خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

خـــــاطرات کهــــنه و اشـــــعار نـــو

خاطرات کهنه و اشعار نو شمع خاموشی شب های من است تازه ام از این فضای دلپذیر یاد آن درمان غمهای من است. صهبـــــانــا

کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدیم

 کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم 
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
دنیا را ببین… بچه بودیم از آسمان باران می آمد
بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!
بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمی بینه
بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم
بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم همه رو
۱۰ تا دوست داشتیم
بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست
داریم 

بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدیم قضاوت های درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه

بچه که بودیم آرزمون بزرگ شدن بود
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
 بچه بودیم درد دل ها را به یک ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم… هیچ کس نمی فهمد
 
ای کاش هیچ وقت بزرگ…
نمی شدیم 

و همیشه بچه بودیم

نظرات 94 + ارسال نظر
لیلا جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:45 ب.ظ http://khakestar42.blogsky.com/

سلام افسانه جان
چقدر دوست دارم به ان دوران برگردم کاش که یک روز از خواب بیدار بشوییم وببینیم برگشتیم به ان دوران

سلام لیلا جان

من هم دوست داشتم الان همون دختر بچه ی چند سال پیش بودم

کاش..

[ بدون نام ] جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:29 ب.ظ

سلام

آدرس ؟؟؟؟

حقی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:22 ب.ظ

الان تو جسم

سلام جناب حقی

حقی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:23 ب.ظ

الان دارم میرم به کودکی

انشالله به سلامت

حقی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:24 ب.ظ

الان تازه سلام

سلام بچه گی هاتونه؟ یا میان سالیتونه؟

اگه سلام میانسالی تونه
علیک سلام جناب حقی



اگه سلام بچه گی هاتونه که:

سلام پسرم

حقی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:25 ب.ظ

و الان موندم چه پستی بزنم که این عکسه به کارش بیاد؟؟

موندم متحیر ووووولش کن



این عکس به همه ی پست ها میاد

از نظر من ایراد نداره می تونید برش دارید

احمد-ا جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:26 ب.ظ

سلام معلم مهربان
و
همیشه زندگی
رو به جلوست
حتی وقتی به « نقطه اش ! » رسیدی و
تفاوت نظر :
« بگذار بزرگ و بزرگتر گردیم تا قدمان برسد و به عشق! برسیم »

سلام همزبان خوبم

بگذار بزرگ و بزرگتر گردیم تا قدمان برسد و به عشق! برسیم
اما وقتی که بزرگ شدیم وفریاد زدیم کسی صدایمان را نشنید گریه کردیم کسی گریه مان را ندید قهر کردیم به قهرمان بی تفاوت بودند و.....

آیا باز ...........

البته این تفاوت نظر را قبول دارم

حقی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:27 ب.ظ

فهمیدم

فعلا دزدیدمش!!!



آهان

امید جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

کاش بزرگ نمی شدیم
کاش بزرگ شدیم فکر می کردیم هنوز کوچکیم

سلام

ای کاش

هر چند بعضی مواقع هم احساس می کنیم کوچکیم ومی شیم عین بچه ها

احمد-ا جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:49 ب.ظ

آره افسانه

وقتی که بزرگ شدیم وفریاد زدیم کسی صدایمان را نشنید گریه کردیم کسی گریه مان را ندید قهر کردیم به قهرمان بی تفاوت بودند
و.....

آیا باز ...........


آره باز . . .
اینجاست که قدت داره به عشق ! نزدیک و نزدیک تر میشود !! باور کن
آرزو مکن به بچگی برگردی
برو جلو خیلی نزدیکی
دستمان را هم بگیر معلم مهربان

همزبان مهربانم

پس آرزو می کنم که بزرگ وبزرگ شوم تا جایی که دستانم قدرت عشق را لمس کند

از شما سپاسگزارم همزبان خوبم

مهدی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:57 ب.ظ http://bivatan.blogsky.com

سلام.
ای کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدیم... ای کاش همون بچه های بی ریا موندیم!

سلام
کودکان دوست داشتنی اند وراز دوست داشتنی بودنشون صورت گرد وچشمان گردشونه

ممنون از حضور گرمتون

محمد علی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:42 ب.ظ

زندگی شوق رسیدن به همان
دیروزی است که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با امید است

سلام

از شعر زیبایتان بسیار سپاسگزارم

خقی جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:59 ب.ظ

الان تو ی آخرین پستمه

پی نوشت همینجوری

سلام


خیلی جالبه

[ بدون نام ] جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:41 ب.ظ

سلام بر افسانه بانو!


کاش کودک می ماندیم آنجا که بزرگترین غممان شکستن نوک مدادمان بود!

اما خودمانیم بچه که بودیم دوست داشتیم که بزرگ بشیم و حالا...

سلام

عزیز دل اسم و آدرس را فراموش کردید

به هر حال حتم دارم از مردمان سرزمین مجازی واز دوستان خاطرات کهنه ام هستید

ممنون

شروین جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:57 ب.ظ

سلام خوبی؟ نظر من دررابطه با خطهای موازی رو نذاشتی؟

سلام برادر خوبم

چرا برادر خوبم آن رادریافت کردم چا داره تشکر دوباره داشته باشم

کامنت شما :
خطهای موازی
سلام من موافق نیستم چون میگن
عشق خطهای موازی رو بهم میرسونه

توی یک خطیمو از هم گریزونیم من وتو

پاسخ:
سلام برادر خوبم

فرمایش شما متین

امین اتاقک جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:17 ب.ظ http://otaghak.blogsky.com

سلام

به خاطر همیناست که همه آرزو دارن برگردن به دوران بچگی

یعنی حاضرم همه دنیامو بدم تا برگردم ولی...

ا
ین عکسه دختره خیلی بامزست

سلام

دوران کودکی دوران زیبایی است
انشالله که از جوونیتون بهره های فراوان ببرید

خود خودم جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ

قشنگن
یه روزی باید همشو بخونم!

راستی ممنون که اومدی پیشم

سلام

حسن نظر شماست

از حضورمهربوتون در خاطرات کهنه ام سپاسگزارم

پونه جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ http://jojobijor.blogsky.com

کاش هیچوقت بزرگ نشده بودیم

سلام پونه جان

عزیزمی

خاطره جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ب.ظ http://rahalost@yahoo.com

سلام
حالا حکمت بازی های کودکی را می فهمم
زوووووووووووو
تمرین این روزهای نفس گیر بود....
پایدار باشید نازنینم.

سلام عزیز دل افسانه

خاطره ی نازنینم که نامت مرا یاد خاطراتم می اندازد و وجودت
گرمی بخش خاطرات کهنه ام است

ابوعدنان جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ب.ظ http://abooadnan.blogsky.com

سلام
واقعا ای کاش می شد راحت گریه کردوبلند قه قه زد دلم تنگ شده برای بلند گریه کردن

سلام

نه یه وقت گریه نکنیدا !!!!

چون رقت بارترین منظره ای که مرگ را نیز می گریاند گریستن یک مرد است

انشالله که هیچ کسی از جمله مردها طعم گریه را نچشند

محسن جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ب.ظ

این را خیلی قبول دارم که بچه بودیم درد دل ها رابه یک ناله میگفتیم همه میفهمیدند اما الان .....
اهنگ وبلاگت عالیه من رابرد به دوران کودکی ام

سلام

خیلی وقت ها لازم است که به دوران کودکی برگردیم

بزرگوارید

کاوه شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

یادها فراموش نخواهند شد حتی به اجبار!

و دوستی ها ماندنی اند حتی با سکوت!

سلام

ممنون از حضور گرمتون

محمد شریفی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:51 ق.ظ http://www.mycactus20.mihanblog.com/


سلام بسیار زیبا بود ... ممنون...

سلام

از حسن نظرتون سپاسگزارم

زهرا شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:05 ق.ظ

افسانه عزیززززززززززززززززززززززسلاممممممممم
خیلی زیبا بود همه جوره قبولش دارم

سلام زهرای عزیزم
مرسییییییییییییییییییییییی

عزیزمی

[ بدون نام ] شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:23 ق.ظ

مالعبتگانیم و فلک لعبت باز
ما بزرگ نشدیم
رمزگارمان بزرگ شده و از تحمل ما سنگین تر
درود افسانه مهر

سلام

شما استاد کوروش عزیز باید باشید؟

آدرس ونام زیبایتان را ننوشتید اما از تکیه کلام زیبایتان متوجه شدم که جناب کوروش تشریف آورده اند
همه میگن همدونی ها باهوشن

سیتاک شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ق.ظ

هنوز هم کودکم ... کابوس میبنم که بزرگ شده ام ...

سلام
مطلب بسیار زیبا و تامل برانگیزی بود ...
بی نهایت ممنون و سپاسگزارم

سلام سیتاک خوبم

کاش هیچ وقت این کابوس را نمی دیدیم

از حسن نظرتون سپاسگزارم

خدا همین نزدیکی هاست شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:44 ق.ظ http://kumail.blogsky.com

ای کاش میشد برگردیم به گذشته...

اما افسوس...

سلام برادر خوبم


بله


افسوس..........

علی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:49 ق.ظ

کاش در عالم کودکی هامون سیر میکردیم
بسیار زیبا بود بانو

سلام برادر خوبم

از حسن نظرتون سپاسگزارم

معصومه شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:22 ق.ظ http://www.yekiboodyekinabood.loxblog.ir


محو شد در خاطرات دور باغ کودکی
کورسویی مانده اندک از چراغ کودکی
گرچه عمرم رفته از کف بی حساب اما هنوز
کودک اندیشه می گیرد سراغ کودکی ...
{محمد خزایی}

سلام افسانه جان...

ببخشید به خاطر غیبتهام!!!!!!!!
بچه مدرسه اییم دیگه.........
فردا هم امتحان شیرین ریاضی دارم

شاد و پیروز باشی

سلام معصومه جان

الهی ریاضی ؟؟

دانش آموزان منم فردا امتحان ریاضی دارند

عاشق ریاضی وحل مساله ام

انشالله که موفق باشید

nazgol شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:29 ق.ظ http://mikrobe-sorati.blogsky.com

واقعا

کاش هیچ وقت آرزو نمی کردم کفشای مادرم اندازه ام شود

سلام نازی جون

الهی دورت بگردم چه آرزوی قشنگی کرده بودید

حسین شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:33 ق.ظ http://hadisenafs.blogsky.com

سلام خواهر ...

ما که از بچگیمون خیری ندیدیم

ماشالا مخاطباتون خوب زیادنا !!!

یا علی

سلام برادر خوبم

ما اینیم دیگه

توجه می نمویی؟

دوستان لطف دارند و منت بر سر ما می گذارند وما را از الطافشان دریغ نمی کنند

حس سبز شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:05 ق.ظ http://www.hesesabz.blogsky.com

سلام دوست من.ممنون بابت لطفی که نسبت به مطالبم داری.
مطلبت زیبا بود.کاش می شد برگشت به اون دوران!اگه دوست داشتی راجع به مطلب "4 روز,4عروسک!..." نظر بده.مرسی.

سلام

از حسن نظرتون سپاسگزارم

ای کاش .....

چشم خدمت می رسم

دختر کاغذی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام افسانه مهربونم
آهنگ وبلاگتون که حرف نداشت
و اما متنتون
آدمها وقتی کوجیکند دوست دارن برا والدینشون هدیه بخرنداما پول ندارند
وقتی بزرگ میشند پول دارند اما وقت ندارند
وقتی پیر میشند هم پول دارند هم وقت ولی آنها را ندارند
وقتی بچه بودیم با قد کوتاهمون سر به آسمون داشتیم و بلندیها را میدیدیم
حالا که بزرگ شدیم با قد بلندیم از دیدن بلندیها خسته شدیم و چشم به زمین داریم

سلام عزیز دل افسانه

چقدر زیبا فرمودید :
حالا که بزرگ شدیم با قد بلندیم از دیدن بلندیها خسته شدیم و چشم به زمین داریم

از حضور مهربونت سپاسگزارم

علیرضا شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:37 ب.ظ

درود بر شما
مطالبتان بسیار زیبا ست این نشان از سلیقه شما است

سلام

خوشحالم که دوباره به عالم مجازی برگشتید

از حضور گرمتون سپاسگزارم

حقی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:09 ب.ظ

جمعه 5 خرداد ماه سال 1391 ساعت 23:40
پاسخ: حقی
متشکرم از آخرین لطف شما
و ارج میگذارم دوستی دیرنه ام با شما راکه هم مایه ی تسلی دل بودید و هم آسودگی خیال

تسلط شما بر بهره برداری از اینترنت و نگارش پستهایی بس خیال انگیز مثال زدنی است
چه پستهایی که از شما به عاریت نگرفتم و چه تصاویری

همه بر دلم مینشست همه افکار و کارهایتان. نمیدانم که ماضی را بیاد دارید یا نه؟

که اگر میخواستم همه ی نگارش هایتان را پست کنم میشدم همان
؛ خاطرات کهنه و اشعار نو ؛

امید وارم همیشه بهرمند باشید از همپالگی با ابن سینا و باباطاهر

سلام جناب حقی

شرمنده می کنید استاد چند تا عکس نا قابل که من هم آنها را از جایی دیگر کش رفته بودم قابل وبلاگ زیبایتان رانداشت

شما بزرگوارید وحسن نظری این چنین دارید چه بسا کسان دیگری مرا فردی رمانتیک خطاب کردند اما ایراد ندارد مهم این است که دیدگان افراد با هم فرق دارند ومی شود برداشت های متفاوتی از یک موضوع کرد

شما بزرگوارید

در مورد آخرین پست تون وعلت ناراحتی تونکه تا حدودی در جریان هستم باید عرض کنم که

حاصل دلبستگی ها خستگی است

موفق باشید

افسانه ی زندگی تان پایدار وجاوید

خدا همین نزدیکی هاست شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:18 ب.ظ http://kumail.blogsky.com/

منشا همه بیماریها در فکر است.

( ژوزف مورفی )

خوش باشید

سلام

از جمله ی زیبا وحضور گرمتون سپاسگزارم

زهرا-م شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:04 ب.ظ

سلام افسانه جان چه دورانی داشتیم دوران شیرین کودکی وبازیهای بچه گانه وقهرهای کودکانه

سلام زهرا جان

من که خاطرات زیادی از بچگی دارم کاش هیچوقت بزرگ نمی شدم

از حضور گرمتون ممنونم فدات شم

فروزان شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:11 ب.ظ http://30-morgh.blogsky.com

اخ نگو که چقدر بچگی شیرین بود
چقدر شادیهامون پایدار
و غمهامون گذرا بود
دل کوچیکمون پر از صداقت بود
به امید دنیای بزرگترا
بزرگ شدیم
ولی دل تنگمون پشت دروازه های
کودکی جا موند
بیا بزرگی را بزرگی کنیم
با عهدهای کودکی
دل شکننده وبزرگ کودکی
من هنوزم دلم میخواد توی کوچه لی لی بازی کنم

سلام فروزان جان

شما هم استعداد عجیبی تو سرودن شعر دارید

بسیار زیبا بود

حقی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:57 ب.ظ

در ضمن یکی از ترانه هامو واسه دانلود گذاشتم

سلام

خدمت می رسم

لیلا شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:14 ب.ظ http://khakestar42.blogsky.com/

در اتاقی که به اندازۀ یک تنهاییست

دل من

که به اندازۀ یک عشقست

به بهانه های سادۀ خوشبختی خود مینگرد

به زوال زیبای گل ها در گلدان

به نهالی که تو در باغچۀ خانه مان کاشته ای

و به آواز قناری ها

که به اندازۀ یک پنجره میخوان

سلام لیلا جان

ممنون عزیز دل افسانه

مهسا شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:30 ب.ظ http://deleasemooni.blogsky.com

آره واقعا...کاش هنوزم مثل همون بچگی دلامون پاک بود

سلام مهسا جان

مرسی عزیز دلم

تنهای تنها شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:50 ب.ظ

مـــــن اینجـــــا

دلتنگــــــــــی هـایـم را

روی کفــــــ دستــــم

ماننــد یکـــــــ قلــب تنهــــا

نقـاشـــــی مـی کنـــــــم

دستــــی کـه

روزی دسـت هـای تــــو

گـرمــــــا بخـش آن بـــــــود

و امـــــروز

از ســـردی ایـن همــه فـاصلـــ ـــــــ ــ ـه و دلتنگـــی

یــــــــخ زد

امشبــــــ چقــــدر نبــــــودنت را
حــس مـی کنــــــم

دلــم بهـانــــه ات را مـی گیـــرد

صـــــدایت در گـــــوشـم مـی پیچــــــد

و مــــــن مـی گـــــویـم

هـان! مـــرا صـــــــــــدا کــــــــردی ؟!

بــر مـی گــــــــــــــردم

تــــــــــو نیستـــی

و ایـن یکـــــ خیـــال عـاشقانـــــه است

بـه دستانم خیـــــره مـی شــوم

حلقــــــه ی دوستــــی ات

هنـــــوز در کفـــــ دستــــم

کنـــار همـان قلــــب تنهـــــا

جـــــــای دارد

و مــــــــن همچنــــان

دلــم تنگــــــ است

سلام تنهای خوبم

از شعر زیبایتان سپاسگزارم

من وتو شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:29 ب.ظ

عالیییییییییییییییییییییییییییییییییه افسانه جونممممممممم

سلام
ممنون عزیز دلم

معصومه شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.yekiboodyekinabood.loxblog.ir

بازم سلام........

یه رباعی گذاشتم.

دوست داشتی یه سر بزن

سلام

الهی دورت بگردم
چرا ناراحتی؟

امتحان شیرین ریاضی چی شد ؟

شیر یا روباه

نه ........انشالله که شیر شیری

رضا شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:49 ب.ظ http://rezaking70.persianblog.ir

سلام
خوبی؟
اره بخدا یادش بخیر
چیز خوبی.
راستی اپم یه سر بزن
مرسی

سلام

ممنون خوبم

خدمت می رسم

مسافر شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ http://doncorleone.blogsky.com

کوچیک که بدم پدرم ارتشی بود و همش میگفتم کی بزرگ میشم
حالا که بزرگ شدم میگم کی این زندگی لعنتی تموم میشه

سلام مسافر خوبم

همه ی ما بچه بودیم دوست داشتیم مثل پدر ومادرمون بشیم

من هم کوچک بودم همش می گفتم کی بزرگ میشم

انشالله زندگی سراسر شادی به همراه داشته باشید


از حضورتون گرمتون سپاسگزارم

سلیمی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:13 ب.ظ http://parishaan.com

سلام
افسانه گرامی
خواندمتان با دقّت و لذّت
شاد زی

سلام برادر گرامی

از حسن نظرتون بسیار سپاسگزارم

موفق باشید

سارا یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:15 ق.ظ http://sahasra.blogsky.com/

زیبا بود

سلام سارا جان

مرسی فدات شم

مریم یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ق.ظ http://thornbirds.blogsky.com/

سلام افسانه جان
چه کوتاه، چه زودگذر، چه احمقانه و چه منصفانه،....
میگذره.... این روزها هم میگذره....چقدر خندیدم و چقدر گریستم از درون برای این جمله!

سلام مریم عزیزم

پس زندگی را به خودمان سخت نگیریم که چه شیرین وچه تلخ این هم می گذرد

مرتضی (افسانه) یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:57 ق.ظ http://fable.blogfa.com/

سلام اولسون حورمتلی باجما

کاش غملی قفسین قاپسن آچاردم

بیر قوش اولوب قفس دن اوچاردم

کاش بیرده جوجوغ اولاردغ

سن قاچارکَن ، منده آرکاندان قاچاردم

کاش بیر قوش اولوب قفس دن اوچاردم

...

سلام برادر خوبم

وای شما شعر ترکی هم می گید به حتم ترکی هم می تونید صحبت کنید

یاشاسون آذر بایجان
اما شاید آذری زبان نباشید به هر حال ترک آذری یا زنجانی ویا ترکی استانبولی هر جا که هستید موفق باشید

من شعر ترکی خیلی دوست دارم ترجمش می کنم

سلام می کنم به خواهرمثل حوری

کاش قفس غم را باز می کردم

مثل یک گنجشک (غم )تا از قفس پروازش می دادم

این بیت رو نمی تونم ترجمه کنم البته دست وپا شکسته می تونم ترجمش کنم .توی مایه های دویدن ایناست
کاش بیرده جوجوغ اولاردغ

سن قاچارکَن ، منده آرکاندان قاچاردم

ممنون از شعر زیبایتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد