشم گلم

قربون دل مهربونت برم سیمای عزیزم

حتما خدمت خواهم رسید و دوستان خوبی برای هم میشیم

مریم بانو چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:16 ق.ظ

تا زنده ای در برابر کسی که به خودت علاقه مندش کردی مسئـــــــــــــــــو​لی ...

سلام مریم بانوی قشنگم

عزیز دلم ممنون

مهدی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:20 ق.ظ http://bivatan.blogsky.com

سلام.
همه ش جالب بود اما پ.ن ها عالی تر....

سلام

ممنون از حسن نظرتون

هومن چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:54 ق.ظ http://delakm.blogsky.com

سلام
وبلاگ بسیار زیبایی دارین با اجازه و با افتخار لینک شدید

سلام

از حسن نظرتون سپاسگزارم
محبت کردید باعث افتخار بنده است

شهلا.چ چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:12 ق.ظ

سلام افسانه ی عزیز .
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نام تو را خواهد شست

سلام عزیز دلم

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

سپاس مهربان

شهلا ج چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:38 ق.ظ http://neylabakk.blogfa.com/


وقتی اسمون ابی رنگ غم میگیره چشماش

میپیچه صدای بارون رو زمین روی علف هاش

چشمای خیس قناری توی بارون بی قراره

میخواد از قفس رها شه اما روبروش دیواره

باز هم سپاس مهربانم

ترانه چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:42 ق.ظ http://raze-gha3dak.blogsky.com

من نقاش نیستم

زشت و زیبا

گاهی تو را

با همه احساسم

در لابلای شعرهایم

نقش می زنم
.

.
ولی چه سود

که احساسم یک رنگی است

و نقش تو


با شعرهایم یک رنگ



می شود...

سلام عزیز دلم

آسمـان هـم کـه بـاشی

بـغلت خـواهــم کـرد …

فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش

هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …

پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو

دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…

منصور چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:09 ق.ظ http://www.mansourgholizadeh89.blogfa.com

سلام

زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،
آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،
در نبیندیم به نور
در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل ، برگیریم ،
رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم
زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است
سهم من ، هر چه که هست
من به اندازه این سهم نمی اندیشم
وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست
شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است
زندگی شاید ،
شعر پدرم بود ، که خواند
چای مادر ، که مرا گرم نمود
نان خواهر ، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم
زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست
لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد ،
قدر این خاطره را ، دریابم
کیوان شاهبداغی

سلام

یـادِمان بـاشَد :


وَقـتی کَـسی را بـه خُودمـان وابَسـته کَـردیم ،

دَر بَـرابرَش مَـسئـولیـم …
دَر برابَـر اَشک هـایَش ..

شِـکَسـتن غُـرورَش ..
لَحـظه هـای شِکَـستَـنَش دَر تَـنهـایی وَ لَـحظـه‌های بـی قراریَـش …

وَ اَگر یـادِمان بـرَوَد ،

دَر جایـی دیگـر سَرنـوشت یـادِمان خـواهَد آوَرد …

وَ ایـن بار مـا خُود فَـراموش خـواهیـم شُد

نرگس (کلبه ی تنهایی) چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:17 ق.ظ http://www.narsis-e.blogfa.com

آدمــــهـــای کــنــارم مــثــل جــــمــعــــه مــی‌مــانـنـد ... ... مــعــلــوم نـمـی‌کـنـد ؛ "فـــ ـــرد" هـسـتـنـد یـا ... " ز و ج " ! پـــــر از ابــــهـامـنـد ...

سلام عزیز دلم

راست است که صاحبان دل های حساس نمی میرند...بی هنگام ناپدید می شوند!

لیلا چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:24 ق.ظ http://khakestar42.blogsky.com/


او هم آدم است
اگـــر دوستت دارم هـــایت را نشنیــده گرفت
غصه نخــور
اگـــر رفت گریــــه نکن
یک روز چشمــــهای یکــــ نفر عـــاشقش میکند
یک روز معنی کم محلی را می فهمد

یک روز شکستـن را درک میکند
آن روز می فـــهمد آه هـایی که کشیدی
از تــهِ قلبت بوده
می فهــمد شکـــستـن یک آدم تـــاوانِ سنگینی دارد ...:|




سلام نازنینم

فرقی نمیکند دختر باشی یا پسر ، همین که با دل کسی بازی نکنی مردی ....



ممنون عزیز دلم

elahe چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:43 ق.ظ http://www.lovelygirl2.blogfa.com/

دلـ ـم نگـرفتـ ـه از اینـکـ ـه رفتـ ــه ای ...
دلـ ـگیــ ـرم از همــه دوســت داشـتـ ـنهـایـ ـی کــه گفــتی ...
ولــ ـی نـداشـ ـتـی......

سلام عزیز دلم

ساده لباس بپوش، ساده راه برو . . .

اما در برخورد با دیگران ساده نباش . . .

زیرا سادگی ات را نشانه می گیرند . . .

برای درهم شکستن غرورت . .

maryam چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:49 ق.ظ http://www.khiale-pooch.blogsky.com

خیلی زیبا بود....

سلام مهربانم
قزبونت عزیزم

hossein چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:55 ق.ظ


هیچ عروسکی


پیر نمی شود


دخترها


مهربان ترین مادرانند

سلام

یادت باشد
دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش
حواست باشد ؛
دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.
...مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،


مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...
صبور باش و ساکت

سپاس از مهرتون

علی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:07 ق.ظ http://amirhitman.blogfa.com

سلام خوبی؟؟

پستت خیلییی قشنگ بود....

ممنون از کامنتت...

راستی آپم دوست ذاشتی بیا...

سلام
از حسن نظرتون سپاسگزارم

خدمت رسیدم

قاصدک چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:24 ق.ظ http://ghasedak96.blogfa.com

سلام افسانه جون
واقعا هم همینطوره خوش به سعادت این جور دخترا...
خیلی ممنونم که سر زدی میتونم ازت یه خواهشی کنم میشه اون حس زیبایی که با خوندن این پست من بهت دست داد چی بود برام بنویسی؟؟؟
شب خوش گلم
منتظر جوابت میمونم

سلام مهربانم

پست زیبا و تاثیر گذاری بود

با خوندن پستت دلم به حال پدر و دختر خیلی سوخت

خدمت خواهم رسید و آنجا بیان خواهم کرد

قربون چشمای منتظرت برم

میام فدات شم

احمد - ا چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:30 ق.ظ

تو را دل شکستن هنر میخواهد
نگاه تو
حرف است
نوشته هایت
عاشقانه های دل
سلامت
همه و همه ی سلامتی
ممنون شدنت در پاسخ همه ی کامنت هایت
مهر ، محبت ، محبوبیت ،مهرورزی ، . . . ، تا مـــــــــــــــــــــــــــریم خدا

سلام همزبان خوبم

شما استاد و سرور مایید

هر آنچه هستم شاگرد مکتب شما بودم و هستم در آشیانه ی عشق

بزرگوارید

محسن چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:07 ق.ظ http://mosaferejahanam.blogfa.com

..ღ♥ღ
..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ
...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ
.......................ღ♥ღ
...........ღ♥ღ...ღ♥ღ
...........ღ♥ღ
...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ♥ღ
...........ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ ......ღ♥ღ
...........ღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥........ღ♥ღ
....................................................ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..........................@@..@@.............ღ♥ღ
..............................@@................ღ♥ღ
..............................@@...............ღ♥ღ

سلام

خدمت می رسم

آرش چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:15 ق.ظ http://6eh.blogfa.com

سلام
مثل همیشه عالی و خوندنی بود مرسی

سلام

از حسن نظرتون سپاسگزارم

negar چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:03 ق.ظ http://my-beautiful-life91.blogfa.com/

همــه چــیـز بــا تــو شــروع شــد !
امــــا هــیـچ چــیـز بــدون تــــو تـمــام نـمـی شـــود ,
حـــتـی هــمـیـن دلــتـنـگــی هــای مـــن!

سلام نگار جون

تعبیر حرفهای من
تعبیر همه دلخوشی های زندگی ست
تعبیر حضور نور در سجاده خیال
و شکفتن اولین شکوفه،در آغاز فصل سرد

ABBAS چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:28 ب.ظ http://abbasgharibi.blogfa.com


جرج آلن: اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته می‌مانند،می‌شکنند

سلام

وقتی فراموشت خواهم کرد که عقلم خاموش ، نفسم قطع ، روحم در آسمان و بدنم زیری خاک باشد ...

سپاس از مهرتون

هستی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:14 ب.ظ http://parvanegi.blogsky.com/

خیلی قشنگ بود دوست من

سلام هستی جون

قربون نگاه مهربونت

نیلوفر چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:18 ب.ظ


سلام
الهیییییییییییییییییییییییییییییی

لیلا(خاکستر) چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:27 ب.ظ http://khakestar42.blogsky.com/


عشق هم جرء بلا های طبیعیست


هم زلزله دارد


هم طوفان


هم سیل دارد


هم آتشفشان


چشمتان بی بلا نباشد


البته از نوع عشقش

سلام لیلای عزیزم

بر سر آدم های این شهر چه آمده !

که همه

چشم های تو را دارند

لبخند تورا . . .

دل ارام چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:29 ب.ظ http://www.delaram69.blogfa.com

سلام ممنون گلم

سلام عزیز دل
قربوت برم

هانیه چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:00 ب.ظ http://shineline1.persianblog.ir

عشق عقل را کور میکند.پس سعی کن عاشق کسی باشی که حاضر باشد به جای تو ببیند تا زمین نخوری.
سلام افسانه جون نوشته هات خیلی قشنگن خوشحال میشم به منم سر بزنی و اگه وست داشتی تبادل لینک داشته باشیم

سلام مهربانم

نبضم می زند

و تو را

تبرئه می کنند...

کسی

با روح مرده ام کاری ندارد !
از حسن نظرتون سپاسگزارم عزیز دلم

مهتاب چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:05 ب.ظ http://www.mahttab.blogsky.com

یارم از من بی سببب رنجید و رفت / گریه را دید و بر من خندید و رفت
وقت رفتن دیگر از ماندن نگفت / قصه ناگفته ها را نشنید و رفت
تشنه بودم همچو دشتی پر عطش / مثل باران بر تنم بارید و رفت
گل فراوان بود از باغ من / غنچه ای نشکفته را برچید و رفت . . .

سلام عزیز دلم

سرم با خورشید گرم نمی شود !

خوب حواسم هست

به این شب ها

که نیستی ...

امید گرمکی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:20 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

با دو پ.ن نوشت تان کاملا موافقم
درود

سلام

از حضور گرمتون سپاسگزارم

ممنونم برادر

این روزها.. چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:23 ب.ظ http://vanity.mihanblog.com

بسیار بسیار عالی بود دوست خوب..
سه خط آخر خیلی لذت بردم

سلام

از حسن نظر و حضور زیبایتان سپاسگزارم

این روزها.. چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:30 ب.ظ http://vanity.mihanblog.com

پست پایین نشد نظر بذارم اینجا میزارم.. انقدر حرف از مرگ نزن دوست عزیز من چرا آخه!
نوشته هاتون فوق العادست به شرطی که حرف از مرگ نزنید..نه اینکه فکر کنید اعتقاد ندارم و در موردش فکر نمیکنم و نباید فکر کرد..نه. بین این همه عشق جایی نداره
پایدار باشید

مرگ حقه

انشالله که سالیان سال زندگی تون همراه با عشق و سعادتی باشه

سپاس از مهرتون

نسیم چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:31 ب.ظ http://nasim71pinarr.blogfa.com/

دُرشکِـه ای مــی خـــواهـــمـ سیــــاه

کِــه یـــاد تــو را بــا خــود بِبـــرد

یــــــا نـَـه

نــَــه

یــــــاد تــــو بـــاشــد

مـَــــــــرا بـــــــا خـــــود ببـــــرد..

سلام نسیم عزیزم

آنقدر غمگین است

این پائیز

که حرف هم نخواهی بزنی

هق هق ات بر میدارد اتاق را

پائیز ها نمی توانم سکوت کنم ...

م.ع چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:07 ب.ظ

چایــــــــــی؟

قهـــــــــــــــــــــــوه؟

نســـــــــــــــــــــــــــکافه؟؟؟؟؟؟؟

نمیدانم هر کدام دیرتر خنــــــــــــــک وتمـــــــــام شود

تا بهـــــــــــــــــــــــــانه با تو بودنــــــــــــــــــــــــــم بیشتر شود

و این بار آخر سلام

سلام

ســــــــلامتی مردی که نامــــــــرد ـی رو بلد بود...

اما واسه هیچ دختری امتـــــــحانش نکرد...!!!


سپاس از مهرتون معادله ی دو مجهولی خاطرت کهنه

احمد-ا چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:18 ب.ظ

عاشقانه های سحرگاهی :
. . .
سلام مهربان معلم ،
رسیدی ؟
خسته نباشی از یک نیمه روز پر تلاش ؛
منتظرت موندم تا بیایی کلید درب را از کیفت در نیاری بلکه زنگ درب را بزنی و من به سراغ در بیایم و درب حیاط ( نه آپارتمان ) را بسویت باز کنم و شاید هم جسارت ! و بعد کیف دستی ات را بگیرم و جلو جلو بروم داخل منزل با یه چای داغ همراه شیرنی افسانه ی و تماشا کنم تو را با سکوتم که به نوشیدن آن مشغول باشی !
سپس به سراغ لپ تاپ خود روی و وبلاگت را باز کنی ، اوهههههههههههههه چقدر کامنت !!! و سکوت مرا به نقاشی ام بخوانی :
تازه به دنیای مجازی رسیده بودم که تو را به اتفاق دیدم ؛
قالب وبلاگ تو ،
عنوان آن ،
نوشته هایت ،
تصاویر ،
شعر ،
دوستانت ،
حرف و حدیث هایت ،
گاه نقاشی هایت ،
و . . .
همه و همه مرا به دیدار هر روزه ی آنان سوق داد ؛ شاید بیش از 1000 پاسخ کامنت هایت در پست هایت را خوندم ،
گاه با آنان به نقاشی نشستم و گاه به پازولیستی به آنان بازی عاشقانه نمودم ؛
آن همه دوستان مجازیت با :
شعر ،
قصه ،
داستان ،
درخواست ،
نوشته ،
انشاء ،
گفتگو ،
پیامک ،
تصاویر ،
. . . مرا بر آن داشت که تو را به نام « معلم مهربان» داشته باشم ؛
آنقدر به تو عادت کردم که جسارت نمودم و ماندگار های 13 تیر ، 11 مهر ، 16 آبان و 20 آبان را برای دلم به تو سپردم و تو هر چه در توان داشتی برایم نمودی و قهر و غضب تو را با شیرینی و زیبای خالص کلامت برای من به شستشو نشسته ی .
" افسانه" نام نیکی بود که بر تو نهادنند و
" TALE " نیک تر نامی که فقط از افسانه در می آیـد ؛ به « معلم مهربان » یا « مهربان معلم » .
یادمه " افسانه " خواندمت کم آوردم و از خود ترسیدم ! به " TALE "که رسیدم عاشقانه تر صدایت نمودم این بار لرزیدم !
تو را که مطمئناً جز مهر و محبت و مهرورزی چیزی نیست مرا ترس و لرز چــــرا ؟؟؟!!! ( نقاشی هایم به "داستان راستان" است یا باید ترسیم نگردد «که بهتر است نگردد » و اگر به تصویر می آید باید رعایت شود "داستان راستان" بودنش ، پس : ریشه در اعماق « آدمی ام » دارد و به سخت ابزارم نزدیک ! همانی که شاید مرا از عرش برین به سیاره زمین سقوط داد تا « انسانم » بخوانند !! )
دوست میدارم نـــــه :
به شعر ،
نه به قصه ،
نه به داستان ،
نه نوشته
و نه . . .
بلکه به تصویر یا نقاشی برایم بیاوری « احمد - ا » یا . . .
را چگونه به « سلام همزبان خوبم » داری ؟!

سلام همزبانم خوبم

نمی دانم چه بگویم در مقابل کلام زیبا و نقاشی های زیبایتان

شما واقعا لطف دارید


همزبان خوبم (احمد استوار ) اگر به نوشته آورم :

استاد من و دوست و همزبان مردم خوب ایران و افسانه است کسی که نامش را احمد نامیدند و بر عشق استوارش کردند کسی که در نوجوانی نیمه ی گم شده اش را یافت و در جوانی کامل شد و .......................
اینک او همچنان عاشقانه زندگی می کند و در خفا اشک میریزد از تنهایی به جمع و از جمع به تنهایی پناه می برد
از همه مهمتر هم پدر است و هم مادر


ببخشید شما آنقدر به لهجه زیبا نقاشی کردید که من قسمت آخر را متوجه نشدم


بلکه به تصویر یا نقاشی برایم بیاوری « احمد - ا » یا . . .
را چگونه به « سلام همزبان خوبم » داری ؟!

رضا چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:37 ب.ظ


روزی مریدان شیخ را گفتند: دختران ما در امارات خرید و فروش می‌شوند!
شیخ فرمود: ملالی نیست... شیوخ آنجا برادران مایند و تجارت با آنان حلال!!!
مریدان گفتند: سن فحشا به دوازده سال رسید!!
شیخ فرمود: خیالی نیست... سن تکلیف نه سال است!!!
مریدان گفتند: فقرا کلیه هاشان تمام شد، قلب‌ها را می فروشند!!
شیخ فرمود: اشکالی نیست... فقط ایمانشان را نفروشند!!!
مریدان گفتند: جوانان غرق اعتیاد و افیون و اکس شده اند!!
شیخ فرمود: مادام که در مجالس مختلط لهو و لعب نکنند ملالی نیست!!!
مریدان گفتند: مردان سه جا کار می کنند و از مردی رفته اند
اما همچنان مقروض و بدهکارند!!
شیخ فرمود: هنوز از دوازده شب که به خانه میایند تا اذان صبح زمان کافی
برای نماز شب دارند پس اشکال وارد نیست!!!
مریدان گفتند: هر روز بر تعداد نوزادان سر راهی افزوده میشود !!
شیخ فرمود:بچه های بالای پنج سال را به پرورشگاههای محیطی بفرستید
تا در شیرخوارگاه آمنه جا گشاده گردد!!!
مریدان گفتند: از سوخت خراب وآلودگی هوا جوانان چپ و راست
سکته می کنند و کودکان سرطان خون گرفته اند!!
شیخ فرمود:دنیا را اعتبار نباشد . پشت سر وزارت نفت غیبت نکنید !!!
مریدان گفتند: مردم از فقر و بدبختی و بی عدالتی افسرده و گریان و نالانند !!
شیخ فرمود: مرحبا ! بسیار گریه کنید تا گناهانتان آمرزیده شود !!!
ناگاه مریدی سبک عقل از آن پشت عربده زد: وا مصیبتا... وا اسلاما!!
در میدان ولیعصر چند تار مو بیرون همی زدندی...!!!!
شیخ خشمگین شد و کف بر دهان آورد و ناسزا و سقط گفت و هروله کنان براه
افتاد و مریدان خشتکها از پا بکندندی و بر سر نیزه ها کردندی و زنجیرها و
قمه ها و پنجه بوکسها برداشتندی و عربده کشان
برای ارشاد به موقعیت اعزام شدندی

سلام

برخی آدمــــها به یک دلیل از مسیر زندگی ما مـیگذرند و میروند

تـا به مـا درسهایی بیاموزند

که اگـــــر می ماندند

هرگز یـــــاد نمی گرفتیــــم !!

سپاس از مهرتون

عطر گندم چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:39 ب.ظ http://atregandom.blogsky.com

سلام افسانه ام.
بی نهایت زییا و زیبا بود اصلا وازه ها تو بیان گفتن این همه زیبایی عاجزند گمانم،شاید هم من توان گفتن رو از دست دادم.
واقعا ممنونم

سلام عزیز دلم

قربون دل مهربونت بره افسانه

محیا چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ http://realy-friends.blogfa.com

سلام عزیز دلم

لیلا چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:49 ب.ظ http://khakestar42.blogsky.com/


می روم

چمدانم را . . . نمی برم

سنگین است

روزهــــــــایی

که بی تو زندگی کرده ام

سلام عزیز مهربونم

قرارمان
ابتدای هر بــــاران !
نامم را که تر کنی می رسم .
نترس
که زکام شوم ،
این
عطسه ها
گواه ـ بودن منند ...

فاطی چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ب.ظ http://wink74.blogfa.com

سلام آجی جونم خوبی؟؟خبری ازت نست بابا تو که اینقد بی معرفت نبودی که...حالا من سیستمم داغون شده بود...وبم خیلی مشتاق دیدن وخوندن کامنتاته..خوشحالم کن

-----------------------------------------
کسی رادیدم که با سایه خود درد ودل میکرد چه زجری میکشد وقتی هواابریست...

سلام عزیز دلم

قربون آجی عزیز خودم برم

من شرمنده ام

قربون چشات بره افسانه خدمت رسیدم

نیلوفر چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:28 ب.ظ http://rozesiyah.blogsky.com

ممنون که سر میزنی عزیزم
خوشال میشم وقتی میای

سلام ثشنگم

خواهش میکنم عزیز دلم

مرجان چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ب.ظ http://marjan41.blogsky.com/


وقتی با گفت و گو مشکلمون حل نشد ؛

وقتی بحثمون به بن بست رسید !

فقط بغلم کن ... !!!

سلام عزیز دلم

اشکهای تلخی که روی گورها می چکد،

حرفهایی هستند که روزگاری باید بر زبان می آمدند

زیبا چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ب.ظ http://Zibarastegari.blogsky.com

سُلام افسانه جونمممم خیلی دلم برات تنگ شده بود
مطلبت مثل همیشه عالی بود

سلام همشهری عزیز تر از جانم

با مرام ما که فاصله ی کمی باهم داریم چرا اینقدر دیر به دیر سراغ همشهریت میایید؟

قربونت برم منمنم دلم برات تنگ شده

حسین رضا چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ http://mardanegihayam.blogfa.com/


حرف تو رسیده ام
به حروفِ نام تو
باقی حرف ها را برای چه اختراع کرده اند
ترکیب شان
جز دروغی برای ادامه زندگی نیست...

"شمس لنگرودی"

سلام

تو جاده ای که انتهاش معلوم نیست

اگه همراهی داشته باشی که تنهات نذاره

.بی انتها بودن جاده برات آرزو میشه

سپاس از مهرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد